جستجوگر در این تارنما

Friday, 14 January 2011

معجونی بسیار خطرناک، پنهان کاری خودروسازان

اروپائیها ضرب المثلی دارند برای کسی  که مجبور به انتخاب کردن میان دو چیز بد باشد. آنها میگویند انتخاب میان طاعون و یا وبا.

خودروسازان بزرگ جهان نیز در برابر این انتخاب قرار گرفتند و طاعون را برگزیدند. هر چه باشد مردم به طاعون عادت کرده اند و به آن خو گرفته اند هرچند که مرگ و میر با خود بهمراه میآورد.  اجازه دهید تا به اصل قضیه بپردازم تا موضوع کمی روشنتر گردد.

بنا به قوانین مصوبه پارلمان اتحادیه اروپا خودروسازان کشورهای این اتحادیه از اول ژانویه امسال دیگر مجاز نیستند در ساخت خودروهای خود از ماده تترا فلور اتان که با نام تجاری  R134a  در بازار عرضه میگردد و در جهت خنک کردن کولر خودروها بکار گرفته میشود، استفاده نمایند. از سال 2017 خرید و فروش خودروهایی که از این ماده در کولرهای خود دارند، ممنوع خواهد شد.
علت  :  تترا فلور اتان  جزو موادی هست که باعث بالا رفتن گازهای گلخانه ای گشته و به محیط زیست صدمه فراوان میرسانند. پایداری عمر تترا فلور اتان در جو زمین  پنجاه هزار سال میباشد. یعنی تترا فلور اتانی که امروز تولید و در فضا رها میگردد، پس از گذشت 50 هزار میتواند توسط عوامل طبیعی از بین برود و آنهم به شرطیکه مقدارش برای طبیعت قابل هضم باشد.

تحت فشار پارلمان اتحادیه اروپا،  خودروسازان در صدد یافتن ماده جایگزینی برآمدند. در این امر شرکتهای تولید کننده مواد سرد کننده مانند هانی ول Honeywell که مقر اصلیش در نیوجرسی میباشد و دوپون    DuPont که مقرش در ایالات متحده میباشد و در نود کشور دیگر جهان نمایندگی و شعبه دارد، به آنها یاری کردند تا به ماده جدیدی که نام تجاری R1234fy  دارد، دسترسی پیدا کنند.
شرکت دوپون در کنار تولیدات صنعتی خود همچنین در امر تهیه و تولید کودهای شیمیایی، محصولات کشاورزی، متعلقات اضافی مواد غذایی و غذاهای دامی فعالیت دارد و آنها را در سطح جهانی بفروش میرساند.

پیش از بکار گیری ماده جدید در ساخت کولر خودروها، سازمانها و ادارات مختلف به انجام آزمایشهایی بر روی آنها دست زدند. نتایج این آزمایشها چنان دهشت انگیز و وحشتناک بودند که خودروسازان از ترس واکنش خریداران، دیگر نامی از آن بمیان نیاوردند و با وجود مضر و بدنام بودن  R134a دوباره بسوی آن   بازگشتند.
هیچ خودرو سازی بطور رسمی و آشکار از این ماجرا سخنی بزبان نمی آورد. سخنگوی اتحادیه خودروسازان آلمان بنام اکهارت روتر Eckehart Rotter در برلین اعلام کرد  " نباید به دام شایعات افتاد"  اما بنا به خبری که در هفته نامه ای معتبر پخش گردیده یکی از سرشناسترین افراد در میان خودرو سازان که نمیخواهد نامش فاش گردد، میگوید خودروسازان را گیجی و سردرگمی ناشی از ترس فرا گرفته است.  

دکتر ولفگانگ پلن  Dr. Wolfgang Plehn  از اداره فدرال محیط زیست آلمان کسی است که همگی به کار درست و دقیق او ایمان و اعتقاد دارند. او به ناراضی بودن یا نبودن خودروسازان و دیگر کارخانه داران بزرگ و کوچک اهمیتی نمیدهد و کاری را که به او محول گشته در نهایت ممکنه دقت و درستکاری انجام میدهد. او به کاغذهای سفارشات کارخانجات مراجعه کرده و به این نتیجه رسیده که خودروسازان سی و پنج شرکت بزرگ جهانی هنوز هم حاضرند علیرغم مصوبه صریح پارلمان اتحادیه اروپا  با ماده مضر و بدنام تترا فلور اتان  کار کنند ولی به سراغ خنک کننده جدید نروند.
در این رابطه مدیرکل سازمان مستقل کمک به محیط زیست آلمان که بیشتر توسط کمکهای مردمی اداره میگردد، آقای یورگن رش  Jürgen Resch اظهار میدارد که هیچ خودروی جدیدی که در سال 2011 ساخته میشود نبایستی که از ماده خنک کننده جدید در ساخت کولرهایش استفاده کرده باشد.

این ماده جدید چیست که این چنین هیاهو به راه انداخته و همه از بردن نامش و یا استفاده کردنش واهمه دارند؟ کنسرنهای آمریکایی هانی ول و دوپون از دادن هرگونه اطلاعاتی در مورد مشخصات آن و یا اینکه چه کسی چه مقدار از آنرا سفارش داده شدیدا خودداری میکنند. 
تنها چیزی که از این سوی شرکت هانی ول منتشر شده اینستکه سخنگوی این شرکت خانم سابینه شمیلوسکی    اظهار داشته که واحدهای تولید این ماده  در سه ماهه چهارم امسال در کشور چین شروع به فعالیت خواهند کرد و تولیدات خود را به بازار خواهند فرستاد. 


نتایج آزمایشهای انجام شده از سوی موسسات آلمانی نمایان میسازند که اگر ماده جدید R1234fy  را زیر ذره بین قرار دهیم، علت نگرانی خودروسازان را درک خواهیم کرد. این ماده جدید در صورت در تماس قرار گرفتن با رطوبت و یا گرما اسید فلوریک تولید میکند که بسیار خورنده میباشد و حتی بر روی فلزات و شیشه نیز تاثیر میگذارد. در صورت تماس این اسید با پوست انسان بلافاصله از راه منفذهای پوست به درون بدن نفوذ کرده وتا استخوان را خورده و میسوزاند. استنشاق گازهای متصاعد از این اسید هم کمتر خطرناک نیست.
در صورت مصرف این ماده در کولر خودرو اگر تصادفی انجام گیرد و یا اینکه موتور خودرو به عللی بیشتر از معمول گرم گردد این ماده بلافاصله به اسید فلوریک مبدل گشته و برای سرنشینان خودرو و یا در صورت احتراق برای افراد گروههای امدادی اطفای حریق که با لوله های آب در راه میباشند، شرایط بسیار بدی را فراهم میآورد.

سخنگوی شرکت هانی ول تهدید کرده است که از منتقدین بعلت خرابکاری و ایجاد مانع در امور تجارت آزاد به دادگاههای فدرال آمریکا و همچنین به دادگاههای بین المللی شکایت خواهد کرد.
این تهدید در سازمان بررسی مواد که تحت نظر وزارت اقتصاد آلمان اداره میشود، موثر افتاد و در گزارشی که این سازمان منتشر کرد، لحن این سازمان ملایمتر گشت.
سخنگوی این سازمان اظهار داشت که سازمان متبوعش خطرناک بودن این ماده را برای سلامتی انسانها بسیار امکان پذیر میداند اما همزمان درخواستی از سوی این سازمان مبنی بر درخواست جدی آن برای صرفنظر کردن از بکارگیری این ماده اسید زا انجام نگرفت.

خود قطعه سازان و خودرو سازان نیز با مصرف و بکارگیری این ماده در سیستم های تهویه خود ناراضی هستند اما نه بخاطر سلامتی انسانها و یا صدمه نزدن به محیط زیست بلکه دلایل آنها بیشتر پایه های اقتصادی دارند تا انسانی و حامی محیط زیستی.
آنها نگرانند که در صورت بکارگیری این مواد در کولر خودروهایشان، مجبور گردند تا برای دیگر قطعات خودروهای خود جنس دیگری که در مقابل این ماده مقاوم باشد، برگزینند.
گزیدن جنس دیگر سوای جنسی که تاکنون برای قطعاتشان استفاده میکردند چندان کار آسانی هم نیست و خودروسازان را از منظر زمانی و قیمتی بصورت بسیار زیادی تحت فشار قرار میدهد. از سوی دیگر ماده جدید حتی بدنام تر از ماده پیشین از آب درآمد و انتظار میرود که با واکنش بسیار شدید خریداران مواجه گردند. ترس از نخریدن تولیدات خودروسازان که به ضررهای اقتصادی هنگفتی برای آنها میانجامد خودروسازان و همچنین برخی از دول را وادار به سکوت کرده است. در صورت بفروش نرفتن این تولیدات ماجرا میتواند به بیکار کردن کارکنان و کارمندان خودروسازان وشرکتهای وابسته به آنها بکشد که این امر برای دولتها بسیار ناخوشایند است. بیکاری پاشنه آشیل دولتهاست.

ولفگانگ پلن از اداره فدرال حفاظت از محیط زیست امیدوار است که در نمایشگاه بزرگ اتوموبیل فرانکفورت که هرساله برگزار میشود، خودرو سازان موفق گشته باشند تا از ماده سوم ویا حتی چهارمی که بیخطر باشد، برای این منظور نام ببرند.
میشائیل کاوف فلد استاد دانشگاه صنعتی کارلسروهه آلمان معتقد است که این ماده سوم میتواند گاز پروپان باشد که در امور خنک کردن میتواند بکار گرفته شود.

متخصصین امر اما بیشتر ناراحت از این موضوع میباشند که خودروسازی آلمان سالها پیش به ماده جایگزینی دست یافته بود. اما بر اثر فشارهای خارجی بخصوص شرکتهای  هانی ول و دوپون مجبور گردید تا آنرا کنار بگذارد.
در اینجا صحبت از استفاده از دی اکسید کربن میباشد. دقیقا همان چیزی که باعث دلنگرانیهای طرفداران محیط زیست بوده و هست. از طرف دیگر دی اکسد کربن را در ساخت یخچالها نیز بلامانع میدانند اما از آنجا که برای بصورت مایع درآوردن دی اکسید کربن احتیاج به فشار قوی میباشد و در صورت مبدل گشتن آن به صورت مایع بایستی که فشار را همچنان بالا نگاه داشت، خودروها در این حالت احتیاج به کمپرسورهای قوی پیدا میکردند. کمپرسور جدید فشار قوی در سال 1995 در کارخانه کنوکتا  Konvekta طراحی و به بازار عرضه گشت. این محصول حتی در اتوبوسهای شهری که برای شهرداری برلین ساخته میشدند با موفقیت بکار گرفته شد و تا به امروزهم بدون دردسر در این شهر کار میکند.
باوجوداین کمپرسورهای قوی  مسئله بزرگی بودند  زیرا شرکتهای  بین المللی سازنده  کمپرسور قراردادهای  کلان و طولانی با خودروسازان را  آماده در جیب خود داشتند که فروش تولیدات ایشان را ده تا پانزده سال تضمین میکرد. آنها الزامی به عوض کردن طراحی کمپرسورهای خود نمیافتند و داوطلبانه نیز حاضر به سرمایه گذاریهای میلیاردی در این زمینه نبودند. به حساب آنها  چه حاجت به مدلهای جدید؟

مجموع این اتفاقات باعث گردید که دی اکسید کربن که تولیدش ارزان و آسان بود و حتی میشد که از دی اکسیدهای کربن بوجود آمده از راههای مختلف  برای این منظور استفاده کرد، از روی میز برداشته شده و همگی بدنبال راه حلهای آسانتر، ارزانتر ولی پردرآمدتر بروند.
در حال حاضر این موضوعی نیست که بتوان در مورد آن با مدیران بالای شرکتهای قطعه ساز و خودروساز با راحتی گفتگو نمود بدون اینکه فشار خون ایشان را به حد انفجار رساند.
پنهان کاری خودروسازان در این زمینه همچنان ادامه دارد.

2 comments:

وهومن said...

درود بر شما
با سپاس که به تارنمای من سر زدید. نوشته تان هم بسیار جالب و آگاهی بخش بود. به ویژه برای من که خیلی درباره ماشین ها نمیدانم.

گرد آفرید said...

سلام دوست من ...سپاس از مهرت ... نمی دانم فاصله نسل من و تو چقدر است اما با کمی ریز بینی می بینی هرچه را که من دیدیم........مطلب جدید شما را خواندم و بدا به حال ما آدمها که خودمان خودمان را موش آزمایشگاهی کردیم