جستجوگر در این تارنما

Sunday, 20 August 2023

آی خانم چیست و کجاست؟

                                   

  

  

با این پرسش آغازمی کنم که آی خانم کجاست؟ برای پرداختن به این منظور از دو نقشه زیر بهره می برم که هم گویا هستند و هم روشن و واضح  مکان و جای آی خانم و نسبتش را به مکانهای دور و بر آن نشان می دهند.

بر روی این نقشه جای آی خانم میان کوههای پامیر و هندوکش با سه نقطه سرخ نشان داده شده است

در این نقشه جای آی خانم دقیقتر و کوهها و نام های قدیمی و جدید پیرامون آن روشنتر نمایش داده شده است

شورتوگای در بیست کیلومتری شمال ناحیه ای که سایت باستانی آی خانم در آن قرار دارد از 2000 سال پیش از زایش منطقه مسکونی بود و جزو حوزه فرهنگی تمدن رود سند که  میان سالهای 3300 تا 1300 پیش از زایش (عصر برنز) وجود داشت، به حساب می رفت.

هشتصد سال پس از به پایان رسیدن کار تمدن رود سند، یعنی حدودا 500 پیش از میلاد، این منطقه زیر کنترل هخامنشیان ایرانی قرار گرفت که آنجا ساتراپی (استان اداری) را به مرکزیت باکترا (بلخ امروزی) تأسیس کردند و با تسخیر دره سند به سمت شرق گسترش یافتند.  آنها برای به دست آوردن کنترل منطقه، قلعه ای که امروزه به نام کهنه قلعه شناخته می شود در کنار آمودریا  حدود 1.5 کیلومتری شمال شهری که بعدا ساخته شد و ما امروزه به نام آی خانم می شناسیم، بنا کردند. میان باستان شناسان و خبرگان تاریخی این اتفاق نظر وجود ندارد که آیا در کنار این پادگان ایرانی یک آبادی یا شهرک یعنی درست در جایی که امروز آی خانم وجود دارد، ساخته شده بود یا نه؟

اما چیزیکه اکنون توسط تقریبا همگی پذیرفته شده، اینستکه شهری که امروز آی خانم نامیده می شود و چیزهای زیادی در آن یافت شده اند، اندکی پس از اسکندر مقدونی  احتمالا بین 300 تا 285 پیش از زایش بوسیله یک مقام رسمی حکومت سلوکیان و به نمایندگی از سلوکوس اول نیکاتور یا پسرش آنتیوخوس اول (سوتر)، دو فرمانروای نخستین سلسله سلوکی، تأسیس شد.

به گمان من موقعیت استراتژیک این پادگان ایرانی که بعدها هم از سوی یونانی ها شناخته شد، این امر را منطقی می سازد که می تواند (می بایست) در کنار این پادگان ایرانی یک آبادی نیز وجود داشته باشد زیرا انتخاب این مکان که تحت تأثیر چندین عامل از جمله شرایط کشاورزی، منابع معدنی، و موقعیت مکانی بوده است و یا خواه جغرافیای منطقه بوده باشد که دفاع از شهر را آسان می‌کند یا موقعیت مطلوب آن برای امور بازرگانی، نیاز به داشتن شهر و یا آبادی را در کنار پادگان نظامی کاملا توجیح می کند.

نقشه شهر در کنار دو رودخانه آمودریا و رود کوکچه. بخش شهربالا رو به دشت داشته و بخش شهر پائین به سمت رودخانه و کوه بوده است

آی خانم گرچه در یک مسیر تجاری بزرگ قرار نداشت، اما بواسطه آن می شد به معادن غنی کوههای هندوکش دسترسی یافت و تنگه‌های مهم استراتژیک را کنترل کرد.

 شهر توسط استحکامات گسترده ای احاطه شده بود که پیوسته در حال بازسازی و بهبود بودند. از اهمیت آی خانوم که در ابتدا احتمالاً به دلیل حمایت سلطنتی سلوکیان و ضرابخانه شهر افزایش جمعیت داشت، با جدا شدن جمعیت یونانی-باختری تحت رهبری دیودوت اول (حدود 250 پیش از زایش) کاسته شد.

موقعیت دیوارهای دفاعی شهر در نمای بازسازی شده دیجیتال

دیودوت اول خود را شاه باختر نامید و پادشاهی یونانی باختری را بنیاد نهاد که خود را از سلوکی ها مستقل می دانست. گستره کشور دیودوت (پادشاهی یونانی باختری)  را در سال 180 پیش از زایش میتوان از نقشه زیر دریافت.


باری پس از ایجاد کشور پادشاهی یونانی باختری برنامه‌های ساختمانی زمان سلوکی متوقف شدند و از شهر احتمالاً عمدتاً برای اهداف نظامی استفاده می‌شد. ممکن است در طول حمله آنتیوخوس سوم (حدود 209 - حدود 205 پیش از زایش) منطقه درگیری بوده باشد.  آی خانوم در دوران اتیدموس اول و جانشینش دمتریوس اول که کنترل شمال غربی شبه قاره هند را بدست گرفت، دوباره شروع به رشد کرد.

 بسیاری از ویرانه های امروزی مربوط به زمان اوکراتید یکم است که به طور گسترده شهر را دوباره بازسازی کرد و احتمالاً آن را به نام خود Eucratidea  تغییر داد. اندکی پس از مرگ او در حدود 145 پیش از زایش پادشاهی یونانی-باختری فروپاشید. آی خانم توسط فاتحان سکا گرفته شد و به طور کلی متروک شد، اگرچه بخش هایی از شهر تا قرن دوم پس از زایش به طور پراکنده مسکونی باقی ماند. فرهنگ هلنیستی در این منطقه تنها در پادشاهی های هندو-یونانی دوام بیشتری داشت.

پایان شهر به حدود 145 پیش از زایش نسبت داده می شود.  به هنگامی که قبایلی از شمال شرقی آمده اند و شهر و به ویژه کاخ آن را غارت کرده و به آتش کشیدند. ساکنان یونانی شهر احتمالا پیش از حمله فرار کرده بودند.

 در هر صورت، بلافاصله پس از ترک شهر توسط جمعیت یونانی مقدونی، مردم محلی که قبلاً خارج از دیوارهای خاکی آن زندگی می کردند به شهر نقل مکان کردند. خانه ها برای یافتن چیزهای با ارزشی که آخرین ساکنان بر جای گذاشته بودند جستجو شد و کاخ با خاک یکسان شد.

با این حال، مدت کوتاهی پس از آن مهاجمان دوباره آمدند، این بار احتمالاً یوئه چی (ن. ک. به هند و اروپائیهای چینی  و نیز همچنین  پادشاهی باستانی ختن و شاهنامه )، و دوباره شهر را غارت کردند. این مکان از این پس خالی از سکنه باقی ماند.  تنها ارگ آن تا قرون وسطی هنوز هم پابرجا بود.

سکه یافته شده در آی خانم با نقش آنتیوخوس اول بر یک روی و نقش برهنه آپولو یکی از خدایان یونانی بر روی دیگر.

در کنار نقش آپولو واژه های BAΣIΛEΩΣ ANTIOXOY  به معنای شاه آنتیوخوس ضرب شده است

آی خانم در محل بهم رسیدن رودخانه های آمودریا و رودخانه کوکچه یا کوکچا قرار دارد و بوسیله زمینهای کشاورزی که به خوبی می توانند آبیاری شوند، احاطه شده بود. آی خانم به بخش پائینی (سفلی) و اکروپلیس (به زبان یونانی به چم بلند شهر یا دژشهر) به بلندای 60 متر تقسیم می شد.

گستره شهر چیزی حدود 2 کیلومتر × 1.5 کیلومتر بود. بخش خاوری آن بواسطه رود خانه و کوه بلندی حفاظ طبیعی داشت و سایر نقاط شهر بوسیله باروهای قدرتمند محافظت می شدند. 


در شهر یک سالن بدنسازی و همچنین یک آمفی تئاتر یونانی وجود داشتند که نمایانگر این موضوع می باشند که این شهر به گونه متداول و معمول آن زمان یعنی شیوه هلنیستی اداره و سازماندهی می شده است.

نمای بازسازی شده دیجیتال آمفی تئاتر شهر آی خانم که گنجایش پذیرش 5000 تماشاچی را داشت

سایت باستانی آی خانم در دهه 1961 دوباره کشف شد. جریان کشف سایت باستانی نیز به اینگونه بود که پادشاه  افغانستان ظاهرشاه  در جریان شکار سلطنتی توسط ساکنان دهکده ای در آن نواحی از کشف تندیس ها و بناهای بزرگ قدیمی آگاه شد. به گفته S. Gorshenina  و  C. Rapin این شکار در سال 1963 انجام شد، اما بنا به گفته پل برنار   Paul Bernard   باستان شناس فرانسوی این شکار در سال 1961 انجام گرفت.  

با رفتن شخصی ظاهر شاه به آن منطقه و مشاهده سایت باستانی از بالای یک تپه و پس از آن دعوت به همکاری باستان شناسان فرانسوی که از سال 1925 در افغانستان کاوش می کردند، با این بناها نخستین اسناد تاریخی مبنی بر حضور یونانی ها در آسیای مرکزی رسما کشف شدند.

از سال 1964 تا سال 1978 توسط باستان شناسان فرانسوی از هیئت باستان شناسی فرانسه Délégation catholique pour la coopération   در افغانستان کاوش شد و آنچنان که بعدها ارزیابی شد این کاوشها "نقطه عطفی را در مطالعه هلنیسم در آسیای مرکزی" رقم زد.

شورش‌ها در افغانستان که در سال 1978 آغاز شدند، کاوشها نیز متوقف گردیدند و این مکان که یک گواه مستند از هلنیزم در آسیا بود، پیش از اینکه به طور کامل و روشمند حفاری شود تا حد زیادی غارت شد و یا توسط عناصر بمب گذار و خرابکار آسیب دید.

باستان شناسان تا سال 1993 از این محوطه باستانی دیگر هیچ خبری نداشتند. در این دوران به دیوارهای خشتی که از دل خاک بیرون آورده شده و بی حفاظ و پوشش مانده بودند، از آب و هوا گزند می دیدند. از بناها و ستون ها بعنوان مصالح ساختمانی برای ساختن تا حد زیادی (تا برسد به پایه ها) دوباره استفاده می شدند.  نه تنها عناصر سنگ آهک تزئینی در کوره آهک سوزی می شدند، بلکه آجرهای کوچکتر را نیز می سوزانند. پس از آن سرستون های کشف شده تقریباً همه ویران شدند، به جز ده مورد که در مسافرخانه ای در روستای خواجه بهاءالدین در نزدیکی سایت باستان شناسی، مورد استفاده مجدد قرار گرفته بودند.

محل شهر باستانی نیز به عنوان میدان جنگ مورد استفاده قرار می گرفت و چیزهای بسیار کمی را باقی می گذاشت.  حفاری های مخفی و غارت آثار هم در مناطقی که هنوز حفاری نشده بودند در جریان بودند. این غارت ها احتمالاً با کمک کارگران محلی سازماندهی شده بودند و ممکن است تا سال 1989 یا حتی 1992 ادامه داشته است. در مناطقی هم که تا آن زمان دست نخورده باقی مانده بود، تا سال 2001 غارت انجام گرفت به ویژه در بخش اکروپلیس (شهربالا یا دژ بالا) شهر. آثار غارت در امتداد خیابان اصلی شهر و در نزدیکی رود کوکچه فراوان است.

خوشبختانه همه عناصر کشف شده از بین نرفتند و برخی از آنها بوسیله مسئولین موزه کابل در خود موزه پنهان شدند تا از گزند و غارت گروههای خرابکار و غارتگر محفوظ بمانند. بطوریکه این ها توانستند در نمایشگاه  "افغانستان - Les trésors retrouvés " اثر ژان فرانسوا ژاریژ، که در سال های 2006-2007 در موزه ملی هنرهای آسیایی   Guimet – Musée guimet در پاریس برگزار شد،  و همچنین در بریتانیا و ایالات متحده آمریکا نمایش داده شوند.

کاوش های باستان شناسان مشخص کردند که مجموعه کاخ شهر آی خانم بزرگ بود، حدود 350 در 250 مترکه در بخش سفلی شهر قرار داشت و حدود یک سوم از گستره بخش شهر پایین را در بر می گرفت.  اندازه و پیچیدگی این مجموعه که توسط اوکراتید یکم که  مهمترین پادشاه سلسله یونانی باختری بود و از سال 171 تا 145 پیش از زایش در آن فرمان می راند، چنان بازسازی شده بود که بتواند به راحتی شکوه  و ثروت فرمانروای آنجا را بنمایش بگذارد.  پل برنارد باستان شناس فرانسوی خاطرنشان می کند که  این مجموعه کاخی سه وظیفه را به طور همزمان انجام می داد: یک ساختمان دولتی بود با اتاقهای متعدد اداری، دوم اقامتگاه حاکم بود که در سالنها و اتاقهای آن هم اقامت داشت و هم دیگران را به حضور می پذیرفت. در پشت اتاقهای مسکونی این بخش گرمابه نیز داشت. قسمت غربی این بخش متعلق به طبقه حاکم و معتمدانش بود و قسمت شرقی را برای میهمانان و همچنین به سالن بارعام اختصاص داده بودند.

سوم بخشی از مجموعه کاخ که  خزانه در آن قرار داشت. خزانه متشکل از 21 اتاق و هشت انبار بود. در این بخش از مجموعه کاخ همه موجودی کاخ را در گلدان‌هایی با کتابت یونانی بر روی آنها، سنگ‌های قیمتی و لاجورد از معادن بدخشان، عاج، روغن زیتون، بخور، ذخیره پولی و سایر اشیاء قیمتی نگهداری می‌کرد.  میدان وسیعی به مساحت 27000 متر مربع  نیز در جنوب کاخ قرار داشت که ممکن است برای انجام نمایشات و رژه نظامی، تمرینات ورزشی و رزمی  یا صرفاً به عنوان پادگان مورد استفاده قرار گرفته بوده باشد.  دسترسی به خود کاخ از طریق دروازه ای  بود که در سمت غربی خیابان اصلی باز می شد. این دروازه که  توسط حاکم قبلی ساخته شده بود در زمان اوکراتید بازسازی شد.   

 

 

                     

 


 

No comments: