تابستان سال 2010 دانشجویان رشته باستان شناسی در دانمارک بهمراه استادشان موفق به کشف خوفناکی گردیدند. صدها اسکلت متلاشی شده در زیر سبزه زاری زیبا قرار داشتند. آنها باقیمانده سربازان شکست خورده و گرفتار شده ای بودند که توسط ژرمنها ( ن. ک. به نخستین آلمانیها ) برای خدایانشان کشته شدند. باستان شناسان هم اکنون درصددند تا موطن اصلی این سربازان را بصورت مستدل پیدا کنند.
ایلروپ اودال Illerup Ådal منطقه ای در دانمارک است با رودخانه ای که در آن جریان دارد. این منطقه که در بیست کیلومتری جنوب غربی شهر ارهوس Århus قرار دارد پوشیده از باتلاقها و بیشه زارها میباشد. در گذشته در این مکان دریاچه های کوچکی زنجیر وار بدنبال یکدیگر قرار داشتند که در سال 1950 خشکانده شدند تا از این مکان یک منطقه حفاظت شده طبیعی بوجود آورند که در آن گیاهان و جانواران مخصوص این منطقه زندگی و رشد کنند.
این منطقه همیشه به آرامی امروزش نبود. در زیر گیاهان سطح باتلاقها اجساد هزاران قربانی قرار دارند که زمانی دشمنان بومیان این منطقه بشمار میرفتند. این موضوع نخستین بار زمانی کشف گردید که گروهی از دانشجویان رشته باستان شناسی دانشگاه ارهوس دانمارک بهمراه استادان خویش در این منطقه به کاوش پرداخته بودند. در طی این کاوشها مشخص گردید که آنجا بزرگترین محل قربانی کردن انسانها بوده است که تا کنون پیدا شده است.
ایویند هرتس Ejvind Hertz سرپرست گروه کاوش باستانشناختی موزه اسکاندربورگ Skanderborg دانمارک میگوید : دیدن اینهمه استخوان انسان برایش غیر قابل تصور بوده و او جای دیگری را در پهنه جهان سراغ ندارد که در آن به این اندازه بازمانده انسانهای قربانی شده برای خدایان در آن یافته شده باشد.
پیشتر از اینهم برای باستان شناسان و آگاهان به امور و وقایع تاریخی روشن بود که قبایل ژرمن پس از پیروزی در جنگ اسلحه های دشمنان را میشکستند و در مرداب و باتلاق می انداختند تا بدینوسیله برای خدایان خود هدیه فرستاده باشند. قربانی کردن اسرا و تبهکاران برای خدایان از سوی ژرمنها را تاریخنگارانی از آندوران مانند تاکیتوس Tacitus نیز گزارش داده بودند و این امر ناشناسی برای تاریخنویسان نبود. تاکیتوس در یکی از گزارشهای سالانه خود از فرماندهان و افسران رومی سخن گفته که در نبرد واروس گرفتار آلمانیها شده بودند و ژرمنها آنها را برای خشنود نگاهداشتن خدایان قربانی کردند. در آنزمان آلمانیها کمتر اسیری را نگاه میداشتند زیرا نگاه داشتن اسیر برای جوامعی که بیشتر از راه دامداری و کشاورزی آنهم با امکانات محدود وابتدایی و گاه نیز یورش آوردن به اقوام همسایه، زندگی میکردند، توجیح اقتصادی و معیشتی لازم را نداشت.
قربانی کردن انسانها در دیگر حوزه های تمدنهای باستانی بمناسبتهای گوناگون نیز امر ناشناخته ای نبود. یونانیان برای پیروزی در جنگ نهایی با ایرانیان، چند تن از اسیران بلند پایه ایرانی را که از شاهزادگان بودند بر روی عرشه کشتی برای خدایان المپ قربانی کردند تا خدایان (بخصوص رب النوع دریا پوسیدون) یاور یونانیها بهنگام نبرد گردند.
باستان شناسان در دهه های هفتاد و هشتاد سده گذشته پانزده هزار اسلحه شکسته یا کج شده را در باتلاقهای این منطقه و نواحی اطراف پیدا کرده بودند که بر اثر بودن در باتلاق بصورت شگفت انگیزی سالم مانده بودند بطوریکه اگر شکسته و یا کج نشده بودند، میشد که از آنها دوباره استفاده جنگی کرد. اما اینکه تنها دو کیلومتر دورتر از محلی که این سلاحها در آن پیدا شدند بازمانده سربازانی که این سلاحها را حمل میکردند در زیر گل پنهانند را کسی نمیدانست. در ضمن ناگفته نماند که این سلاحها و استخوانهای بازمانده از کشته شدگان همگی مربوط به یک دوران نبودند و آزمایش نخستین بر روی آنها مشخص نمودند که آنها ابزار جنگی از سده یکم پیش از میلاد تا نیمه سده پنجم میلادی را تشکیل میدادند و این موید آنست که این قربانیها در زمانهای مختلف و پس از نبردهای گوناگون و بمناسبت مراسم متعددی برای خشنودی و یا سپاسگزاری از خدایان انجام گرفته بودند.
ژرمنها برای خشنودی و آرام نگاهداشتن خدایان گوناگونی مانند نرتوس که نروژیها به آن نیورد میگفتند و الهه زمین و باروری که پیوسته بر کالسگه ای سواربود و گاو ماده ای آنرا میکشید و همچنین ودان یا وتان که خدای خدایان (پدر همه خدایان) بود و در اسکاندیناوی اودین خوانده میشد، قربانی میکردند.
هرتس سرپرست گروه کاوش بیان میدارد که استخوانهای پیدا شده که متعلق به 200 نفر هستند که احتمالا تنها یک پنجم کل استخوانهای پنهان شده در دل خاک را تشکیل میدهند. چیزی که از بازمانده استخوانهای تازه یافته شده تا حدی مشخص میشود اینستکه اسکلتهای پیدا شده این دویست نفر متعلق به رومیها نبودند بلکه نوع و گونه وسایل شخصی پیدا شده در میان آنها نمایانگر آن هستند که استخوانها متعلق به سربازان نروژی بودند که از کرانه های جنوبی نروژ بخصوص از کرانه های آب دره (فیورد) اسلو میآمدند. اینرا شانه هایی که همراه آنها یافته شده و نوع فلزی که اسلحه های سربازان از آنها ساخته شده بودند گواهی میدهند. تقریبا همگی این استخوانها متعلق به مردان جوان بودند که قطعه قطعه گشته بودند زیرا هیچ اسکلتی را در اینجا بطور کامل و با اعضای در کنار هم نیافتند.
وظیفه باستان شناسان مشخص نمودن قطعی تبار این قربانیان بوسیله پژوهشهای آزمایشگاهی میباشد. آب آشامیدنی منطقه آبدره اسلو دارای املاح منحصر بفردی است که تنها در این ناحیه یافت میشود. آثار مواد معدنی موجود در این آب را میتوان بر روی بافتهای استخوانی و دندان نوشندگان آن بازیافت. برای قطعی گشتن این فرضیه مجموعه ای از استخوانها را به آزمایشگاه فرستاده اند. هرتس میگوید اگر قربانیان از منطقه آبدره اسلو آمده باشند این امر قابل پیگیری میباشد.
نروژیها خود از تبار قبایل ژرمن بودند و در آنزمان میان تیره های گوناگون این خانواده از اقوام گاها کشمکش و درگیری بر سر گسترش حوزه اقتدار و یا دستیابی به غنایم و محصولات کشاورزی وجود داشت. شبیه این امر را میشد میان ایرانیان و تورانیان و یا آتنیها و اسپارتها که به یک نژاد متعلق بودند ولی میانشان جنگ وجود داشت، مشاهده کرد.
No comments:
Post a Comment