جستجوگر در این تارنما

Sunday, 6 February 2011

ایرانیان و یونانیان – گفتار دو بخش پنجم

شگفت آور است که نخستین دادگاه خرده کوزه در سال 487 اتفاق افتاد یعنی 20 سال کامل مردم خود را از سوی خودکامگی مورد تهدید نمیدیدند. بنا بر بخشی از پژوهشهای انجام گرفته  و نیز برگرفته از کتاب قانون اساسی آتنیها نوشته ارسطو، ثبت وقوع  نخستین دادگاه  خرده سفال در سال 487 پ. م.  قطعی میباشد.
شگفتی نداشت که رفرمهای کلئی ستنس با مقاومتها و مخالفتهایی بخصوص از جانب طبقه اشراف (اوپاتریدها) مواجه گردیدند.
رقیب و مخالف  او ایساگوراس (پ 1) ، اسپارتی ها را به  پیشرفت  در آتن  واداشت (508 پ. م.) اما اهالی آتن نمیخواستند که بگذارند تا دستاوردهایشان از کفشان ربوده شوند  بنا براین اسلحه بدست گرفتند و ایساگوراس را همراه با پادشاه اسپارتی کلئومنس (پ 2) در اکروپولیس محاصره کردند. 
پس از اینکه محاصره شدگان با گرفتن امان بر جان،  خود  را تسلیم نمودند،  کلئی ستنس و هم مسلکانش دوباره  به آتن بازگشتند. زمانیکه انجام حمله مجدد اسپارتی ها  مشخص گردید، آتنیها، قطعا با هدایت کلئی ستنس، با  آرتافرن (پ 3)  خشترپاوان (ساتراپ) سارد اتحاد کردند (507 پ. م.). این اتحاد چندان لازم هم نبود زیرا که ارتش اتحادیه  پلوپونز تمایلی زیادی  برای جنگ با  آتن نداشت  و عملا از هم پاشیده  شده و آتنیها توانستند که در برابر متحدان اسپارتیها یعنی خالکیدیها و بوئوتها پیروزیهای جانانه ای بدست آورند که  گویا در یکروز اتفاق  افتادند (506 پ. م.). 
دولت کلئی ستنس  بدینوسیله امتحان  خویش را در میدان جنگ خویش  با موفقیت پشت سرگذاشت.  درعوض اتحاد با پارسها برای آتن اندیشناک و خطرناک گردید. برای ما جای تعجب نمیباشد که زمانیکه ابرهای تیره آسمان آتن از فراز این شهر گذرکردند، آتنیها به نمایندگان خودشان که برای امضای قرارداد اتحاد به نزد ایرانیان اعزام کرده بودند، پشت کرده  و ایشان را انکار کرده  و بی اعتبار گذاشتند.
سرانجام کلئی ستنس نامعلوم است. اما او با رفرمهای خویش برای خود بنای یادبود فراموش نشدنی را برپاکرد.
از این پس شهروندان آتنی چه در قالب شورای اشراف آرئوپاگ ( Areopag )، چه در شورای پانصد نفری بوله (پ4)  بنیاد شده توسط کلئی ستنس، در گردهم آئیهای ملی و یا در صدر مناصب مختلف، بنا بر میزان توان، تمایلات  و امکانات خویش در جریانهای سیاسی حضور داشتند.
--------------------

پ 1Isagoras سیاستمدار آتنی و پسر تئی ساندروس Teisandros از خانواده ای اشرافی در آتن. نامبرده پس از سه روز مقاومت در اکروپولیس تسلیم گردید.
پ 2Kleomenes  پسر آناکساندریداس  Anaxandridas  از سلسله آگیدان پادشاهان اسپارت. کلئومنس بردار لئونیداس بود که پس از به شاهی رسیدن در تنگه ترموپیل  بهمراه  سیصد  جنگجوی اسپارتی خویش و پنج هزار تن دیگر از دیگر نقاط  سرزمین یونان  در برابر سپاهیان ایرانی  آن اندازه مقاومت کرد که آتنیها بتوانند جان سالم از معرکه بدر برند و خطوط دفاعهای بعدی یونانیان را مستحکم سازند. لئونیداس در این نبرد با تمامی جنگجویانش کشته شد. خشایارشا پس از پیروزی  در محل  کشته شدن وی بپاس رشادتش  بنای یادبودی برای وی بنا نمود.
پ 3 – برادر داریوش و فرماندار لیدیه و سارد.
پ4 –  Bulé بوله شورایی بود که در آتن از زمان شاهی وجود داشت  و اعضای آنرا افرادی از خانواده های اشراف تشکیل میدادند که غالبا عضویت مادام العمر آنرا داشتند.  در سال 594 پ.م.  سولون اقدام به یکسری رفرمهایی نمود که بوله را بصورت شورایی متشکل از 400  نفر در آورد. 
کلئی ستنس این شورا را پانصد نفره نمود و عضویت در آنرا از انحصار اشراف خارج کرد. از آن پس شهروندان آتنی که سی امین سال عمر خود را پشت سر میگذاشتند، میتوانستند که به عضویت در شورای بوله  کلئی ستنسی انتخاب گردند. پس از انتخاب از سوی مردم، نمایندگان میبایستی در امتحانی شرکت میکردند بنام دوکی ماسی Dokimasie که در آن تبحر و آگاهی نماینده از وظایفش در شورا و وابستگی  و علاقه اش  به  آتن  و نه  به  شخص یا گروه بخصوصی پرسش میگردید.
پس از موفقیت  در این امتحان  داوطلب میتوانست که سوگند نمایندگی را اداد کند.  از وظایف مهم این شورا یکی هم  پرداختن به مسایل احتمالی، پیش از وقوع  ایشان میبود. این گونه پرداختها پس از آنکه از سوی رئیس شورا در میان اعضا مطرح میگردید و به بحث گذاشته میشدند، برای تصویب نهائی به رای عمومی مردم آتن نیز گذاشته میگردیدند تا قاطعیت یابند. بدینوسیله نوعی از دورنگری و پرداختن به احتمالات آینده در میان مردم  تقویت میگردید.
منتخبین در این شورا حقوق روزانه یک درهم دریافت میکردند که به  سختی برابر با دستمزد  روزانه  یک کارگر ساده بود.  بنابراین افراد زیادی نبودند که متمایل به داشتن این مقام باشند. اغلب افراد شورا را اشخاص متمول تشکیل میدادند. برای اینکه مشکل کمبود اعضای شورا حل گردد به شهروندان اجازه داده شد که بتوانند در طی حیات خویش  دو دوره خود را کاندید کرده و به عضویت در شورا انتخاب شوند بشرطیکه این دو دوره پشت سر هم نباشند.
رئیس شورا بنا بر جریان انتخابی بسیار پیچیده ای برای مدتی کوتاه از سوی نمایندگان شورا انتخاب میگردید  و مسئولیت هدایت، برنامه ریزی، انتظام و سازماندهی امور شورا را بعهده داشت. این نوع  انتخاب پیچیده رئیس شورا از آنجا سرچشمه میگرفت که آتنیها تجارب سخت و بدی را از مردانی بخاطر داشتند که پس از اهدای اقتدار کامل به ایشان، بصورت خودکامه درآمده  بودند.
68






هنوز هم حاکمین از افراد طبقه ها بالای جامعه یعنی از میان اغنیا یا پنتاکوسیومدیمنویی (پ1)  انتخاب میگردیدند و در شورای اشرافی آرئوپاگ  تنها کسانیکه پیشتر جزو گروه حاکمین بودند، راه میافتند و آنهم اگر اینان تا آنزمان  وظایف محوله  به  ایشان  را به  نحو مطلوب و رضایت بخشی انجام داده بودند. اما این محدویت در برابر این واقعیت چه اهمیت میداشت که از این پس درهای شوراها و تجمعات ملی بر روی هزاران شهروند آتنی گشوده شده بود؟ 
قانون اساسی نوین کلئی ستنس پس از اینکه جا افتاد، با گذشت زمان حاکمینی را در دل خود پرورید که در کنارشان انبوهی از مردم عادی که تجربه سیاسی داشتند قرار داشت.  و  والاتر اینکه، هر چه مردم  بیشتر در امور مملکتی  و جریانهای مربوط به مملکتداری شرکت میکردند، به میزان علاقه عمومی ایشان به مسائل دولتی افزوده گشته  و خواست پیشرفت  و پیروزی دولت هم  همزمان با این امر در میانشان بالاتر میرفت.
رفتارمحافظه کارانه کلئی ستنس در کلیه امور مذهبی  با  نوآوریهای  وی  در زمینه سیاست در تضاد کامل قرار داشت.  کلئی ستنس ساختار قدیمی چهار تیره یونانی  شهر آتن را متشکل از هوپلت ها (Hopleten)، آرگادئی ها، گله ئونتها (Geleonten) و اگی کورئیدها (Ägikoreiden) و همچنین سه فرم روحانی قدیمی ( که با اشکال جدید روحانیت محله ها هیچگونه ارتباطی نداشتند)، خاندانها  و طبقه کاهنین را دست نخورده باقی گذاشت.
اگر کلئی ستنس قصد کوچکترین دستبردی به این ساختار بافت کهن جامعه  میداشت،. این میتوانست یک اشتباه بزرگ باشد. امری که خود کلئی ستنس هم با درایت از آن اجتناب ورزید (پ2).
او بعنوان یک سیاستمدار واقعی  پایه های سیاست را بر مبانی نوینی که  شایستگی  کشیدن این بار را داشتند، بنا نمود و این حالت  تا زمانیکه یک دولت مستقل آتی وجود داشت، ادامه یافت.
دستگاه دولتی آتن که توسط کلئی ستنس طراحی گشته بود، در سراسر یونان یگانه  و منحصر بود.  بهر سو که بنگریم، نمیتوانیم  دولتشهری را با قوانین مشابه بیابیم.  در هرگوشه ای  میدان بدست  اشرافیت حاکم  بود  و افزون بر این، دولتشهر اسپارت هم  بعنوان نیروی برتر اتحادیه پلوپنزوسی بر دیگر دولتشهرها تفوق و برتری داشت.
اینکه آیا اتحادیه پلوپنزوسی در موقعیتی قرار داشت که مسئولیتها و تعهداتی  را خارج از یونان بعهده بگیرد یا نه، پرسشی است که تا اینجا بدون پاسخ میماند.
تا این زمان اسپارت بیشتر لشکرکشی های دریایی را یا رد میکرد و یا اینکه با بی میلی انجام میداد، همانطور که لشکرکشی برعلیه پولیکراتس در جزیره ساموس را انجام داد.

-------------------------

پ 1 -   Pentakosiomedimnoi  یا پانصد ثروتمند . از میان ایشان بود که حاکم شهر میتوانست انتخاب گردد و برای سنجش اندازه دارایی ایشان، برابر با میزان ثروتشان، پیمانه های بزرگ غله  و حبوبات شمرده میشدند. داشتن انبارها و ذخایر غله و حبوبات از نشانه های ثروت و بی نیازی محسوب میگردید.
بیدلیل هم نبود که یونانیان به بازرگانی دریایی  و توان خرید و فروش غلات و حبوبات با دیگران حساسیت  نشان میدادند و با افتادن راههای آبی  تنگه های بسفور و داردانل بدست ایرانیان، یونانیها پریشان میزان بازرگانیشان با کرانه های دریای سیاه که از موقعیت خوب کشاورزی بهره داشتند، گردیدند.
حاکمین یا کسانیکه میتوانستند حاکم گردند نیز محق بودند که بگاه جنگ در سواره نظام حضور داشته باشند.  این از پیامدهای تقسیم جامعه آتنی به چهار طبقه بود  که در آن  گروه  حاکمین (آرخونها به یونانی باستان) یا کسانیکه میتوانستند حاکم شوند، یکی از این طبقات را تشکیل میدادند. 
پس میتوان گفت که قدرت حاکمه عملا هنوز در کف مرفهین جامعه آتن و اشراف باقی مانده بود.  تنها بخشی از آن  قدرت  و تصمیم گیری بر سر وقایع داخلی و یا سیاست خارجی با شهروندان عادی تقسیم شده بودند. 
بدین ترتیب مشارکت مستقیم  و مسئولانه مردم چه از گروه اغنیا و چه از گروههای دیگر با یکدیگر و در کنار همدیگر در جهت حفظ  و پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادی آغاز گردیده بود.  زین پس هر گروه علاوه بر کوشش در حفظ منافع خویش به حفظ منافع و سرنوشت دیگر اقشار جامعه نیز علاقه نشان میداد.

پ 2 –فیله ها ( بخشهای شهری) همانطور که نویسنده نیز در متن آورده از چهار تیره اصلی یونانی و  علاوه بر آن سه  تیره  دوریایی هیله ئیدها Hylleiden،  پامفیلوئیدها Pamphyloiden  و دومانه ئیدها Dymaneiden تشکیل میشدند که از زمانهای پیش از مهاجرت هلنی ها به یونان در آنجا بودند. 
در هر فیله  خانواده ها  یا خاندانهای متعددی وجود داشتند.  پیوندهای خاندانی میان اعضای هر خاندان بسیار قوی بودند  و این روابط بهمراه  وظایف  و حقوق مخصوص خودش از پدر به پسر به ارث میرسید.

69


2 comments:

گرد آفرید said...

درود دوست من
همیشه مطالب نابی انتخاب می کنید
ناب و دسته اول
پاینده باشید
با مهر

فرهنگی‌ - تاریخی‌ - صنعتی said...

گردآفرید عزیز،
نظر لطف شماست. خوشحالم که مورد پسند واقع شد.

موفق و پیروز باشید.