جستجوگر در این تارنما

Tuesday, 2 October 2012

سروده ای زیبا از حافظ


این یکی از دو سروده حافظ است که من از میان سروده های زیبایش از همه بیشتر دوست دارم.

سمن بویان غبار غم چو بنشینند، بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند، بستانند

به فتراک جفا دل‌ها چو بربندند، بربندند
ز زلف عنبرین جان‌ها چو بگشایند، بفشانند

به عمری یک نفس با ما چو بنشینند، برخیزند
نهال شوق در خاطر چو برخیزند، بنشانند

سرشک گوشه گیران را چو دریابند، در یابند
رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند

ز چشمم لعل رمانی چو می‌خندند، می‌بارند
ز رویم راز پنهانی چو می‌بینند، می‌خوانند

دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
ز فکر آنان که در تدبیر درمانند، در مانند

چو منصور از مراد آنان که بردارند، بر دارند
بدین درگاه حافظ را چو می‌خوانند، می‌رانند

در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند، ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند، درمانند

No comments: