میگویند که در مثل مناقشه نیست،
پس اگر در اینجا مثلی را میخوانید که گفتنش رایج است و اما نبشتنش نیست، شگفت زده
نشوید. از پنهان کاری و خود و دیگر فریبی خوشم نمیاید.
در ایران مثلی قدیمیست که
میگوید لاف در غربت و باد در دادن در بازارِ مسگران زیادتر رایج است تا در زندگیِ
معمولی.
علتش نیز توانا بودنِ لافزن و باد
در ده در پنهان نگاه داشتنِ دروغشان و کارشان است. اینرا هم نیز اضافه نمایم که
باد معده داشتن امری طبیعی است اما هر امر طبیعی را نیز نتوان و نباید در جمع
انجام داد. این تکه را برای کسانی نوشتم که علاقه به سفسطه کردن دارند.
در غربت برایِ کسانی که شما را
نمیشناسند راحت تر میتوانید از شاهکارهای وجود نداشته و درایتهایِ هیچگاه انجام
نگرفته گذشته تان تعریف کنید تا در شهری که بدنیا آمدید و بزرگ شدید. در آنجا
دروغتان زودتر آشکار میگردد.
در بازارِ مسگران که مرتب صدایِ پتک
و چکشِ آهنگران که بر سندان و آهن میکوبند، هست هم معمولا صداهایِ ناصواب واضح و
آشکار بگوش نمیرسند و این کار شخص به همین سادگی هم برملا نمیشود.
اینستکه گذشتگانِ ما گفته اند در
این دو مکان، بسیاری از انسانها ماهیتِ اصلی خویش را فارغ از همه گرفتاریها فاش
میسازند.
No comments:
Post a Comment