موسیقی های فولکلور که ترانه های
محلی و منطقه ای هستند تا اندازه ای بگونه برهه ای بازگوکننده تاریخ و وقایع و حالات
مردمان یک منطقه میباشند و ریشه در سلوک، برداشتها، سنن و آداب اقوام و مردمان نواحی گوناگون دارند
که بصورت سینه به سینه منتقل میگردند. این وقایع و ابراز نمودن این برداشتها و حالات منطقه ای از سوی سازندگان ترانه ها گاهی به اندازه
ای مهم نمیباشند که به کتابت درآیند ولی اینقدر نیز بی اهمیت نمیباشند که بتوان بدون
از دست دادن بخشی هر چند هم بنظر کوچک و در دید نخست کم اهمیت از منظر شخصیت و حمیت منطقه ای، آنها را بدست فراموشی سپرد.
فراموش کردن موسیقی های فولکلور به
معنای به مرگ تدریجی سپردن همان سنن و آدابی میباشد که این موسیقی ها برای آنها و متاثر از آنها ساخته شده اند. هم چنین درست بازگو نکردن آنها
بصورتی که ابداع گشتند و به ما رسیده اند و یا دست بردن در محتوای آنها و حذف بخشهایی و جانشین نمودن این بخشها با ابیاتی که مقصد نخستین سازنده یا سازندگان نبوده.
در این میان شاید دست بردن در محتوای آنها خطای بزرگتری باشد زیرا پیامی که سازنده یا سازندگان میخواستند در کمال سادگی به دیگران بدهند را مخدوش و تحریف مینماید.
در این میان شاید دست بردن در محتوای آنها خطای بزرگتری باشد زیرا پیامی که سازنده یا سازندگان میخواستند در کمال سادگی به دیگران بدهند را مخدوش و تحریف مینماید.
فراموش هم نباید کرد که ترانه های فولکلور توسط مردمان منطقه و تحث تاثیر احساسات آنها نسبت به چیزی یا واقعه ای ساخته شده
اند و بیشتر به بیان احساسات رومانتیک ،مذهبی ،تاریخی ،حماسی و یا حتی شخصی و آدابی سازنده یا سازندگان میمانند. بسیار اتفاق می افتد که این ترانه ها توسط نسل یا نفرات بعدی بدون دست بردن در محتوای اصلی و یا حذف بخشهای قبلی با ابیاتی اضافه تکمیل میگردند.
فولکلورها بندرت توسط تاریخنگاران و باستان شناسان و ادیبان و فرهنگیان ساخته شده اند بنابراین نمیتوان بطور مستقیم به آنها رجعت تاریخی و یا ادبی داد. چه بسا که این بازگوئی های ترانه ای سندیت تاریخی و ادبی درست و مرتب نداشته باشند.
فولکلورها بندرت توسط تاریخنگاران و باستان شناسان و ادیبان و فرهنگیان ساخته شده اند بنابراین نمیتوان بطور مستقیم به آنها رجعت تاریخی و یا ادبی داد. چه بسا که این بازگوئی های ترانه ای سندیت تاریخی و ادبی درست و مرتب نداشته باشند.
چیزیکه در این موسیقی های
فولکلور بسیار بارز است، سادگی و بی شیله پیله بودن روح درونی آنهاست.
در اینجا مثالی از ترانه محلی
شیرازی یک گلی سایه چمن میآورم که ترانه ای با احساسات کاملا لطیف و عاشقانه و
ساده است که گرچه تاریخ ساخت آن بدرستی مشخص نیست ولی میتوان حدس زد که چندان جدید
هم نبوده و احتمالا یک یا دوسده قدمت دارد. شاید هم کمی بیشتر. معلوم نیست.
اما چیزیکه مشخص است این میباشد که این ترانه
از ترانه دیگر شیرازی بنام سرکتل پای کتل که بر اساس همان آهنگ ساخته شده قدیمی تر
است.
ترانه سرکتل پای کتل گرد و غباره خوانده شده با همان آهنگ یک گلی سایه چمن را بیشتر برای یاد کردن از دلاوریهای کسانیکه از منطقه استان فارس بدون حمایت و هدایت و پشتیبانی دولت مرکزی بر علیه انگلیسیها و پلیس جنوب و با حداقل امکانات جنگیده بودند، ساخته اند. این پایداریها و دلاوریها در اوان و پیش از جنگ جهانی اول صورت گرفتند. همه نیز میدانیم که تاریخ جنگ جهانی اول از سال 1914 تا 1918 ترسایی است.
ترانه سرکتل پای کتل گرد و غباره خوانده شده با همان آهنگ یک گلی سایه چمن را بیشتر برای یاد کردن از دلاوریهای کسانیکه از منطقه استان فارس بدون حمایت و هدایت و پشتیبانی دولت مرکزی بر علیه انگلیسیها و پلیس جنوب و با حداقل امکانات جنگیده بودند، ساخته اند. این پایداریها و دلاوریها در اوان و پیش از جنگ جهانی اول صورت گرفتند. همه نیز میدانیم که تاریخ جنگ جهانی اول از سال 1914 تا 1918 ترسایی است.
اما متن سرکتل پای کتل به احتمال زیاد
پس از سال 1930 و برای یاد کردن از مبارزان ساخته شده. دلیل این ادعا هم تنها
اشاره به تفنگ برنو در بخشی از متن میباشد.
تفنگ برنو ساخت کشور جمهوری چک بود که از سال 1924 ساخت و تولید آن آغاز شد. این تفنگ تا اوایل دهه 60 ترسایی در کشور ایران بکار گرفته میشد و از اینرو برای خیلیها شناخته شده بود.
تفنگ برنو ساخت کشور جمهوری چک بود که از سال 1924 ساخت و تولید آن آغاز شد. این تفنگ تا اوایل دهه 60 ترسایی در کشور ایران بکار گرفته میشد و از اینرو برای خیلیها شناخته شده بود.
ترانه ساز سرکتل پای کتل که از همان
آهنگ یک گلی سایه چمن استفاده کرده، برای بیان احساسات رزمی و حماسی خود در مورد واقعه ای که
در اوان و کمی پیش از جنگ جهانی نخست انجام گرفته بود از تفنگی نام میبرد که هشت سال پس از جنگ جهانی نخست ساخته شد و حدود سالهای 1930 تازه به ایران رسید. همین میتواند تا حدی تاریخ ساخت ترانه سرکتل پای کتل را مشخص نماید. و در ضمن نیز مشخص نماید که ایندو ترانه با وجود آهنگ و ریتم یکسان، مکمل یکدیگر نبوده و زمینه های ذهنی ساختی گوناگون داشته اند.
متن ترانه یک گلی سایه چمن که خوانش ساده عاشقانه است :
یک گلی سایه چمن سایه چمن تازه
شکفته تازه شکفته
نه دستم بش میرسه بش میرسه نه خوش
میفته نه خوش میفته
مستم مستم مستم تیغت بریده شستم
بیا بریم قبله کوهی قبله کوهی قالی
کنیم فرش قالی کنیم فرش
بوریای سرخ و سفید سرخ و سفید منقل
پر تش منقل پرتش
مستم مستم مستم تیغت بریده شستم
بیا بریم شاهچراغ شاهچراغ عهدی
ببندیم عهدی ببندیم
هرکدوم عهد بشکنیم عهد بشکنیم کمر
نبندیم
مستم مستم مستم تیغت بریده شستم
متن ترانه سرکتل پای کتل که بیشتر
ماهیت بازگویی یا اشاره به یک واقعه رزمی دارد :
سرکتل پای کتل پای کتل، گرد و
غباره گرد و غباره
میون گرد و غبار، گرد و غبار هفت
تا سواره هفت تا سواره
هفت تا سوار از شیراز همه گرد و
تیرانداز
ای خدای بالا سری بالاسری نذار
بمیرم نذار بمیرم
تا که با برنو کوتاه برنو کوتاه
تقاص بگیرم تقاص بگیریم