برای باستان شناسان آلمانی دوران هیجان انگیزی در زندگی کاریشان فرا رسیده است. در نزدیکی شهر شلسویگ آلمان آنها بر روی دیواری دفاعی دانه ورک Danewerk بطول سی کیلومتر دروازه ای را پیدا کردند که بسوی سرزمین وایکینگها باز میشد. این تنها راه و منفذ عبور و مرور در طول این دیواره دراز میبود.
وایکینگها با کشتی های اژدها هیبتشان که در زمان خود بسرعت حرکت میکردند، مخترعین جنگهای برق آسا و سریع و ضربتی بودند. در گزارشات سالانه کهن نیز از آنها با نام زنبورهای وحشی و دیوانه یاد گردیده که دیرها، صومعه ها و شهرهای اروپا را از ایرلند گرفته تا اسپانیا و حتی از راه رودخانه های اروپا تا دریای سیاه و بیزانس مورد هجومهای ناگهانی خویش قرار داده، غارت کرده و اموال ایشان را به یغما میبردند.
تنها حمایلی که در خشکی میان وایکینگها و دیگر بخشهای اروپا وجود داشت دیوار دفاعی دانه ورک بود که آنرا هم خود وایکینگهای دانمارکی ساخته بودند. این دیوار به پهنای سه متر و بلندی چهارمتر، ساخته شده از میلیونها تخته سنگ در اندازه های گوناگون و صیقل داده شده بود. از سنگهایی به بزرگی یک مشت گرفته تا سنگهای چند صد کیلویی.
وایکینگها که در شمال اروپا زندگی میکردند و تا ایسلند و گروئلند بادبان برافراشته بودند، در دریاها و رودخانه ها شکست ناپذیر مینمودند اما همینها در عملیات طولانی مدت روی خشکی و یا نبرد با سلاحهای سنگین، آسیب پذیر بودند.
برای ساخت بادبان یک کشتی جنگی وایکینگی از پشم دویست گوسپند استفاده میشد. طبیعی است که کشتیهایی با چنین بادبانهای کوچکی در موقعیتی نبودند که وسایل سنگین و آلات عظیم جنگی با خود حمل نمایند.
بخاطر همین هم حملات وایکینگها بصورت ضربتی، سریع و غافلگیرانه و برق آسا انجام میگرفت. در صورت بطول کشیدن مدت جنگ و یا بمیدان درآوردن آلات حرب سنگین از سوی دشمن، موقعیت وایکینگها به خطر می افتاد.
همزمان وایکینگهایی که از راه رودخانه های شرق و مرکز اروپا تا دریای سیاه و دریای کاسپین پیش رفته و با غنایم و یا با کالاهای داد و ستد شده باز میگشتند تا به موطن خود در اسکاندیناوی بروند، مجبور بودند که در آخرین مرحله از سفر خود در اروپا، رودخانه را ترک گفته و بارهای خود را سوار بر گاریهایی که بیشتر با گاو و یا گاومیش کشیده میشدند، گذاشته و راهی بطول هژده کیلومتر را در خشکی بپیمایند و به دریای بالتیک برسند تا دوباره بتوانند بارها را بر کشتیهایشان سوار نمایند.
درست این هژده کیلومتر پاشنه آشیل وایکینگها بود و آنها در دفاع قاطعانه و موثر از کاروانهای بازرگانی خود در این مسیر، ناتوان و یا کم توان جلوه مینمودند. در میان کالاهای بازرگانی وایکینگها اجناسی مانند طلای بیزانسی، پوست خرس از شهر قدیمی روسیه نووگورود Nowgorod در صد و هشتاد کیلومتری سنت پترزبورگ و حتی مجسمه های بودا از هند مشاهده میگشتند که این کالاها بهانه های خوبی برای مورد هجوم قرار گرفتن از سوی دیگران بودند.
از سال 799 میلادی که وایکینگهای دانمارک برهبری پادشاه خود گوتریک (گوتفرید) شاه Kong Göttrik به سرحدات کارل بزرگ (شارلمانی) حمله کرده و بغارت پرداخته بودند، ایندو پادشاه با یکدیگر در حالت جنگ بسر میبردند. از این زمان تا سال 808 میلادی که گوتریک شاه بازرگانان را وادار کرد تا از رریک به هائی تابو نقل مکان دهند، در مراحل مختلفی ساخت دیوار دفاعی دانه ورک انجام گرفت.
این دیوار مانع از آن میشد تا هژده کیلومتر راه خشکی پیشتر نامبرده بیدفاع بماند و تنها یک دروازه برای عبور و مرور در میان آن قرار داشت که در آنجا بازرگانان ضمن پرداخت حق گمرکی میتوانستند که در میهمانخانه آنجا مدتی را بسر برند. در کنار میهمانخانه، روسپی خانه ای هم دایر بود.
چگونه دروازه یافته شد؟
بیش از صد سال است که بقایای دیوار دانه ورک را بطور پراکنده یافته بودند. پژوهشهای انجام شده تاریخدانان و کاوشگران را به محلی رهنمون کردند که در آنجا احتمال آن میرفت که بتوان دروازه را یافت ولی یک مشکل عمده وجود داشت. قهوه خانه تروبرگ تمامی محاسبات را بهم زده بود. مالک قهوه خانه و پس از او وارثینش حاضر به فروش و واگذاری قهوه خانه نبودند. در نتیجه عملیات پژوهشی و خاکبرداری نیز متوقف مانده و نمیتوانستند که انجام بگیرند.
تنها چیزی که مالک و دولت آلمان بر سر آن بتوافق رسیده بودند اینبود که مالک در محدوده ملک خود به اقدامی دست نزند که به بقایای این اثر باستانی صدمه ای وارد شود و برای اینکار دولت امکانات مشاوره کارشناسانه را بصورت رایگان در اختیار مالک قهوه خانه تروبرگ قرار داده بود.
چندی پیش که قهوه خانه در حال ورشکستگی بود آقای آرنولد مارسک دانمارکی که صاحب مارسک، بزرگترین شرکت کشتیرانی باری در جهان میباشد و فردی وطندوست است با پرداخت مبلغ قابل توجهی، قهوه خانه را خرید و بلافاصله سند مالکیت را به دولت آلمان منتقل نمود.
از آن پس کاوشگران توانستند که با دستی باز به کارهای خود ادامه دهند و سرانجام نیز دروازه را پیدا کردند. پخش این خبر در جراید دانمارک هم پژواک بزرگی پیدا کرد.
ملکه مارگارت دوم و همچنین شاهزاده فردریک در نوبتهایی از این اثر که برای آنها میراثی گرامی و ارزشمند است، دیدن بعمل آوردند و کسانی را که در آنجا کار میکردند مورد تشویق و دلگرمی قرار دادند.
No comments:
Post a Comment