طبقه سرمایه دار که توانگری خویش را از طریق کارکردن و سرمایه گذاری نمودن بدست آورد در اواخر دوران سده های میانی (قرون وسطی) بود که پا به عرضه وجود گذاشت.
از اینزمان به بعد بود که کشتی های بازرگانی بندر جنوا را به مقصد دریای سیاه ترک میکردند و سوداگران ونیزی به کرانه های ولگای سفلی سفر مینمودند تا قراردادهای بازرگانی منعقد نمایند. در شمال اروپا هم امپراتوری تجاری هانسی ها شکوفا گشته بود.
جهان گسترش یافته بود و بازرگانی نیز بهمراه آن. پول بزرگتر و مهمترین ماده اولیه برای این گسترشها بود. دکترین منع ربا خواری کلیسا هنوز هم حکم میراند اما پرسش اصلی این بود که تا کی؟
در شانزدهم اکتبر سال 1311 حدود دویست اسقف و بیشوف از کلیساهای گوناگون اروپا در شهر وین Vienne در جنوب شرقی فرانسه به گردهم آمدند و ماههای طولانی در مورد شرعی بودن (از دید کلیسا) جنگهای صلیبی و دیگر مسایل زمان به گفتگو نشستند. چهل سال بود که همچنین اجلاسی صورت نگرفته بود و اجلاس بعد از آنهم در سال 1414 انجام پذیرفت.
برتراند دوگو اسقف شهر وین که آنزمان پنجاه ساله بود و مردی جاه طلب بشمار میرفت در این اجلاس شرکت نمود. برتراند دوگو بعدها با نام کلمنس پنجم Pope_Clement_V به مقام پاپ کلیسای کاتولیک رسید. کلمنس مردی تیزنگر، قدرت طلب و جاه دوست بود که به تجمل علاقه فراوان داشت و دارای معشوقه های فراوانی نیز بود. او کسان خود را به مقامهای کاردینالی و اسقفی میگمارد در حالیکه اشراف مذهبی را در زیر شکنجه میکشت. دانته شاعر ایتالیایی بعدها در مورد او سرود " شبان بی لجام گله گوسپندان که روحش منتظر است تا به قعر جهنم سقوط نماید".
تنها در یک مورد بخصوص بود که کلمنس قوانین انجیل را بشدت رعایت میکرد و آن هم دریافت ننمودن بهره پول بود. کلمنس از آن میترسید که دولتشهرهای رقیب بتوانند بدینوسیله مخارج سنگین جنگ و استخدام مزدور را متحمل شوند. او میگفت " اگر کسی دچار اشتباه گشته و بهره پول گرفتن را گناه محسوب ننماید، ما او را لعنت کرده و بشدت مجازات میکنیم".
چونکه آنزمان قوانین کلیسایی قانون محسوب میشدند بنابراین حکمرانان شهرهایی مانند فلورانس با مشکل بزرگی مواجه شده بودند که چگونه پولی را که برای استخدام جان هاک وود نیاز داشتند فراهم آورند. تا چند سال پیش از آن در همین شهر بزرگترین صرافان اروپا مشغول به کار بودند. آنها راهی پیدا کرده بودند که بتوانند توسط آن بهره پول را از مشتریان طلب کنند بدون اینکه قوانین کلیسایی را زیر پا بگذارند. آنها نام اینکار خود را رباخواری نمیگذاشتند بلکه به آن حق العمل یا کارکرد پول میگفتند. مشتریان و کشیشها هم همگی راضی بودند.
یکی از دو بانک بزرگ فلورانس، بانک پروزی Peruzzi بود که توسط شخصی بنام بونیفاسیو دی توماسو اداره میگشت. این بانک سرمایه نخستین خود را از راه سودای گندم و غله در جنوب ایتالیا بدست آورده بود و در تمامی شهرهای بزرگ ایتالیا بعلاوه لندن، پاریس، جزیره رودوس، قبرس و دیگر جایها شعبه داشته و به یک منبع درآمد بسیار خوب و مطمئن برای شهر فلورانس تبدیل گشته بود.
در ماه مارچ سال 1338 رئیس این بانک یعنی بونیفاسیو توماسو سفری به انگلیس داشت. ادوارد سوم برای جنگ با فرانسه احتیاج مبرمی به پول داشت و بونیفاسیو توماسو به امید بردن سود فراوان به او پول فراوانی قرض داد اما بزودی امیدها به یاءس تبدیل گشتند زیرا جنگ به درازا انجامید و غنیمت چندانی نیز در آن بدست نیامد. اگر ادوارد سوم میخواست که به تنهایی این مخارج را بعهده بگیرد، از منظر اقتصادی بکلی نابود میشد. در عوض او مخارج جنگ را بر روی دیگران سرشکن کرد. مقصد از دیگران در اینجا بانکداران ایتالیایی و در راس آنها بونیفاسیو توماسو بود.
بهمین جهت نیز بانک پروزی بزودی ورشکسته شد و بهمراه آن بانک باردی که دومین بانک بزرگ فلورانس بود. اینگونه بود که فلورانس نخستین بحران مالی جهان را تجربه کرد. بر خلاف امروز که دولتها نهایت کوشش را دارند تا در چنین مواقعی به کمک بانکها بشتابند، در آنزمان کسی وجود نداشت که بانکها بتوانند دست کمک بدامانش دراز کنند.
No comments:
Post a Comment