جستجوگر در این تارنما

Sunday, 16 October 2011

چگونگی پیدایش اوراق قرضه بهادار دولتی – بخش پایانی


دیگر پس از آن در شهر فلورانس بانک قابل توجهی وجود نداشت. حاکمین شهر هم دو راه بیشتر در پیش رو نداشتند. یا اینکه به صرفه جوئی کامل پرداخته و از جنگ کردن با دیگران دوری گزینند و یا اینکه راهی بیابند که قوانین کلیسایی را دور زده و آنها را به سرمایه جدیدی برساند. فلورانسیها راه دوم را برگزیدند.  
شهرهای دیگر مانند ونیز و جنوا هم همانند فلورانس روشهای نوتری ابداع نمودند که بر طبق آنها از شهروندان مالیاتهای اضافی دریافت کنند اما این مالیاتهای اضافی را شهروندان میتوانستند پس از گذشت مدت زمانی دوباره با بهره حاصل از کارکرد بر روی آنها پس بگیرند. بدینوسیله پول دوباره به خزانه دولتی سرازیر گشت و مزدوران میتوانستند دلخوش به گرفتن تنخواه (حقوق) به جنگ و جدال با دیگران بپردازند.
همانطور که تاریخ دان بریتانیایی نیال فرگوسون  Niall_Ferguson  در کتاب خود بنام "برقدرت نشستن پول" نوشته است، فلورانسیها اکنون دیگر قادر بودند تا سرمایه خود را از خود وام بگیرند.
شهروندان سندی که بعدها اوراق قرضه دولتی خوانده شدند را از حاکمین دریافت میکردند. بدینگونه بود که این اسناد بتدریج خود قدرت و توانایی پول نقد را دارا شدند. اینگونه ایتالیائیها اوراق بهادار را اختراع نمودند که بزودی در سرتاسر کشورهای اروپایی متدوال گردید.  نخستین کشوری که این شیوه را از ایتالیائیها اقتباس نمود هلند بود.
هلندیها در سال 1568 با داشتن جمعیتی برابر با یک و نیم میلیون نفر در برابر اسپانیا که آنزمان ابرقدرتی محسوب میشد و جمعیتی بیست و یک میلیونی داشت، بپا خاستند، جنگیدند و پیروز شدند.
این پیروزی دلایل فراوانی داشت ولی یکی از مهمترین عوامل آن این بود که حکومت هلند میتوانست که وام سالم بگیرد و از نظر اقتصادی واپس نماند. این در حالتی بود که پادشاهان اسپانیا نیز از گرفتن وام برای پیشبرد مقاصد نظامی خویش ابایی نداشتند و از اینرو وامدار نیمی از کشورهای اروپایی گشته بودند. نتیجه آن شد که پس از مدتی تمام شالوده های اقتصادی امپراتوری اسپانیا فرو ریخت و دیگر کسی نمانده بود که خواستار وام دادن به اسپانیا باشد.
در هلند وضعیت به گونه دیگری بود. بازرگانان شهرهای روتردام و آمستردام به اندازه کافی توانگر بودند. حکومت هم از همینها پول قرض گرفت آنهم به گونه اختیاری یعنی وام دادن به دولت اختیاری بود و نه اجباری. به عبارت دیگر دولت از ملت پول قرض گرفت تا خرچ توپهایی کند که برایشان پیروزی را به ارمغان میآورد.
البته همیشه و در همه جا هم کارها به یک منوال به پیش نمیرفتند. در فرانسه وضع به گونه دیگری پیش رفت. لوئی شانزدهم از بانکهای داخلی پول قرض گرفت ولی چنان در خرج کردن این وامها اسراف نمود و در بازپرداخت بدهیها تعلل بخرج داد که بانکهای داخلی فراوانی دچار ورشکستگی شدند و از عهده پرداختن دیون خود به شهروندان عادی که پولهای خود را نزد آنها به  ودیعه  سپرده بودند برنیامدند. یکسال پس از این واقعه طاقت مردم بسر آمد و به باستیل هجوم آوردند و پادشاه را عزل کردند. یکی از کارمندان عالیرتبه فرانسوی سالها پیش از انقلاب کبیر فرانسه با حالتی ناامید نوشته بود :" زمانیکه مردم به این فکر بیفتند که پادشاهشان شخصی عیاش و بی لیاقت است دیگر  برای  دولتیان غیرممکن خواهد بود که بتوانند از بانکها وامی دریافت نمایند زیرا دیگر کسی وجود نخواهد داشت که سرمایه خود را در اختیار بانکها قرار دهد."
نکته جالب اینجاست که در همین زمان انگلیسیها تقریبا سه برابر فرانسویها به بانکهای خود مقروض بودند اما کشورشان به ورشکستگی اقتصادی کشیده نشده بود. حکومت انگلیس هنوز هم میتوانست اقساط بدهیهای خود را به بانکها  بموقع پرداخت نماید.
امروزه با گذشت بیش از دو سده از وقوع انقلاب کبیر فرانسه کشورهای جهان دیگر شاهد وجود جباران و عیاشان فراوانی در راس قدرت نیستند و بدینجهت نیز میزان و حجم وامهای دولتی گرفته شده از بانکها و شرکتهای بیمه بسیار زیاد شده است. 
آمریکائیها، آلمانیها و یا بریتانیائیها دیگر پول را نیز تنها از بانکهای داخلی قرض نمیکنند. در بیشتر موارد سرمایه داخلی یک کشور به تنهایی قادر نیست تا مخارج دولتی آن کشور را تاءمین نماید. اما هنوز هم مانند پیشتر این اصل برقرار است که بانکها و بیمه ها و دیگر بنگاههای مشابه اقتصادی پول را به دولتها قرض بدهند با این امید که اصل آنرا بهمراه بهره مناسب دوباره دریافت نمایند و دولتها نیز پیوسته در این ترس به سر میبرند که مبادا وام دهندگان نظر خویش را در مورد اعطای وام تغییر دهند.

سیاستمدار آمریکایی جیمز کارویل  James_Carville  که در تیم انتخاباتی بیل کلینتون رئیس جمهور پیشین آمریکا نقش بسیار فعالی داشت، یکبار گفت : " در گذشته آرزو میکردم که اگر قرار باشد که دوباره بدنیا بیایم، رئیس جمهور، پاپ و یا بازیکن موفق تیم بیس بال شوم اما در این میان نظر خود را تغییر داده ام. آرزو دارم که اگر روزی دوباره بدنیا آمدم رئیس بنگاهی گردم که با خرید اوراق بهادار قرضه دولتی به کشورها پول قرض میدهد. اینگونه میتوان نفس همگی را در سینه هایشان حبس نمود."

No comments: