تا ۵۰ سالِ پیش بجز از
بازماندههایِ خراب و فراموش شدهِ آمفی تئاتری در گوشه ای چیزی از گذشتهِ رومیِ
شهرِ اکسانتن در آنجا دیده نمیشد و این در حالی بود که این شهرِ کهن در سده دوم
پس از زایشِ مسیح به اندازه شهر نامی پومپئی اهمیت و بزرگیِ داشت.
اما از ۵۰ سال پیش تا به
حال جریان دگرگون شد. مردمِ اکسانتن متوجهِ گذشته تاریخیِ خود و اهمیت آن گشتند و
دولت نیز همیاری نمود تا با همکاریِ یکدیگر به چیزی برسند که موضوعِ این نوشتار
است.
پیش از آن بایست به تاریخ و گذشته
شهرِ اکسانتن اشاره کوتاه و مختصری بنمایم.
منطقه و یا بهتر بگوییم شهری که
امروزه با نامِ اکسانتن خوانده میشود از دوران نوسنگی مسکونی بود اینرا از سرتیرها
و تبرهایِ یافته شده از آن دوران میتوان دریافت. پیش از زایشِ مسیح برخی از
قبایلِ ژرمن به آنجا کوچیدند و در آنجا سکنی گزیدند. تقریباً زمانیکه شهرِ کلن ( نام
امروزی کلن برگرفنه شده از کلنیا
کلودیا آرا اگری پینن سیوم Colonia Claudia Ara Agrippinensium به معنای مستعمره و قربانگاهِ
رومی و ساخته شده توسط سزار کلاودیوس میباشد) از سویِ رومیها برای مقاصدِ نظامی / بازرگانی
ساخته شد شهرِ اکسانتن هم نیز که در شمال غرب کلن و بر سر راه بریتانیا میباشد، از سویِ رومیها گشوده شد (سالِ ۱۲ /
۱۳ پیش از زایشِ مسیح).
رومیها بلافاصله پس از تسخیرِ این
منطقه به ساختن مکانی برایِ اسکانِ ۸۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ لژیونرِ
رومی پرداختند. اینجا که آخرین قرار گاه نظامی رومیها در آلمان سفلی بود بزودی به مرکزی
برای تهیه چوب و سنگ بنا مبدل گشت و آنها با گذشتِ زمان به آباد کردن و
گسترشِ آن روی آوردند.
رومیها از اینجا تا شهر کلن جاده ای کشیدند تا حمل و نقلهای بازرگانی و نظامیشان راحت تر انجام گیرد.
امروزه درست بر روی همان مسیر، اوتوبان A57
ساخته شده که شهر کلن و را به
شهرهای گخ در آلمان و
روتردام
در کشور هلند مرتبط میسازد.
در سالِ ۱۱۰ پس از زایشِ
مسیح، این شهر را کولونیا اولپیا ترایانا به معنایِ مستعمره ساخته شده توسطِ
سزار مارکوس اولپیوس ترایانوس Marcus Ulpius Traianus که در تاریخ با نامِ تراژان مشهور است، تغییر نام دادند.
دیوارها و بارویِ شهرِ اکسانتن
بر خلافِ بارویِ کلن نتوانستند در سده دومِ پس از زایشِ مسیح جلویِ نیروهایِ
مهاجمِ ژرمن را بگیرند و قبیله فرانکها که از خانواده قبایل ژرمن به حساب میرود
و پسان کشورِ فرانسه به نامِ ایشان خوانده شد، شهرِ اکسانتن را تسخیر و غارت
نمودند.
پس از آن اکسانتن که آنزمان در
کرانه رودخانه راین واقع شده بود، اهمیتِ بازرگانی/نظامیِ خویش را از دست داد. در
سمتِ چپ و راست جادهِ رومی طبیعت به زودی رویِ بازمانده بناها را پوشاند تا
اینکه باستان شناسان آنها را دوباره پیدا نمودند.
در سالِ ۱۱۲۰ کشیشی به
نامِ نوربرت فون اکسانتن Norbert_of_Xanten به همراهِ ۱۳ راهبِ دیگر به این مکان که آنموقع متروکهای بیش
نبود وارد شدند.
آنها با سنگهایِ بناهایِ کهنِ
رومی در آنجا کلیسایی ساختند که تا به امروز نیز باقیست و کلیسایِ اصلی این شهر
را تشکیل میدهد. این مکان از آن پس به نامِ شهر اکسانتن خوانده شد.
پس از آنکه باستانشناسان بخشهایِ عمدهای
از زیربناها و پایههایِ شهرِ باستانی را یافتند، شهردار و مردمِ اکسانتن تصمیم
گرفتند به منظورِ جلوگیری از به سرقت رفتنِ باقیمانده این آثار و همچنین ایجادِ
موقعیّت برایِ کاووشهایِ بیشتر این ناحیه را به پارکِ باستانشناسی مبدل سازند.
همین نیز کمک نمود تا آثارِ بیشتری
از دلِ خاک بیرون کشیده شده، ثبت و نگاهداری شوند. همچنین باستان شناسان موفق شدند
تا مرزهایِ این شهرِ باستانی را مشخص نموده، خیابان بندیها را معلوم گردانده و
برخی از بناها را تا حدی بازسازی نمایند.
اخیراً بازدیدی از این محلِ
باستانی داشتم و چیزهایی دیدم که مرا بسیار خوش آمدند.
نخست همانطور که پیشتر اشاره کردم
شهرداریِ اکسانتن باستانشناسانِ خبرهای را موظف کرد تا محدوده محوطه باستانی را
مشخص نمایند.
سپس آثارِ بازیافته شده را موردِ
پشتیبانی قرار داد. همزمان با آن باستان شناسان ماکتی تهیه نمودند که بناهایی را
که هنوز پایههایشان زیرِ خاک قرار داشتند و بناهایی که پیدا شده بودند را نشان
میداد.
بناهایِ هنوز در دلِ خاک در این
ماکت به رنگِ سپید نشان داده شدند.
گامِ دومِ شهرداری اکسانتن
این بود که زمینها و ساختمانهایِ واقع شده در این محدوده را غیرِ قابلِ فروشِ به
غیر معرفی کرد. تنها شهرداریست که میتواند آنها را با قیمتِ روز خریداری نماید.
تعمیرِ ساختمانها در این محدوده نیز تنها با مجوزِ شهرداری امکان پذیر میباشد.
گامِ سوم اینبود که برخی از بنا
ها را دوباره سازی کردند و از آنها مکانهایِ زیبا برایِ تماشایِ گردشگران ساختند
بطوریکه گردشگر به هنگامِ ورود و گام زدن در محوطه، خود را در فضایِ موجود در
دوران باستان حس میکند.
چهارم اینکه هم محوطه و هم ماکتها
هر سال با یافتن و تعمیرِ چیزهایِ تازه به روز میشوند.
پنجم اینکه شهرداریِ اکسانتن
امکاناتِ خاصی برای بازدیدکنندگانِ مراکزِ آموزشی و همچنین موسساتی چون خانههایِ
سالمندان و یا باشگاههایِ ورزشی تهیه دیده که ایشان بتوانند به راحتی از پیش با
گردانندگان محوطه باستانی تماس گرفته و مقدمات لازم را فراهم آوردند تا بازدیدِ
خود را انجام دهند.
برایِ دانش آموزانی که به آنجا
میروند حتی زره و سلاحهایی دوباره سازی شده اند که این دانش آموزان با خوشی تمام
آنها را به تن میکنند و سپس با آنها عکس میگیرند.
ورودیِ بخشِ خاوریِ محوطه باستانی
که پارکِ رومی نام دارد از یک دروازه دوباره سازی شده میگذرد.
بر رویِ پایههایِ باستانیِ دروازه
شمالی یک دیوارِ باشکوه به همان شکل باز سازی شده که میتوان بر رویِ آن رفت. در
گوشههایِ دیگرِ پارکِ رومی نیز وضع چنین است، در کنارِ بندرگاهِ باستانی که در
جوارِ رودی واقع بود (امروزه دیگر نیست) نیایشگاهی را باز سازی کرده اند و یا دیگر
سازههایِ باستانی را. از همه بیشتر شاگردان مدارس از این پارکِ رومی لذت میبرند.
در برخی جایها نیز پایههایِ
قدیمیِ بناها را که یافته اند دوباره با خاک پوشانده اند تا از خراب گشتنِ نهاییِ
آنها جلوگیری شود تا بتوانند در فرصت مناسب به آنها بپردازند.
در پارکِ رومی که همان شهرِ
باستانیِ اکسانتن میباشد آمفی تئاتری را شناسائی و باز سازی کرده اند.
باز سازیِ این آمفی تئاتر که
یکزمان ۱۰۰۰۰ نفر را در خود جای میداد چنان محکم و زیباست که امروزه در
آن اپرایِ وردی و یا دیگر اپراها را در فضایِ باز انجام میدهند
و ۳۵۰۰ تماشاچی را نیز پذیرا میگردد.
چند صد متر دورتر در بخش باختری
شهر،بقایایِ گرمابهای یافت شده که دیوارها و پنجرههایِ آنرا با پولاد و شیشه بازسازی
کرده و سقفش را پوشانده اند تا هم چیزهایِ یافته شده بر اثرِ باران و آفتاب خراب
نشوند و هم اینکه تماشاچیان راحت بتوانند از روی آنها گذر کنند بدونِ اینکه به
آنها صدمه بزنند ضمن اینکه شکل ساختمان را در زمان خود تداعی معانی میکند. زیربنای
این گرمابه ده هزار مترمربع میباشد.
طراحی گرمابه