مدتها بود که مصر تهدید میکرد اگر به خواست این کشور مبنی بر بازگرداندن مجسمه نیم تنه شهبانو نفرتیتی از موزه برلین به موزه قاهره وقعی نهاده نشود، موضوع را رسما به عرض مراجع بین المللی خواهد رسانید. مصریها هم اکنون اینکار را انجام دادند.
نفرتیتی شهبانوی مصری و همسر اشناتون فرعون مصر بود که از آنها شش فرزند دختر بجا ماند. آنها نخستین زوج سلطنتی مصر بودند که در حدود 3300 سال پیش اجازه دادند که گوشه هایی از زندگی ایشان بصورت نگاره و یا پیکره ساخته گشته و بدینوسیله افکار عمومی از کارها و زندگی آشنا شود.
شخصیت و موقعیت این شهبانوی مصری چنان محکم و قوی بود که در ساخت پیکره ها و نگاره های باقی مانده از او نشانه های سلطنتی نیز منظور میگردید. در برخی از این نگاره ها او را با خودی بر سر و درحال سرکوب و ضربه زدن به دشمنان می بینیم. از این گونه نگاره ها و سنگ کندها میتوان در دره امرنا Amarna موارد نسبتا زیادی را مشاهده نمود.
با وجود این از چگونگی و زمان مرگ شهبانو نفرتیتی اطلاعات دقیقی در دست نیست. برخی از باستان شناسان و تاریخدانان معتقدند که او به سال 1338 پ.م. و چند ماهی پس از مرگ شوی خود از دنیا رفته است زیرا بر دیواره های گور اشناتون تصاویری از نفرتیتی وجود دارند که در نقش محافظ گور ظاهر گشته است.
نیم تنه مورد دعوای نفرتیتی در سال 1912 توسط باستان شناس آلمانی لودیگ بورشارت Ludwig Borchardt در دره امرنا که در کرانه چپ رودخانه نیل در مرکز مصر قرار دارد از دل خاک بیرون آورده شد. در آن زمان اداره امور باستانی مصر در دست و اختیار فرانسویها بود.
زهی حواس باستان شناس، رئیس اداره امور باستانی و معاون وزیر فرهنگ مصر معتقد است که بورشارد در آن زمان پس از یافت نیم تنه با پنهان کاری و دادن حق السکوت به برخی از کارمندان آن زمان مصر، موفق گشته بود که این نیم تنه را به آلمان منتقل نماید.
رئیس موزه پرگامون برلین متعلق به بنیاد فرهنگی پروس اما میگوید که در آنزمان قانون سهیم گشتن در یافته های حاصل از کاوشگری در مصر وجود داشته است و بنا به این قانون که اخیرا الغا گردید، کاوشگران و باستان شناسان مجاز بودند تا نیمی از اشیاء یافته شده را با اطلاع حکومت مصر به کشورهای خویش منتقل نمایند و اسناد باقی مانده از آن زمان گواه بر اطلاع داشتن حکومت مصر از جریان خروج قانونی اشیاء از این کشور میباشند.
از آن گذشته متخصصین اروپایی معتقدند که نگاهداری و حفاظت اینگونه اشیاء در موزه های اروپایی مطمئن تر است تا در موزه های شرقی. آقای حواس این گفته ها را رد کرده و آنها را توهین به ملل شرقی تلقی میکند.
آقای حواس مدتها مصمم بود تا در کنار موزه قاهره دو موزه بزرگ و معتبر دیگر در نزدیکیهای مناطق باستانی اکتشاف شده مصر تاسیس نماید و برای این منظور با کوششهای فراوان توانست حمایتهای مالی و معنوی ملی و بین المللی را جلب نماید.
اکنون با فرا رسیدن موعد پایان کارهای ساختمانی این موزه های درخور، مجهز، بزرگ و شکوهمند، او کوشش میکند تا در کنار جای دادن اشیای باستانی و تازه کشف شده، آثار به خارج برده شده را نیز از راههای قانونی و بین المللی به مملکت مصر بازگرداند.
سخنگوی وزارت فرهنگ آلمان بتازگی ضمن اشاره به نامه اداره امور باستانی مصر اظهار داشته که نامه دریافت شده وزارت متبوعش جنبه قانونی و رسمی ندارد زیرا امضا کننده این نامه آقای حواس معاون وزارت فرهنگ میباشد. رئیس جمهمور مصر و اعضای کابینه این کشور امضای خود را زیر این نامه نگذاشته اند.
در کنار این نامه نگاریها باستان شناسان آلمانی نگران هستند که بر اثر این درگیری، در کارهای اکتشافی، تحقیقی و کاوشگری آنها در مصر خللی پدید آید زیرا مصر احتمالا از ادامه همکاری با باستان شناسان خارجی منصرف گردد.
چندی پیش نیز نظیر این ماجرا میان آلمان و ترکیه بوجود آمد.
در حواشی جنگ جهانگیر نخست، باستان شناسان آلمانی موفق به یافتن دو مجسمه در بغازکوی ترکیه شده بودند که آنها را به آلمان منتقل کرده و به بازسازی آنها پرداختند.
در بغازکوی شهر باستانی خاتوشا (هاتوشا) پایتخت اقوام آریایی هیتی که از سده هژدهم تا هفتم پیش از میلاد در آنجا زندگی میکردند، قرار داشت و مجسمه ها نیز مربوط به همین دوران بودند.
آلمانها پس از بازسازی و ترمیم مجسمه های سنگی خورد شده یکی از آنها را چندی پیش به ترکیه باز پس دادند اما ترکها همچنان در صدد باز پس گرفتن مجسمه دوم بودند و برای بیشتر فشار آوردن به آلمانیها، مجوزهای کاوشگری بمنظور اهداف باستان شناسی را از گروههای باستان شناس آلمانی پس گرفتند.
بنا بنظر کارشناسان غربی نه ترکیه و نه مصر حق قانونی در مورد بازپس خواستن اشیاء باستانی منتقل شده به موزه های غربی را ندارند ولی اگر قرار باشد که درخواست نامه های ایندو کشور را با یکدیگر مقایسه نمایند، درخواست نامه طرف ترک با توجه به قراردادهای منعقده آن زمان با حکومت این کشور بیشتر قابلیت دفاع حقوقی دارد تا اعتراض نامه طرف مصری.
در این گیر و دار یکی از مقامات پائین آلمانی اظهار داشته که در عراق رژیم این کشور خرسند از این است که یافته های باستان شناسی این کشور در موزه های غربی قرار داشتند و بدینوسیله از نظر امنیتی در موقعیتی قرار دارند که خود این کشور نمیتواند برای این آثار فراهم آورد.
پس از اشغال کشور عراق توسط نیروهای آمریکایی بخش اعظم اشیاه موجود در موزه های این کشور بتاراج رفت و از این مقدار تنها سهم کوچکی از آن پیدا و بازگردانده شده است.
2 comments:
درود بر دوست ارجمند فرهاد
در اخبار شنیدم که در جریان درگیریها و اغتشاشات مصر ساختمان یکی از احزاب که در کنار موزه ملی قاهره واقع میباشد آتش گرفته و احتمال سرایت آتش به خود موزه نیز وجود دارد. نظر شما در این باره چیست؟
ب. ق.
دربهرام عزیز،
همانطور که پیشتر هم برایتان نوشتم اخبار روز را منهم خوانده ام و در مورد موزه ملی قاهره باید بگویم اگر آتش بر آن افتد سه چیز مشخص میشوند که نمایانگر عدم رشد ملل شرقی میباشند. نخست موزه ها در این کشورها به اندازه کافی مکان مطمئن، امن و مجهز نمیباشند حتی در کشوری مانند مصر که درآمد سرشاری از گردشگری داشته و صاحب سابقه زیادی در امر موزه و موزه داری میباشد. کشوری که در دهه شصت سده گذشته بیست اثر باستانی منجمله ابو سیمبل برای غرق نگشتن در آب رودخانه نیل، با اسلوب بسیار دقیق و مطالعه شده قطعه قطعه کرد و در دویست متر بالاتر دوباره با همان مشخصات سابق بنا نمود بطوریکه از نظر ظاهری این تکه تکه کردن و دوباره بهم چسباندن سنگها و مجسمه ها بچشم نمیآیند. دوم اینکه با آتش افتادن بر چنین موزه ای که یکی از بزرگترین های نوع خود در جهان میباشد عدم آگاهی و علاقه ملتی را در ارج نهادن به میراثهای فرهنگیش میرساند و سوم اگر چنین چیزی انجام گیرد و خطری آثار باستانی درون موزه را تهدید نماید و یا اینکه از بین ببرد و یا بر اثر درگیریها غارتی انجام گیرد، آتوقت ادعای متخصصین اروپایی که گفته بودند : نگاهداری و حفاظت اینگونه اشیاء در موزه های اروپایی مطمئن تر است تا در موزه های شرقی، شوربختانه ثابت میگردد.
در حال حاضر که گویا ارتش و پلیس مصر دور ساختمانهای تاریخی و موزه ها را گرفته است تا از بروز حوادث دیگر جلوگیری شود و در مورد احتمال آتش سوزی باید امیدوار باشیم که چنین نشود.
فرهاد
Post a Comment