با بازی امشب تیم ملی فوتبال ایران
در برابر تیم بوسنی و هرزگوین و باخت تیم ملی ما در برابر آنها، کارنامه بازیهای
تیم ملی ایران در جام جهانی 2014 برزیل به پایان رسید.
میتوانم گمان ببرم که بازار آرا و
نظرهای "متخصصین" تا مدتها حسابی گرم باشد. میخواهم همینجا اعلام نمایم
که در این زمینه متخصص نیستم و هرچه را که شما میخوانید تنها برداشتهای یک شهروند
از این واقعه ورزشی میباشد. نه کمتر و نه بیشتر.
تا پیش از آغاز بازیهای جام جهانی
فوتبال از من پرسیدند که نتایج مسابقات را چگونه میبینم؟ پاسخ دادم که در برابر
نیجریه و طبیعتا آرژانتین گلهای زیادی دریافت میکنیم و بازی در برابر بوسنی را تا
حدودی در همین حد پیش بینی میکردم.
دیگران نیز کمابیش همینرا میگفتند.
تساوی در برابر نیجریه و علیرغم باخت، بازی نسبتا خوب در برابر آرژانتین سبب گشت
که توقعات از تیم ملی در برابر بوسنی و هرزگوین بالا برود.
واقعیت شماره یک : با بازی در برابر
نیجریه و آرژانتین (هرچند که بازی ما در برابر این دو تیم بازی فعال نبود بلکه
منفعل بود) تیم ملی ایران بیشتر ما را بگونه مثبت شگفت زده کرد.
تیمی که در کشور خودش در برابر کشورهایی
مانند دوبی و لبنان و قطر لرزه براندامش میافتاد و مربیانش بدنبال هزار بهانه برای توجیح نتیجه میگشتند، حالا در میادین بین المللی
سرسختی و مقاومت برنامه ریزی شده و منظم از خود نشان میدهد. همین نیز همه را شگفت زده کرده بود.
واقعیت شماره دو : تیم ملی کشور ما با
میانگین سنی سی سال و داشتن سابقه کم تمرینهای گروهی و همچنین کمی دیدارهای در خور بین
المللی با تیمهای مناسب و تفاوت شرایط جوی و آب و هوایی بسیار
متغیر برزیل و ایران و سرانجام نیز نبودامکانات نسبتا مناسب برای تیم (گویا بازیکنان تیم ملی برای انجام تمرینشان در
برزیل، بعضا مجبور بودند که فاصله ای دوساعته را با اتوبوس میان محل اقامت و زمین
تمرین طی نمایند زمین تمرین آلمانیها در کنار هتلشان بود) و و و.... در حالتی قرار
نداشت که بتواند پس از انجام دو بازی سخت و نیروبر در بازی سوم هم با همان نیرو حاضر
شود. شاید هم دست کم گرفتن تیم حریف هم به جریان کمک کرده باشد ولی اینکه بازیکنان در میدان بی نیرو و در نتیجه بی اندیشه بازی میکردند، کاملا مشهود بود. حتی برای یک غیر
متخصص چون من.
واقعیت شماره سه : آقای کی روش در زمینه
انتخاب بازیکنان و نحوه قرار دادن ایشان در کنار یکدیگر موفق عمل کرد. منکر این
نمیتوان شد. روشهای کی روش ولی هرچقدر هم که خوب میبودند جبران کننده موارد ذکر
شده بالا نمیتوانستند باشند. اینرا نیز بایستی همگی درک و اقرار نماییم.
بزرگترین کاری که کی روش کرد این
بود که به ما نشان دهد، اگر بخواهیم و برنامه درست (شعار کمتر و عمل مثبت بیشتر)
داشته باشیم، قادر به انجام کارهایی خواهیم بود که خودمان هم در آغاز باورشان نمیکنیم.
شبیه همین کار کی روش را هم اکنون میتوان در
والیبال ایران مشاهده نمود که والیبالیست های ما با اتکای به نفس کامل به میدانها
میروند و حتی اگر ببازند، بازی را به دلیل یا دلایلی باخته اند و نه اینکه بخاطر کمبود روحیه و نداشتن برنامه و نظم.
من به عنوان یک شهروند (که متخصص
در امور فوتبال هم نیست) در مجموع از عملکرد کی روش و بازیکنان تیم ملی ایران راضی
هستم و امیدوارم که تجربیات گوناگون مثبت و منفی کسب شده از این بازیها بتوانند در
آینده به تیم ملی ایران و تیمهای داخلی و مربیانشان کمکهای شایسته ای نمایند.
اینکه شرایط میتوانست بهتر از
اینها باشد را ایرادی بر کی روش و تک تک بازیکنان نمیدانم بلکه بایستی کل دستگاه
ورزش فوتبال ایران و مسئولین و مربیان را مورد مداقه قرار داد و انتقادی به آنها
نگریست. این مسئولین و مربیان پیشتر از اینهم بودند ولی تحول مثبت مشهودی در ورزش
فوتبال ایران را سبب نگشتند.
در پایان بازهم عنوان میکنم که
نوشته های بالا را یک غیرمتخصص نوشته است.
1 comment:
با سپاس از فرهاد عزیز بسیار عالی بود
علی
Post a Comment