بمناسبت بیست و پنجم اردیبهشت، روز گرامیداشت فردوسی
كنون اي خردمند ارج خرد
بدين جايگه گفتن اندر خورد
بگو تا چه داري بيار از خرد
كه گوش نيوشنده زو برخورد
خرد برتر از هر چه ايزدت داد
ستايش خرد را به از راه داد
خرد افسر شهرياران بود
خرد زيور نامداران بود
خرد زنده جاوداني شناس
خرد مايه زندگاني شناس
خرد رهنماي و خرد دلگشاي
خرد دست گيرد بهر دو سراي
ازو شادماني و زو مردميست
ازويت فزوني وزويت كميست
خرد تيره و مرد روشن روان
نباشد همي شادمان يك زمان
چه گفت آن هنرمند مرد خرد
كه دانا ز گفتار او برخورد
كسي كو خرد را ندارد ز پيش
دلش گردد از كرده خويش ريش
هشيوار ديوانه خواند ورا
همان خويش بيگانه خواند ورا
خرد چشم جان است چون بنگري
تو بي چشم شادان جهان نسپري
نخست آفرينش خرد را شناس
نگهبان جانست و آن سه پاس
سه پاس تو چشمست و گوش و زبان
كزين سه رسد نيك و بد گمان
خرد را و جانرا كه يارد ستود؟
و گر من ستايم كه يارد شنود؟
حكيما چو كس نيست گفتن چه سود؟
ازين پس بگو كافرينش چه بود
توئي كرده كردگار جهان
شناسي همه آش كار و نهان
هميشه خرد را تو دستو دار
بدو جانت از ناسزا دور دار
بگفتار دانندگان راهجوي
بگيتي بپوي و بهر كس بگوي
ز هر دانشي چون سخن بشنوي
ز آموختن يك زمان نغنوي
چو ديدار يابي بشاخ سخن
بداني كه دانش نيايد به بن
No comments:
Post a Comment