افسانه چگونگی پیدایشِ نامِ
لانگوبارد (لمبارد)
پاولوس دیاکونوس واقعه نگارِ
لانگوباردی از سده هشتم با استنادِ به روایاتِ سینه به سینه نقل شده از مردمانِ
اقوامِ خود مینویسد : نامِ نخستینِ لانگوباردها وینیلر بوده. وینیلرها زمانی از
سویِ واندالها که یک قومِ دیگرِ ژرمن بودند به واسطه اختلافات بر سرِ زمین، موردِ
تهدید قرار گرفتند.
واندالها به درگاهِ اودین Odin خدایِ خدایانِ ژرمن دعا کردند که
آنها را در جنگ پیروز گرداند. اودین پاسخ داد کسی فردا در جنگ پیروز خواهد شد که
پس از برآمدنِ خورشید من او را زودتر از دیگری دیده باشم.
مادرِ رهبرِ وینیلرها یعنی گامبارا
به درگاهِ الهه فریگ Frigg همسرِ اودین شتافت و لب
به ستایشِ او گشود.
فریگ پیشنهاد کرد که زنانِ وینیلر
پیش از برآمدنِ آفتاب در خاور بایستند و چهرههایِ خویش را با موهایِ بلند خویش
بپوشانند.
فردایِ آنروز زمانیکه زنانِ وینیلر
در خاور ایستاده بودند و چهرههایِ خویش را با موی خویش پوشانده بودند، فریگ
بهنگام از خواب بیدار شد و تختِ همسر خویش را بسویِ خاور چرخاند.
اودین چون بیدار شد نخست آنها را
دید و با شگفتی پرسید این ریش درازان (لانگو باردان) کیستند؟ فریا پاسخ داد، بر
رویشان نام گذاشتی، پس پیروزشان هم بگردان.
اینگونه بود که وینیلرها بر
واندالها پیروز گشتند و از آن زمان نامِ لانگوباردان (ریش درازان) را بر خود
نهادند.
تاریخ
لانگو باردها که بودند؟ باردو یا
باردوز در زبانِ آلمانیِ کهن معنیِ تبر را میداد. لانگو بارد را از اینرو میتوان
به تبر درازها نیز معنا نمود.
نخستین چیزی که در موردِ
آنها جلبِ نظر میکند اینستکه آنها زیاد در حرکت و پیوسته از یک نقطه به نقطه دیگر
در حال کوچ بودند. قدیمیترین سند موثق و مستقیمی که امروزه از آنها در دست است
مربوط به سده نخستِ پیش از زایشِ مسیح میگردد از ناحیه ای بنام البه شمالی.
البه نامِ رودیست به
درازایِ ۱۰۹۴ کیلومتر که از کوههایِ ریزنگبیرگ در جمهوریِ چک سرچشمه
گرفته و در شهر کوکس هافنِ آلمان به دریایِ شمال منتهی میگردد. این رودخانه را در
کشورِ چک لابه میخوانند. در کّلِ مسیرِ خود این رود ۱۴۸.۲۶۸ کیلومترِ
مربع را آبیاری میکند. بسیار پیش میاید که سطحِ رودخانه البه در زمستنهایِ سخت یخ
ببندد. برایِ نمونه در سالهای ِ ۱۹۰۱، ۱۹۰۲. ۱۹۰۹، ۱۹۱۲، ۱۹۲۹، ۱۹۴۰،۱۹۴۲،۱۹۵۴.
در کرانههایِ این رودخانه
حدودِ ۲۶ میلیون نفر در شهرهایِ گوناگون زندگی میکنند.
باری، در مدارکِ تاریخی پس از آنهم
از لانگوباردها یاد شده بود، به خصوص در سالِ سومِ پیش از زایشِ مسیح و زمانیکه
آنها با ماربد در اتحاد بودند. برایِ بیشتر دانستن در موردِ ماربد به این بخش مراجعه نمایید.
هنگامیکه سردارِ رومی تیبریوس در
سالِ پنجمِ پس از زایشِ مسیح به با سپاهیانش به سرزمینهایِ ژرمن وارد گشتند تا مرزهایِ شمالیِ روم را
مستحکم نمایند و در گزارش مصافشان با قبایلِ ژرمن باز هم از لانگوباردها نام برده
شده. مارکوس ولیوس پاترکولوس Marcus_Velleius_Paterculus تاریخنویسِ رومی در این مورد مینویسد : قدرتِ لانگوباردها در هم شکسته
شد. وحشیترین قبیله از میانِ قبایلِ وحشیِ ژرمن.
بدنبالِ این شکست بود که لانگوباردها
از کرانههایِ باختریِ البه به سویِ کرانههایِ خاوری کوچیدند.
پس از بازگشتِ رومیها، بخشی از
لانگوباردها باز هم به کرانههایِ باختری رودخانه بازگشتند ولی
حدودِ ۱۵۰ سال از آنها در متونِ تاریخی خبری نبود.
در سالِ ۱۶۶ پس از زایشِ
مسیح به عنوانِ بخشی از لشکرِ چپاولگرِ سپاهِ ژرمن به قلمروهایِ امپراتوری روم
هجوم میاورند و دوباره در تاریخ مطرح میشوند.
در سالِ ۴۹۰ گروهی که در
تاریخ از آنها با نامِ لانگوباردها یاد میشود به ناحیه مهرن واقع در
جمهوریِ چک که به زبانِ چکی مراویا Moravia خوانده میشود، مهاجرت کرده و آنجا اسکان گزیدند.
در سالِ ۵۵۲ بخشی از
لشکریان رومِ شرقی گشتند که در برابرِ گوتیها میجنگیدند اما بزودی به خاطرِ
نداشتنِ انضباط از لشکر اخراج شدند.
در آغازِ سده ششم به غربِ مجارستان
کوچیدند اما در پایانِ همان سده باز به سویِ جنوب میل کردند و به ایتالیا رسیدند.
کوچهایِ پیاپی بهای گزافی از لانگوباردها مطالبه میکرد.
بیش از ۴۰% ایشان،
نوجوانی را پشتِ سر نمیگذاشتند. آزمایشها بر رویِ آستخوانهایِ باقیمانده از
مردان لانگوبارد و سلاحهایِ یافته شده در گورهایِ ایشان نشان میدهد که آنها در
کوچهایِ خود بسیار در حالتِ جنگ و جدال بسر میبردند. این برنامه ادامه
داشت تا اینکه به شمالِ ایتالیایِ امروزی رسیدند. اینجا بود که لانگوباردها تصمیم
گرفتند که به کوچِ تاریخیِ خود پایان دهند و برایِ همیشه ساکن گردند.
این بخش از ایتالیا از آن پس
بنامِ ایشان لمباردی خوانده شد.
No comments:
Post a Comment