جستجوگر در این تارنما

Monday 30 May 2011

ترکیه به پیشگیری جدی و عملی با عوارض زمین لرزه برمیخیزد

در شمال غرب ترکیه خطر وقوع زمین لرزه های مهیب وجود دارد ( ن. ک. به بزرگشهرهای در خطر زلزله ).
هم اکنون دولت ترکیه بفکر مقابله با زمین لرزه افتاده است. قرار است که در حومه استانبول دو شهر جدید یک میلیونی ساخته شوند که در آنها ساختمانهایی که در برابر زمین لرزه های شدید مقاوم هستند، بنا گردند.
بنا به پژوهشی که از سوی سازمان ملل انجام گرفته در صورت وقوع یک زلزله بزرگ در حدود 55000 نفر در استانبول جان خود را از دست خواهند داد و تعداد مجروحان حتی تا چند برابر آن خواهد گردید.
رجب طیب اردوغان در یک گزارش مطبوعاتی اعلام کرد که قرار است یکی از این شهرها در سمت بخش اروپائی استانبول ساخته  شود و شهر دوم در بخش آسیایی در منطقه ای که در حال حاضر خالی از سکنه و غیر زراعیست آباد خواهد گردید.
طرحهای ساخت ایندو شهر پس از 12 ژوئن امسال رسما عرضه خواهند گشت و در سال آینده قرار است که عملیات ساخت ایندو شهر آغاز گردد.

Friday 27 May 2011

هشدارهایی که جدی گرفته نشدند

بنظر میرسید که فاجعه بدون هشدار پیشین مردم را غافلگیر کرده باشد. در جریان تسونامی و پیآمدهای  پس از آن بنا به آخرین برآوردها بیش از 14000 نفر کشته و دوچند آن ناپدید گردیده اند. ماجرا هنوز هم به پایان خود نرسیده است و کارشناسان و آگاهان به امور در مورد نتایج دراز مدت این تسونامی و پیآمدهایش هشدار میدهند.
شگفت آنکه در کشور ژاپن و بخصوص در کنار کرانه های آن ستونهای  سنگی و کهنی  وجود دارند  که بر روی  آنها به نسلهای آینده در مورد زمین لرزه و تسونامی هشدار داده شده  و حتی به آیندگان پیشنهاداتی  از سر تجربه انجام شده بودند. تعداد این ستونها کم هم نیستند که به چشم نخورده  باشند.   
پیامهای نبشته شده  یا کنده شده بر روی آنها نیز کاملا واضح بوده و عباراتی از ایندست میباشند :  «بلندیها ضامن صلح و زندگی آرام نسلهای آینده میباشند»  یا  «پیوسته بفکر تسونامی باش. به جای رفتن بدنبال داشتن مستغلات در کرانه دریاها، بدنبال زنده بودن برو»   و یا  «آگاه باش که در این محل امواج مردمان را با خود برده اند»   و یا   «این هشدار نیاکان  توست که تجربه تلخی را در جدال با امواج سهمگین کسب کرده اند»    «زمانیکه زمین لرزه ای آمد به بلندی پناه بر و به کرانه برمگرد زیرا آنجا امواج در راهند».
قدیمی ترین آنها ستون نبشتی 600 ساله میباشد. بیشتر این ستون نبشتها امروزه در کنار جاده های فرعی قرار دارند و برخی از آنها نیز بکلی توسط گیاهان و بوته ها پوشیده شده اند.  بر روی یکی از آنها بوضوح نوشته شده که  « این ستون را مرزی شناس که از آن  فراتر به سوی دریا نبایست خانه ساخت».
فومی هیکو ایمامورا  پژوهشگر دانشگاه توهوکو میگوید  : این بی توجهی ژاپنیها را میتوان تا حدی  فهمید زیرا پندها و اندرزهای نیاکان پس از گذشت  دو نسل معمولا  به فراموشی سپرده میشود و نسل حاضر چنان خود را داناتر و برتر از نسلهای گذشته میداند که نیازی به توجه به گوشزدهای آنان نمی بیند. این امر در ژاپن هم اتفاق افتاده. تنها یک شهر بنام آنه یوشی در منطقه ایواته  ژاپن بود که مردمانش پندهای نیاکان را فراموش نکرده و منازل خود را در بالای  بلندیهای  بالاتر از سنگ نبشت ساخته اند که آنها نیز تا کنون صدمه ای ندیده اند.

Tuesday 24 May 2011

نگرانی در مورد جمعیت ده میلیاردی کره زمین

هر روز بصورت نگران کننده ای بر تعداد باشندگان کره زمین افزوده میشود. بنا به  آخرین  برآوردها  و  پیشگوئیهای  سازمان ملل تا سی و یکم اکتبر امسال ( این تاریخ دقیق نبوده و سمبولیک است ) جمعیت زمین مرز هفت میلیارد نفر را در نوردیده و حتی تا چند دهه دیگر به ده میلیارد نفر خواهد رسید.
این افزایش جمعیت در همه جا یکسان نخواهد بود. در آفریقا و هند و پاکستان تعداد باشندگان بصورت افراطی افزایش پیدا خواهد کرد و پیش بینی میشود که جمعیت کشورهای چین و آلمان به نیم میزان امروز خود برسد. 
بنا به برآیند سازمان ملل گسترش فقر و کمبود مواد غذایی پی آمد این افزایش باشندگان کره زمین خواهد بود. 
سازمان ملل هم اکنون در حال پژوهش است که آیا میتوان از کرمها و حشراتی مانند ملخ و سوسک بعنوان منابع غذایی آینده استفاده نمود. هم اکنون  اینها  از زمره  منابع غذای  مهم  بیش از  یک و نیم میلیارد نفر از مردم کره زمین میباشد.
در حالیکه از سال 1962 تا کنون تعداد باشندگان زمین از سه میلیارد به هفت میلیارد رسید، پیش بینی میشود که این افزایش تعداد باشندگان در آینده شتاب بیشتری بخود بگیرد بطوریکه تا سال 2050 جمعیت زمین 9،3 میلیارد نفر خواهد بود.
خانم رناته بر Renate Behr  از سازمان پژوهش در مورد کنترل جمعیت حهان  آلمان میگوید : حقیقت اینستکه طرح تنظیم خانواده در بسیاری از کشورهای در حال توسعه سخنی بیش نیست و در این کشورها بودجه مناسبی برای اجرای اینگونه طرحها در نظر گرفته نشده است. به نظر خانم بر هم اکنون 215 میلیون زن در این کشورها وجود دارند که مایلند پیشگیری نمایند اما امکانات مناسب را در اختیار ندارند.
خانم بر میافزاید شتاب چشم گیر افزایش باشندگان نه تنها مشکلات تنگدستی و گرسنگی را بهمراه دارد بلکه مهار و مبارزه با جرمهای جنحه و جنائی را شدیدا دشوار و در موارد بسیاری، عملا غیر ممکن میسازد.

Friday 20 May 2011

ترکیه مجسمه شیر بالدار را باز پس میگیرد

مجسمه سنگی و گرانبهای شیربالدار  حاتوشا  را که سالها در موزه پرگامون برلین بنمایش گذاشته شده بود، آلمانها به ترکیه تسلیم میکنند. بدینوسیله ترکیه سرانجام یک درخواست قدیمی خود را به کرسی نشاند (ن. ک. به شیر سنگی باستانی احتمال دارد که موزه برلین را ترک کند ).

در گفتگوهای انجام گرفته میان متخصصین ترکیه و آلمان سرانجام طرفین به این نتیجه رسیدند که آلمان این مجسمه باستانی را به نشان "عملی داوطلبانه و خودخواسته برای استحکام بخشیدن به دوستی میان ترکیه و آلمان" به کشور ترکیه استرداد مینماید. این باز پس فرستادن بایستی حداکثر تا بیست و هشتم نوامبر امسال انجام گرفته شده باشد.
بیست و هشتم نوامبر امسال بیست و پنجمین سالگرد ثبت این اثر در فهرست آثار میراث  جهانی یونسکو  میباشد.

باز پس فرستادن این مجسمه چهار هزار ساله باعث میگردد تا همکاریهای فرهنگی و باستان شناسی میان دو کشور آلمان و ترکیه همچنان ادامه یافته و قطع نگردند.  پیش از آن وزیر فرهنگ ترکیه آقای گونای آلمان را تهدید کرده بود در صورت ادامه نگاهداشتن این مجسمه در آلمان و باز پس نفرستادنش به ترکیه، این کشور کلیه همکاریهای فرهنگی و باستان شناسی خود را با آلمان قطع کرده و جواز حفاریهای گروههای کاوشگر آلمانی  را که در سایتهای باستانی ترکیه فعالیت دارند، لغو خواهد نمود.

در هشتم مارس امسال وزیر فرهنگ ترکیه آقای گونای در برلین با مقامات آلمانی گفتگو داشت و در آنجا نماینده وزارت  فرهنگ آلمان آقای برند نویمان  اظهار داشت که بازگرداندن این مجسمه به ترکیه امکان پذیر میباشد بشرطیکه دو طرف بتوانند بتوافق برسند که باز پس فرستادن این مجسمه یک مورد کاملا استثنائی است و بازخواست دیگر اشیاء باستانی را نمیتوان بدان استدلال ورزیده و مطالبه نمایند.
هر دو طرف در قراردادی بر این نکته تاکید ورزیدند که باز پس فرستادن شیربالدار یک عمل کاملا منحصر بفرد و استثنائی میباشد. با این عمل ترکیه و آلمان زمینه های حقوقی باز پس خواندن اشیاء باستانی دیگر را که در موزه های اروپائی میباشند مسدود نمودند. 
برای نمونه چندی پیش مصر نیز نظیر این  درخواست  را از موزه های آلمانی جهت باز پس فرستادن مجسمه نفرتیتی به مصر کرده بود.
بدینوسیله ترکیه پس از رسیدن به مقصود خویش، کشور مصر را برای رسیدن به خواسته مشابهش تنها گذاشته و حتی بطور تلویحی خواسته او را مردود میشمارد.

مجسمه شیر بالدار حاتوشا در سال 1907 در جریان حفاریهای باستانی که در آناتولی انجام میگرفتند و باستان شناسان آلمانی در آنها فعالانه شرکت داشتند، یافته شد. 
در سال 1915 این شیر سنگی بالدار بهمراه شیر سنگی بالدار دیگری جهت ترمیم و دوباره سازی این اثر هیتیتی به آلمان فرستاده شدند. در سال 1924 مجسمه ای را که سالمتر بود به ترکیه باز پس فرستادند و مجسمه دوم را از سال 1934 در بخش هیتیتی موزه پرگامون برلین    برای عموم بنمایش گذاشتند.

هیتیها از اقوام آریایی ساکن آسیای صغیر بودند که در هزاره سوم پیش از میلاد به آنجا آمده بودند. پایتخت ایشان حاتوشا (واقع در بغازکوی کنونی) در کنار رود هالیس قرار داشت.

Thursday 19 May 2011

بام باغچه های خنک کننده

گل و گیاه بر روی بام شهرها؟ بام باغچه ها نه تنها زیبا و آرام بخش هستند بلکه قادرند تا روزهای گرم تابستانی را هم خنک کرده و در پائیز و زمستان نیز از سرازیر گشتن آب باران به سیستمهای آبفا جلوگیری نمایند.

نبوکد نزار دوم (بخت النصر دوم) را میتوان پیشگام ادغام بناسازی و باغداری در جهان نامید زیرا او بود که در ششصد پیش از میلاد  باغهای معلق  بابل را ساخت. چیزی که پس از گذشت 2600 سال دوباره الگویی برای شهرهای بزرگ جهان صنعتی گشته است. باغهای معلق را از زمره شگفتیهای هفتگانه جهان میشمردند.
در مورد اینکه این باغها را تنها برای زیبایی و دلداری دادن به شهبانویی ساخته بودند و یا اینکه واقعا محاسبات دقیق باغبانی و معماری به ساختنشان انجامیده بود را هنوز در میان متخصصین گمانه زنی میکنند.  چیزی که مسلم است این مطلب میباشد که آنها دیوارهای قطور و محکم سنگی شهر بابل را که در معرض تابش مستقیم خورشید قرار داشتند، خنک مینمودند و همزمان به زیبایی شهر هم می افزودند بدون اینکه آب زیادی را جهت نگاهداری مورد مصرف قرار دهند.

امروزه شهر سازان، معماران و پژوهشگران در جستجوی پیدا کردن راه حل مناسبی برای شهرهای ساخته شده از بتون و آسفالت، دوباره به روش بکار گرفته شده توسط نبوکد نزار رسیده و آنرا از هر جهت مناسب یافته اند که ارزش بکار بردن را دارد. فیل جونز از دانشگاه کاردیف بریتانیا میگوید : گیاهان بام باغچه در فصل گرما ساختمانها را خنک و در فصل سرما ساختمانها را گرمتر از محیط نگاه میدارند بطوریکه در این زمینه صرفه جوئی انرژی زیادی انجام میپذیرد. 
نتایج محاسبات انجام شده در این رابطه که در نشریه تخصصی ساختمان و محیط اطراف نیز بچاپ رسید، بیان گردید که اینگونه بام باغها میتوانند ساختمانها را از 3،6 تا 11،3 درجه سانتیگراد خنک تر از حرارت پیرامون ساختمان نمایند.
خانم کارن لیو از موسسه پژوهشی در مورد ساختمانها در شهر اوتاوا   کانادا به بررسی و مقایسه جالبی دست زد. او دو ساختمان کاملا مشابه را که در نزدیکی یکدیگر ساخته شده بودند برای این کار در نظر گرفت. بر روی بام یکی از این دو ساختمان بام باغچه ای به بزرگی 70 مترمربع قرار داشت و بر روی دومی چیزی از اینگونه نبود. 
بام باغچه باعث گردید تا حرارت طبقات فوقانی ساختمان در گرمای تابستان از محیط اطراف کمتر باشد در حالیکه در ساختمان دومی حرارت درونی طبقات بالایی ساختمان تا  70 درجه سانتیگراد هم رسیده بود بطوریکه بدون دستگاههای تهویه مطبوع اقامت در این طبقات با دشواری انجام پذیر بود.
گیاهان بر روی بام با جذب نیروی خورشید دمای  محیط زیر شاخ و برگ خود را ملایم مینمایند و با عمل تعرقی که در گیاهان انجام میگیرد باعث میگردند تا پیرامون این گیاهان خنک تر گردد.  
 
 

Tuesday 17 May 2011

رومیهایی که نوزادان روسپیها را میکشتند؟

باستان شناسان در انگلستان بقایای یک گور دستجمعی را پیدا کردند که در آن بازمانده های 97 نوزاد قرار داشتند. بازمانده اجساد این نوزادان در نزدیکی یک روسپی خانه باستانی رومی در منطقه لرد نشین امروزی باکینگهامشایر   انگلیس به خاک سپرده شده بودند. این کشف گروه باستان شناسان به سرپرستی دکتر جیل ایرز  را شگفت زده کرده است. هم اکنون باستان شناسان به گمانه زنی پرداخته اند که آیا اینها نوزادان روسپیهای این روسپی خانه بودند که بطور عمد کشته شده اند؟
جنگهای خونین و کشتارهای نمایشی  و شکنجه مردمان سرزمینهای مغلوب شده در تاریخ امپراتوری روم چیز ناشناخته ای نیستند اما این کشف نو باستان شناسان میرود تا در صورت اثبات گمانه ها، همگی این اخبار را به حاشیه براند.
هنوز دلیل و مدرک قطعی که کشتن عمدی این نوزادان را ثابت نماید وجود ندارد اما مدارک و شواهد حاکی از عمدی بودن و غیر طبیعی بودن مرگ این نوزادان میباشد.
از جمله دلایلی که برای عمدی بودن مرگ نوزادان مطرح گشته یکی این میباشد که بنا به آزمایشات انجام شده نخستین بر روی استخوانهای نوزادان مشخص گشته که همگی آنها تنها مدت بسیار کوتاهی پس از تولد مرده اند. اندازه استخوانهای باقیمانده نیز همه یکسان میباشد که نشان از هم سن بودن آنها بهنگام مرگ میباشد. در صورت بروز مرگ طبیعی، میبایستی که این 97 نوزاد سنین مختلفی میداشتند.
بنا به سنن رومی کودکانی که هنوز دوسالگی را بطور کامل پشت سر نگذاشته بودند بعنوان انسان کامل شناخته نمیگردیدند و در صورت از دنیا رفتن لازم نبود که در گورستان عمومی شهر به خاک سپرده شوند. آنها را میشد که حتی در حیاط خانه نیز دفن نمود.
تیم پژوهشگری که موفق به یافتن بازمانده های این 97 نوزاد گشته، مصمم است تا با انجام آزمایشات بیشتر بر روی استخوانها دی. ان. ای  DNA  آنها را معلوم نماید تا مشخص شود که آیا در میان آنها نوزادانی نیز وجود داشتند که با هم قرابتی داشتند یا نه.

Sunday 15 May 2011

بیست و پنجم اردیبهشت روز گرامیداشت فردوسی

امروز را ایرانیان و فارسی زبانان جهان برای گرامیداشت سراینده شاهنامه، بنام فردوسی کرده اند تا یاد او را زنده نگاه دارند.
فردوسی دهقانی از روستای باژ از توابع شهر توس که با کار فرهنگی خویش ملتی و مملکتی را تا ابد وامدار خویش نمود.

روستاهای ایران زادگاه مردمانی چون فردوسی، رودکی، فرخی سیستانی و.... بوده که پیوسته پاسداران و نگاهبانان فرهنگ ایرانی بودند. 


بناهای      آباد       گردد      خراب 
ز    باران     و    از    تابش   آفتاب
پی  افکنده   از    نظم    کاخی   بلند
که   از  باد   و   باران    نیابد   گزند
هر آنکس که دارد هش و رای  ودین
پس   از   مرگ  بر  وی  کند  آفرین


یادش گرامی.
                     

Saturday 14 May 2011

بازگشت دوباره گیاپزشکی به صحنه های درمان

سال 2009  در کشور آلمان چهار و نیم میلیارد یورو در رشته های بخصوصی برای معالجات پزشکی مصرف شد که  تاثیرات مثبت آنها شدیدا زیر پرسش میباشد.
با اظهار کردن جمله بالا بصورت مودبانه بیان گردید که برخی از شیوه ها و وسایل درمان معاصر نتوانسته اند بگونه مدلل و روشن، شیوه های پیشگیری و درمانی را که برای بیمارن بیشتر سود داشته باشند تا زیان، عرضه نمایند.
بیماران سرطانی آمادگی بیشتری برای پذیرش گیاه درمانی از خود نشان میدهند. هشتاد درصد آنها حاضر به قبول بکار بستن شیوه های دیگری بجز پزشکی آکادمیک هستند. هم اکنون نیز با وجود در دست نبودن آمار دقیق گمان برده میشود که میان چهل تا هفتاد درصد بیماران آنکولوژی به صورت کامل و یا مقطعی به گیاپزشکی روی آورده باشند.
پروفسور دکتر اولریش کلبرگ Ulrich Kleeberg  از هامبورگ که ریاست امسال اجلاس سالانه سازمان مبارزه با سرطان آلمان را در شهر ویسبادن بعهده داشت میگوید: مراجعه به همین آمار است که ما را موظف میسازد تا در اینمورد پژوهشهای بیشتری انجام داده  و گیاپزشکی را از تاریکخانه ای که پزشکی نو به آنجا تبعیدش کرده بیرون بیاوریم، پرورش داده و در صورت لزوم بگسترانیم.
در نزد بیمارانی که مبتلا به غده های سرطانی هستند خواست استفاده از مواد گیاهی بیشتر است بخصوص بیمارانیکه پس از مداوای معمولی دوباره به این بیماریها مبتلا میشوند. اینکه در بسیاری از موارد پزشکی آکادمیک ره به جایی نمیبرد امری نیست که از دیده ها پنهان مانده باشد.
از آن گذشته استعمال روشهای نوین پزشکی و داروهای نو خطرهایی را نیز در خود نهان دارد. بدلیل عوارض جانبی داروهای مصرفی، نتایج روشهایی مانند شیمی درمانی ناقص مانده و یا حتی در برخی موارد خنثی میگردد. بغیر از آن اینگونه مداواها در غالب موارد بسیار گران هستند و تعداد کسانیکه از نظر مالی نمیتوانند به آنها روی آورند نیز کم نیست.
در سمپوزیوم ویسبادن بسیاری از پزشکاه حاضر اظهار داشتند که آنها متوجه گردیده اند مدت زمان زیادی نمیتوان به خواست مستقیم و یا غیر مستقیم بیمارانی که بدنبال راه حلهای دیگری بجز روشهای پیچیده و گران پزشکی آکادمیک هستند، بی اعتنا بمانند.

Tuesday 10 May 2011

جنگلهای حرا یا جنگلهای مانگرو

کمتر از یک درصد جنگلهای مناطق حاره را جنگلهای حرا تشکیل میدهند. بنا بر نتایج  آخرین پژوهشهای انجام گرفته، تاثیرات این درختان بر روی اوضاع جوی جهان بسیار زیاد و حیاتی میباشد. نابود شدن جنگلهای حرا در مناطق باتلاقی و مردابی مناطق حاره باعث بالا رفتن میزان دی اکسید کربن در جهان تا مقدار ده درصد میشود.
درختهای جنگلهای حرا زندگی خود را با شرایط  طبیعی کناره های دریاها مطابقت داده اند تا بتوانند ادامه بقا دهند اما آنها امروزه بطور روزافزونی از سوی بشر تهدید بنابودی میگردند. در چهار دهه گذشته سی تا  پنجاه درصد این جنگلها بعلل مختلف که همگی نیز ساخته و پرداخته دست بشر بوده اند، نابود گردیده اند. اهمیت جنگلهای حرا (مانگرو) برای وضعیت عمومی زیست محیطی جهان تا کنون از سوی انسانها کم اهمیت پنداشته میشد.

هم اکنون یک گروه پژوهشی بین المللی 25 جنگل حرا را در منطقه میان اقیانوس هند و اقیانوس آرام بطور دقیقتری مورد پژوهش قرار میدهد. آزمایش بر روی نمونه های خاک این جنگلها که پیوسته ریشه در آبهای دریاها و اقیانوسها دارند نمایانگر میزان بالای کربن در این زمینها بود.
49 تا 98 درصد میزان کربن اندازه گرفته شده از نمونه های خاک برداشته شده از زمین مناطق این جنگلها مربوط به عمق نیم تا سه متری بودند. این بمعنای این میباشد که زمینهای این مناطق مقادیر زیادی از گازهای گلخانه ای را در خود جذب کرده بودند. به دیگر سخن 15 میلیون هکتار جنگلهای حرا بسیار بیشتر از آنمقداری که تا کنون گمان برده میشد گاز گلخانه ای را جذب میکنند.
مناطقی که مورد پژوهش قرار گرفتند عبارتند از کرانه های جزیره جاوه، اندونزی، دلتای رودخانه گنگ، بنگلادش، برنئو و کرانه های استرالیا.

محاسبات گروه پژوهش به سرپرستی  دانیل  سی  دوناتو  از سازمان جنگلبانی آمریکا به این نتیجه رسید که هرساله 1023 تن کربن در هر هکتار از این جنگلها بازیافت میگردد. 
با وجودیکه مساحت جنگلهای حرا تنها 0،7 درصد مساحت کل جنگلهای جهان را تشکیل میدهد اما با از میان رفتن آنها سالانه بین 20 تا 120 میلیون تن دی اکسید کربن بطور مضاعف به محیط زیست افزوده میشود که این خود دلیل به اندازه کافی میباشد که کوشش جدی گردد تا از نابودی آنها جلوگیری بعمل آید.  گذشته از آن جنگلهای حرا ماوای گونه های فراوانی از جانوران میباشد که بدون این جنگلها نمیتوانند زندگی کنند.
در سیستان و بلوچستان و نیز در جزیره قشم، ایران نیز دارای جنگلهای حرا میباشد.

Monday 9 May 2011

فهرست محصولات خطرناک : هشدار در برابر مید این چاینا

مهم نیست که بخواهیم ماشین لباسشوئی را مد نظر قرار دهیم یا اسباب بازی کودکان را، محصولات خطرناک طیف وسیعی از کالاهای عرضه شده در بازار را تشکیل میدهند. سال گذشته در کشور آلمان و دیگر کشورهای اتحادیه اروپا  تعداد زیادی از این محصولات از سطح بازار جمع آوری گشته و فروش آنها ممنوع اعلام شد.
در میان آنها محصولات چینی خطرناک و یا حتی مرگبار زیادی وجود دارند. 51 درصد این کالاهای خطرناک را محصولات چینی تشکیل میدهند. در میان آنها از همه بیشتر دستگاههای برقی و اسباب بازیهای کودکان بچشم میخورند. امسال نیز دولت آلمان در طی  گزارش مطبوعاتی   فهرست این کالاها را اعلام نموده و در دسترس عموم قرار داد.
بسیاری از وسایل برقی این لیست میتوانند برقگرفتگی ایجاد نمایند و یا اسباب بازیهای کودکانی در میان آنها وجود دارند که از مواد سمی درست شده اند که کودکان میتوانند در دهان بگذارند و یا حتی ببلعند.
اینکه از هر دسته از محصولات ( از برقی گرفته تا وسایل خانگی و اسباب بازی کودکان و غیره) چه مقدارش از کشور چین میآید را دولت آلمان اعلام نکرده است اما آلمان پس از فرانسه و ایتالیا در میان کشورهای اتحادیه اروپایی رتبه سوم را از لحاظ جمع کردن محصولات خطرناک از سطح بازار دارد.
از جمله وسایل ممنوع گشته جهت فروش میتوان از پلوپز، آب جوش کن برقی، موخشک کن، بخاری برقی و یا ماشین لباسشویی نام برد. در میان دستگاههای بزرگتر نیز ماشین آلات ساختمانی و یا جرثقیل های متحرکت برقی که استانداردهای ایمنی لازم و کافی را نداشتند، بچشم میخورند.
 از دیگر محصولات چینی همچنین میتوان از ووزولا که در جریان  جام جهانی فوتبال  به جهانیان معرفی شد، نام برد. این بوق که با  قدرت 120 دسی بل  صدا  میدهد میتواند به کری انسان منجر گردد.
در کنار این کالاها میتوان از مواد غذایی هم نام برد که از نظر سلامت جسمانی کاملا خطرناک محسوب میشوند.
در میان کشورهای اروپایی که در آنها نیز محصولات خطرناک و مضر تولید شده بودند، خود کشور آلمان با ده تا پانزده درصد کل این محصولات نامناسب، مقام نخست را دارا میباشد.

Saturday 7 May 2011

معمای پیرامون لشکر قربانی شده

تابستان سال 2010  دانشجویان رشته باستان شناسی در دانمارک بهمراه استادشان موفق به کشف خوفناکی گردیدند. صدها اسکلت متلاشی شده  در زیر سبزه زاری زیبا قرار داشتند. آنها باقیمانده سربازان شکست خورده  و گرفتار شده ای بودند که توسط ژرمنها ( ن. ک. به  نخستین آلمانیها ) برای خدایانشان کشته شدند. باستان شناسان هم اکنون درصددند تا موطن اصلی این سربازان را بصورت مستدل پیدا کنند.
ایلروپ اودال    Illerup Ådal  منطقه ای در دانمارک است با رودخانه ای که در آن جریان دارد. این منطقه که در بیست کیلومتری جنوب غربی شهر ارهوس  Århus  قرار دارد پوشیده از باتلاقها و بیشه زارها میباشد. در گذشته در این مکان دریاچه های کوچکی زنجیر وار بدنبال یکدیگر قرار داشتند که در سال 1950 خشکانده شدند تا از این مکان یک منطقه حفاظت شده طبیعی بوجود آورند که در آن گیاهان و جانواران مخصوص این منطقه زندگی  و رشد کنند.
این منطقه همیشه به آرامی امروزش نبود. در زیر گیاهان سطح باتلاقها اجساد هزاران قربانی قرار دارند که زمانی دشمنان بومیان این منطقه بشمار میرفتند. این موضوع نخستین بار زمانی کشف گردید که گروهی از دانشجویان رشته باستان شناسی دانشگاه ارهوس دانمارک بهمراه استادان خویش در این منطقه به کاوش پرداخته بودند. در طی این کاوشها مشخص گردید که آنجا بزرگترین محل قربانی کردن انسانها بوده است که تا کنون پیدا شده است.
ایویند هرتس Ejvind Hertz   سرپرست گروه کاوش باستانشناختی موزه اسکاندربورگ   Skanderborg دانمارک میگوید : دیدن اینهمه استخوان انسان برایش غیر قابل تصور بوده و او جای دیگری را در پهنه جهان سراغ ندارد که در آن به این اندازه بازمانده  انسانهای  قربانی شده برای  خدایان در آن یافته شده باشد.
پیشتر از اینهم برای باستان شناسان و آگاهان به امور و وقایع تاریخی روشن بود که قبایل ژرمن پس از پیروزی در جنگ اسلحه های دشمنان را میشکستند و در مرداب و باتلاق می انداختند تا بدینوسیله برای خدایان خود هدیه فرستاده باشند. قربانی کردن اسرا و تبهکاران برای خدایان از سوی ژرمنها را تاریخنگارانی از آندوران مانند  تاکیتوس  Tacitus  نیز گزارش داده  بودند و این امر ناشناسی برای تاریخنویسان نبود. تاکیتوس در یکی از گزارشهای سالانه خود از فرماندهان و افسران رومی سخن  گفته که در نبرد واروس  گرفتار آلمانیها شده بودند و ژرمنها  آنها را برای خشنود  نگاهداشتن  خدایان  قربانی کردند. در آنزمان  آلمانیها  کمتر اسیری را نگاه میداشتند زیرا نگاه  داشتن اسیر برای جوامعی که  بیشتر از راه  دامداری  و کشاورزی آنهم با امکانات محدود وابتدایی و گاه  نیز یورش آوردن به  اقوام همسایه، زندگی میکردند، توجیح  اقتصادی  و معیشتی لازم را نداشت.
قربانی کردن  انسانها در دیگر حوزه های  تمدنهای باستانی بمناسبتهای  گوناگون  نیز امر ناشناخته ای  نبود. یونانیان برای پیروزی در جنگ نهایی با ایرانیان، چند تن از اسیران بلند پایه ایرانی را که از شاهزادگان بودند بر روی عرشه کشتی برای خدایان المپ قربانی کردند تا خدایان (بخصوص رب النوع دریا پوسیدون) یاور یونانیها بهنگام نبرد گردند.
باستان شناسان در دهه های هفتاد و هشتاد سده گذشته  پانزده هزار اسلحه شکسته یا کج شده  را در باتلاقهای این منطقه و نواحی اطراف پیدا کرده بودند که بر اثر بودن در باتلاق بصورت شگفت انگیزی سالم مانده بودند بطوریکه اگر شکسته و یا کج نشده بودند، میشد که از آنها دوباره استفاده جنگی کرد. اما اینکه تنها دو کیلومتر دورتر از محلی که این سلاحها در آن پیدا شدند بازمانده سربازانی که این سلاحها را حمل میکردند در زیر گل پنهانند را کسی نمیدانست. در ضمن ناگفته نماند که این سلاحها و استخوانهای بازمانده از کشته شدگان  همگی مربوط به یک دوران نبودند و آزمایش نخستین بر روی آنها مشخص نمودند که آنها ابزار جنگی از سده یکم پیش از میلاد تا نیمه سده پنجم میلادی را تشکیل میدادند و این موید آنست که این قربانیها در زمانهای مختلف و پس از نبردهای گوناگون و بمناسبت مراسم متعددی برای خشنودی و یا سپاسگزاری از خدایان انجام گرفته بودند.
ژرمنها برای خشنودی و آرام نگاهداشتن  خدایان گوناگونی مانند نرتوس  که نروژیها به آن نیورد میگفتند و الهه زمین و باروری که پیوسته بر کالسگه ای سواربود و گاو ماده ای آنرا میکشید و همچنین  ودان   یا  وتان  که خدای خدایان (پدر همه خدایان) بود و در اسکاندیناوی اودین خوانده میشد، قربانی میکردند.
هرتس سرپرست گروه کاوش بیان میدارد که استخوانهای پیدا شده  که متعلق  به 200 نفر هستند که احتمالا  تنها یک پنجم کل استخوانهای پنهان شده در دل خاک را تشکیل میدهند. چیزی که  از بازمانده  استخوانهای تازه یافته شده تا حدی مشخص میشود اینستکه اسکلتهای  پیدا شده این دویست نفر متعلق  به رومیها  نبودند بلکه نوع و گونه  وسایل شخصی  پیدا شده  در میان آنها  نمایانگر آن هستند که استخوانها متعلق به سربازان نروژی بودند که از کرانه های جنوبی نروژ بخصوص از کرانه های آب دره (فیورد) اسلو میآمدند. اینرا شانه هایی که همراه آنها یافته شده و نوع فلزی که اسلحه های سربازان از آنها ساخته شده بودند گواهی میدهند. تقریبا همگی این استخوانها متعلق به مردان جوان بودند که قطعه قطعه گشته بودند زیرا هیچ اسکلتی را در اینجا بطور کامل و با اعضای در کنار هم نیافتند.
وظیفه باستان شناسان مشخص نمودن قطعی تبار این قربانیان بوسیله پژوهشهای آزمایشگاهی میباشد. آب آشامیدنی منطقه آبدره اسلو دارای املاح منحصر بفردی است که تنها در این ناحیه یافت میشود. آثار مواد معدنی موجود در این آب را میتوان بر روی بافتهای  استخوانی و دندان نوشندگان آن بازیافت. برای قطعی گشتن این فرضیه مجموعه ای از استخوانها را به آزمایشگاه فرستاده اند. هرتس میگوید اگر قربانیان از منطقه آبدره  اسلو آمده باشند این امر قابل پیگیری میباشد.
نروژیها خود از تبار قبایل ژرمن بودند و در آنزمان میان تیره های گوناگون این خانواده از اقوام گاها کشمکش و درگیری بر سر گسترش حوزه اقتدار و یا دستیابی به غنایم و محصولات کشاورزی وجود داشت. شبیه این امر را میشد میان ایرانیان و تورانیان و یا آتنیها و اسپارتها  که به یک نژاد متعلق بودند ولی میانشان جنگ وجود داشت، مشاهده کرد.

Wednesday 4 May 2011

تاریخچه مختصر سازمانهای اطلاعاتی در جهان – بخش پایانی

گزارشات مشابه  آنزمان که از کشور فرانسه باقی مانده است، برای نخستین بار نمایان میسازد که از خدمات زنان نیز در اینگونه سازمانها رسمی جاسوسی استفاده میشد. لوئی چهاردهم  پادشاه  فرانسه صلح و اتحادش با چارلز دوم پادشاه انگلیس را مدیون زنی بود که در گزارشات رسمی کاخ ورسای از او با نام لوئیز دو کرویه    Louise de Querouaille   یاد شده است. او که در دربار چارلز دوم بسر میبرد، مناسبات و روابط خوب و نزدیکی با شاه و درباریان داشت. چنانچه از گزارشات ورسای برمیآید دو کرویه موفقیت خود را بیشتر توسط جذابیت، سکس و سیاست بدست آورد.

نمونه دیگری از ایندوره نویسنده ای ایتالیایی است بنام جاکومو کازانوا Giacomo_Casanova  که با نام مستعار شوالیه دو سن گال بخدمت سرویس های مخفی درآمد. با آمدن او نمای دیگری از ماموران مخفی بر روی صحنه های جاسوسی جهان ظاهر شد. مامورانی که از امور سیاسی و اجتماعی جهان آگاهی کامل داشتند، تحصیلات عالیه انجام داده بودند، ماجراجو بودند و همچنین مبتکر و چاره گر.
نخستین ماموریت او برای لوئی پانزدهم مشاهده و زیر نظر گرفتن ده کشتی جنگی انگلیس در بندر فرانسوی دونکرک واقع در شمال فرانسه بود. برای این منظور او خود را بصورت ملوان ساده ای درآورد و توانست که در یکی از این ده کشتی بعنوان خدمه استخدام گردد. بتدریج او با ناخدای کشتی طرح دوستی ریخت و توانست که اطمینان او را بخود جلب نماید بطوریکه از طریق او آگاهیهای فراوانی در مورد سلاحها، تعداد پرسنل و میزان آذوقه آنها جمع آوری نمود و به فرانسه ارسال کرد.

نیم سده پس از آن یکی از اشراف فرانسه بنام شوالیه دئون  Chevalier_d'Eon  که به ضیافتی از سوی پادشاه فرانسه دعوت شده بود، با لباس زنانه در جشن پادشاه شرکت نمود. زمانیکه شاه از این موضوع آگاهی یافت، به این فکر رسید که او را با همین هیبت بعنوان مامور مخفی بکار گیرد. او شوالیه دئون را با نام مستعار مادموازل  لیا دو بومون  به دربار الیزابت  تزار روسیه فرستاد.  مادموازل دو بومون (!) توانست که اعتماد الیزابت را جلب کرده و از طریق او از نقشه ها و مذاکرات انگلیسیها با روسها و نیز تعداد لشکریان روس آگاه شود.
این مرد در پوشاک زنان در دربار تزار از چنان نفوذی برخوردار شد که بر اثر آن توانست نقشه اتحاد میان روسیه و انگلیس را بهم زده و بدنبال آن روسیه را متحد فرانسه نماید تا در کنار فرانسه در جنگهای هفت ساله بر علیه فریدریش دوم پادشاه پروس شرکت نماید.

کاردینال گیوم دوبوا  Guillaume_Dubois  وزیر امور خارجه دربار لوئی چهاردم پیش از تصدی مقام وزارت خارجه فرانسه بعنوان فرستاده مخصوص فرانسه در دربار انگلیس کار میکرد. این مرد که از زیرکی خاصی برخوردار بود و در مال اندوزی و انحصار قدرت کوتاهی نمیکرد، توانست که شبکه جاسوسی را در انگلیس بنیان نهد که آخرین گزارشهای مستند را به او میرساند. 
او در پشت کلیسای چارینگ کراس لندن پیوسته ماموران خود را ملاقات میکرد. همچنین خود او نیز که در دربار انگلیس رفت و آمد میداشت، با پنهان کردن خود در پشت دیوارهای دوجداره کاخ سلطنتی انگلیس بهنگامیکه مذاکراتی میان انگلیسیها و نمایندگان دیگر کشورها انجام میگرفت، به استراق سمع میپرداخت. گاه نیز این کاردینال مبدل به جاسوس دوجانبه میشد و هم برای دربار انگلیس و هم دربار فرانسه کار میکرد ضمن اینکه برای بسط حیطه نفوذ خویش از نزدیکی به دستگاه واتیکان که دارای نفوذ و قدرت بود هم فروگذاری نمیکرد. 

با گذشت زمان شبکه های جاسوسی کشورها آموختند تا از وقایع در دیگر کشورها بسود خود بهره برداری نمایند و احیانا مسیر این وقایع را بنفع خود بچرخانند. بهترین و مشهورترین نمونه آن میسر کردن امکانات برای سفر لنین رهبر انقلاب روسیه از سوی مقامات امنیتی آلمان در جریان جنگ جهانی نخست بود تا او بتواند به روسه رفته و انقلاب را بر ضد دستگاه تزاری رهبری کند.
آلمان در این زمان با روسیه در حالت جنگ بسر میبرد. روسیه بر اثر این انقلاب داخلی خود را از صحنه جنگ جهانی نخست خارج ساخت. هرچند که این عمل نهایتا تاثیر زیادی بر نتیجه این جنگ جهانی نداشت. 
از آن زمان تا کنون شیوه های سازمانهای اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی کشورها بسیار پیچیده تر شده اند و این سازمانها از دستگاههای مدرن و الکترونیکی نیز برای پیشبرد کارهای خویش بهره میگیرند تا با دادن حداقل تلفات بیشترین نتایج را بدست آورند.

چیزیکه هزاران سال پیش بصورت اقداماتی بسیار ساده و توسط ماموران تعلیم ندیده انجام میشد، امروزه بصورت دستگاهی بسیار تو در تو و پیچیده درآمده است که ابعاد زیادی پیدا کرده است.

Monday 2 May 2011

صحرای آفریقا و سپر سبز

شن، ماسه و تک درختانی از نوع  اقاقیا  و  بائوباب  که با فاصله از هم قرار دارند. پهنه صحرا  بی انتها بنظر میرسد.
این صحرا را که از داکار در سنگال آغاز میگردد و در دریای سرخ پایان میپذیرد در عرف بین المللی به نام ناحیه ساحل  میشناسند هرچند که کشورهایی در مسیر آن قرار دارند که هیچ کرانه ای با هیچ دریا و یا اقیانوسی ندارند. ناحیه ساحل 7500 کیلومتر درازا و 150 کیلومتر پهنا دارد.

 
در این نگاره ناحیه ساحل را به رنگ آبی نمایش داده اند.

قاره آفریقا به دو بخش طبیعی در دو طرف ناحیه ساحل تقسیم شده است. شمال که خشک و صحرایی است و جنوب که سبز و استوائی میباشد.
در بخش شمالی که گرم و خشک است ظاهرا گیاهی نمیروید اما در واقع این گونه مناطق سبد غذایی مناسبی برای مردم منطقه خود میباشند  اگر انسان بتواند از آنها استفاده مطلوب بعمل آورد. استفاده ای که دراز مدت باشد و به طبیعت نیز صدمه نزند.
برای نمونه در این بخش از آفریقا بادام زمینی بعمل میآید. مدت زمانی کشاورزان این منطقه را تشویق به کاشتن این محصول نمودند. کشاورزان نیز با اقدام به از بین بردن درختان و گیاهان خودرو و طبیعی این منطقه کوشش میکردند تا بر میزان سطح زیر کشت خود بیفزایند و درآمد خوبی داشته باشند.
در سالهای نخست آنها حتی موفق به افزایش تولید خود نیز گشتند اما این وضع مدت زیادی پایدار نماند زیرا میزان محصولات آنها سال به سال کمتر شد. این افت محصول ثمره آبیاریهای نامناسب و بی تناسب با محیط منطقه ساحل بود که به محصولات در درازمدت کمکی نکرده بلکه به نابودیش کشاند.
نتیجه این امر خشک شدن منطقه، به تحلیل رفتن آبهای جاری و زیرزمینی و نیز فرسایش زمین منطقه ساحل بود که راه را برای گسترش و حرکت بیابان باز کرد. دیگر مانع طبیعی در پیش روی بیابان وجود نداشت که اگر به پس نزندش دستکم بتواند متوقفش کند.

هم اکنون وزرای یازده کشور حوزه بیابان ساحل برآن شده اند تا با ایجاد کمربند سبزی به درازای 7500 کیلومتر و پهنای 15 کیلومتر به مبارزه با پیشرفت بیابان آفریقا به سمت جنوب برخیزند و در این زمینه با یکدیگر همکاری کنند. 
بنظر میرسد که رای زیبا و مناسبی باشد. متخصصین مالی مخارج اینگونه مبارزه با پیشرفت بیابان را چیزی حدود چهار میلیارد دلار تخمین میزنند که عمدتا میبایستی از سوی کشورهای غربی تامین گردند.
اما متخصصین امور زیست محیطی  و کشاورزی تطبیقی  میگویند  که موفقیت این طرح بهیچ وجه قطعی نیست. 
 دکتر کریس ریج   از مرکز همکاریهای  بین المللی دانشگاه  استکهلم و دانشگاه آزاد  آمستردام  و همچنین  پروفسور دکتر  لنارت اولسون  استاد جانورشناسی دانشگاه برتر  ینا در آلمان  و  دانشگاه  لوند  در سوئد معتقد هستند که این نوع مبارزه با پیشرفت بیابان بی ثمر است زیرا ما مکرر در گوشه های گوناگون جهان مشاهده نموده ایم که در کنار کاشت اینگونه درختان و یا ایجاد کشتزارها  با  پدیده  پائین آمدن کیفیت خاک و زمین بر اثر کشاورزی روبرو هستیم.
تا زمانیکه استفاده  بیرویه از زمین در جنوب این دیوار سبز وجود دارد، جلوگیری از پیشرفت بیابان نیز رویایی بیش نخواهد بود.
همچنین تا زمانیکه بوته ها و بیشه های طبیعی وجود دارند، حیواناتی برای چرا به آنجا میروند و تولید کود طبیعی میکنند. این کود طبیعی  باعث  باروری دوباره زمین و رشد مجدد گیاهان میگردد اما با نابود کردن بوته ها و بیشه های  طبیعی و کاشت درخت  این پدیده دیگر اتفاق نمی افتد و در طولانی مدت نه زمین باروری وجود خواهد داشت و نه حیات درختان کاشته شده دیوار سبز را میتوان تضمین نمود. 

درختانی که برای این منظور کاشته میشوند در سال نخست تا دو متر رشد میکنند و پس از آن در عرض چند سال تا ارتفاع پنج متر به پیش میروند که چوب سوختی و چوب ساختمانی خوبی را برای ساکنین منطقه تشکیل میدهند.
در بهترین حالت در طی دو دهه تنها بیست درصد از درختان کاشته شده باقی خواهند ماند. از این گذشته کیفیت زمین در این 7500 کیلومتر در همه جا یکسان نیست. کارشناسان بر این باورند که ایجاد سپر سبز آری اما نه بهر قیمتی و نه تنها با کاشت درخت و نابودی بیشه ها و بوته زارهای طبیعی بلکه بایستی مطابق با شرایط طبیعی و نیازهای انسانهای هر منطقه پیش رفت.
دوباره آباد کردن و سبز نمودن طبیعت پروسه ای است بسیار طولانی که نیاز به صبر و تدبیر فراوان دارد و از آن گذشته بایستی که پیش از آن نیاز به آن و شیوه پیشبردش برای بومیان کاملا تفهیم شده و از سوی ایشان نیز پذیرفته گشته باشد.