راستش را بخواهید هنوز هم زمانیکه
از من بپرسند زیباترین جام جهانی فوتبالی که بیاد داری کدام بود؟ بدون ذره ای ترید
بلافاصله میگویم جام جهانی فوتبال سال 1970 در مکزیک. در آن سال حتی کشور برزیل
برای سومین بار قهرمان جهان شد و جام ژول ریمه را برای همیشه به برزیل برد. بازیکنان نامداری چونان پله، توستائو، جفرسون، ریوه لینو و خیلیهای دیگر در آن تیم
رویایی بازی میکردند. فینال را با ایتالیا با نتیجه چهار بر یک بردند.
آنزمان نوجوانی بودم و خیلی از این
بازیها لذت میبردم. آنوقت بود که برای نخستین بار با ضربه های کات یا موزی شکل آشنا شدم
و از دیدن آن لذت میبردم. در محله مان تیمی بنام کیان درست کردیم و برای مسابقه
دادن به محلات دیگر میرفتیم و دیگران را به محله خود دعوت میکردیم. دیگر هر کداممان
برای خود پله و توستائویی بودیم.
بایستی سالها میگذشت تا دریابم که چهره زیبای آن جام جهانی رویایی من سایه های تیره نیز فراوان داشتند. برای مثال مردم آمریکای لاتین چنان معتاد به تماشای این ورزش شده بودند و هنوز هم هستند که خون خود را میفروختند تا بتوانند پول برای خرید بلیط رفتن به استادیوم را تهیه کنند. و یا اینکه زمانیکه سندیکاهای کارگری برای بهبود وضع مالی و کاری کارگران دست به اعتصابات عمومی در همین کشور برزیل زدند، سردمداران برای شکستن این اعتصابات و فرستادن کارگران به محیط کارهایی که شرایط کاری غیر انسانی داشتند ولی سودهای سرشاری را به جیب سرمایه داران داخلی و خارجی سرازیر میکردند، از نامداران فوتبال که محبوبیت بینظیری در میان مردم داشتند، درخواست کردند که در ازای دریافت مبلغی یا اخذ امتیازی، در طی سخنرانیهای از پیش ترتیب داده شده، مردم را به رفتن به محلهای کار خویش تشویق کنند.
فوتبال و یا ورزش به وسیله ای برای در خدمت درآوردن پول برای عده ای و مشغول نگاه داشتن عده ای دیگر مبدل گشته بود و حالا که حتی بدتر هم شده است.
بایستی سالها میگذشت تا دریابم که چهره زیبای آن جام جهانی رویایی من سایه های تیره نیز فراوان داشتند. برای مثال مردم آمریکای لاتین چنان معتاد به تماشای این ورزش شده بودند و هنوز هم هستند که خون خود را میفروختند تا بتوانند پول برای خرید بلیط رفتن به استادیوم را تهیه کنند. و یا اینکه زمانیکه سندیکاهای کارگری برای بهبود وضع مالی و کاری کارگران دست به اعتصابات عمومی در همین کشور برزیل زدند، سردمداران برای شکستن این اعتصابات و فرستادن کارگران به محیط کارهایی که شرایط کاری غیر انسانی داشتند ولی سودهای سرشاری را به جیب سرمایه داران داخلی و خارجی سرازیر میکردند، از نامداران فوتبال که محبوبیت بینظیری در میان مردم داشتند، درخواست کردند که در ازای دریافت مبلغی یا اخذ امتیازی، در طی سخنرانیهای از پیش ترتیب داده شده، مردم را به رفتن به محلهای کار خویش تشویق کنند.
فوتبال و یا ورزش به وسیله ای برای در خدمت درآوردن پول برای عده ای و مشغول نگاه داشتن عده ای دیگر مبدل گشته بود و حالا که حتی بدتر هم شده است.
چهار سال پیش نظرم را در مورد جام جهانی فوتبال در آفریقای جنوب نوشتم و از حدود یکسال و نیم پیش در هر
فرصت مناسبی دغدغه های فکری خود را در مورد چرایی برگزارشدن و نحوه برگزار شدن این مسابقات با دیگران در میان
گذاشتم.
امروز تنها میخواهم بنویسم که آمار
بیرون آمده تا به امروز نمایان میسازند که کشور برزیل تا کنون چیزی حدود سی و دو
میلیارد دلار خرج برگزاری این مسابقات در کشور خود نموده است در حالیکه انتظار
میرود که میزان درآمد حاصل از این بازیها
برای این کشور چیزی حدود چهار میلیارد
گردد. اما شرکتهایی چون فیفا ( لازم به یادآوری میدانم که فیفا از نظر حقوقی شرکتی
ثبت شده در کشور سویس میباشد. شرکتی که چونان همه شرکتهای دیگر سهامدار و صاحب
دارد و بیشتر در اندیشه کسب درآمد میباشد تا چیز دیگری) و کوکا کولا انتظار درآمدی چهار میلیاردی از بازیها دارند. به همین گونه
میباشد برای دیگر کنسرنها و شرکتها.
این در حالیست که مردم برزیل برای
داشتن بیمارستان و دبستان دست به تظاهرات جدی در خیابانهای برزیل زده اند. پلیس
این کشور بی محابا بر روی کودکان آتش میگشاید تا اینان را از خیابانها به حاشیه
بکشاند تا چهره شهرهای برزیل بهنگام انجام بازیها نازیبا نگردند.
از سوی دیگر بسیار از سرخپوستان
بومی برزیل که به زور از ماواهایشان رانده شده اند تا دولت بتواند در آنجا
استادیومهای ورزشی بنا کند، هم اکنون طاقتشان به آخر رسیده لباسهای سنتی خویش را
برتن کردند و پر بر سر نهادند به تظاهرات مسالمت آمیر ضد دولتی پرداختند ولی
بهنگام انجام تظاهرات اعتراض آمیز به وضعشان با خشونت پلیس مواجه گشتد و با تیر و
کمان (سلاحهای نیاکانشان) به پلیس شهرها حمله کرده اند هر چند که همانطور که قابل انتظار بود، چیزی پیش نبردند
اما جهانیان را متوجه نارضایتی خویش از حالت بوجود آمده، نمودند.
مسلم اینستکه برای چند هفته ای بازهم جوانان و نوجوانان جهان شیفته حرکات دلربا و واقعا زیبای شوالیه های پای به توپ خواهند شد و جهان تبلیغات هم لحظه ای آرام نخواهد نشست و محصولات گوناگون را عرضه خواهد کرد. کوتاه سخن، دنیا در تب فوتبال میسوزد اما پس از آن بمدت چندین دهه ملتی در تب کمبودهای ناشی
از برگزاری فوتبال سوخته و خاکستر خواهد شد. چیزهای بسیاری هم در این میان برای همیشه از بین رفته و نابود خواهند شد، چیزهایی مانند زندگی سنتی بومیان و حتی میتوان گفت که انسانیت. اشباحی از بومیان پیشین که بعنوان انسانهای شهرنشین در حاشیه شهرها به دریوزگی و روسپی گری و دیگر چیزها سوق داده میشوند. هم اکنون این حالت در میان ایشان آغاز گردیده.
ورزشها از زمانیکه از حالت ورزشی
خود درآمدند و بوسیله ای اقتصادی در دست این و آن مبدل گشتند از اهداف نخستین خود
بکلی دور افتاده و بنظر میرسد که به بلایی مبدل شده باشند.