جستجوگر در این تارنما

Saturday, 26 February 2011

طعم ثروت و احساس تمدن

طعم ثروت و احساس تمدن!
دوسده  پیش انگلیسیها در شبه  قاره هند  نوشیدن چای را در این کشور مرسوم کردند. نخست بومیهای استخدام شده در ادارات و موسسات انگلیسی دریافتند که آنها نیز همانند انگلیسیها چای را با علاقه مینوشند و چیزی نگذشت که همه علاقه  به نوشیدن این نوشیدنی جدید را در خود کشف کردند.
امروزه اگر کسی به هند سفر کند، هنوز فروشندگان چای را در کنار خیابان مشاهده میکند که  داد میزنند گرم چای، گرم چای  garam chai و چای کمی شیرین را بهمراه   شیر به  قیمت ده روپیه  یعنی چیزی  برابر با 15  سنت  به  رهگذران عرضه میکنند.
تا چندی پیش  در ایران بخصوص  در پایانه های اتوبوسهای مسافربری و یا ایستگاه قطار نیز میشد که چیزی شبیه آنرا دید. حضور فروشندگان سنتی چای هندی در خیابانها  نیز همانند همکاران ایرانی خود هر روز کمرنگتر میشود تا بمرور زمان ناپدید گردند آنهم  در کشوری که از آن بعنوان ملت چای خور نام برده میشد. 
نوشیدن چای دارجلینگ و آسام و یا چای با ادویه جات مخصوص که مصالح نامیده میشود میرود تا جای خود را به نوشیدن قهوه ای که در مهاراجه برگر (نام شعبه مک دونالد در هند) عرضه میگردد، بدهد.

مشاهدات و آمار نشان میدهند که در میان طبقه متوسط جدیدی که بتازگی در هند تشکیل شده و بر اثر پیشرفتهای نسبی این کشور در زمینه  اشتغالزایی شهری  وضعیت بهتری  نسبت به پیش پیدا کرده، نوشیدن قهوه رایج گردیده است. 
بیشتر افراد این قشر متوسط جدید را کسانی تشکیل میدهند که از شهرهای کوچک به بزرگ شهرها آمده اند و با طی مدارج  تحصیلی  موفق به یافتن شغل نسبتا مناسبی گشته اند.
در هند امروزی یکی از مراکزی که پیوسته قهوه، نسکافه، اسپرسو و غیره  را عرضه میکند، فروشگاه زنجیره ای مهاراجه برگر (مک دونالد) است که بخصوص در میان جوانان و نوجوانان از محبوبیت بسیار زیادی برخوردار است.

از همان اول مشخص بود که بمروز زمان  فروشگاههای زنجیره ای همانند استارباکس آمریکایی  آهسته ولی مطمئن کوشش خواهند کرد که  پای خود را به کشورهایی مانند شبه قاره باز کرده و خود را به بازار هند تحمیل کنند.  برای رسیدن به این مقصود استارباکس به کنسرن صنعتی / بازرگانی تاتا  دست همکاری داد.  
 تاتا کنسرنی است  چند بعدی که نه تنها خودرو تولید میکند  بلکه خدمات بانکی و بیمه و حتی تولید و فروش برق و معامله در بازار اوراق و سهام را در کارنامه کارهای خود دارد. بدینوسیله استارباکس از پشتیبانی کنسرنی برخوردار گشت که نه تنها در هند نامی داشت بلکه به خلق و خوی و عادات مصرفی یک میلیارد هندی نیز آشنا بود.

پس از اعلام همکاری میان دو شرکت  استارباکس و تاتا،  ارزش سهام تاتا کافی   Tata Coffee  که بزرگترین تولید کننده  و صادر کننده قهوه در هند است در بازار بورس مومبای (بمبئی) تا 17 درصد افزایش قیمت داشت. استارباکس پیش از آنهم در چین به عمل مشابهی دست زده بود و اکنون قهوه خانه های نوین استارباکس  تمامی  مراکز صنعتی  و بازرگانی  چین  را  پوشش  میدهند.
هاوارد شولتز از مدیران استارباکس  امیدوار است که روزی اوضاع دکاکین و شعباتش در هند همانند چین گردد. استارباکس  در نظر دارد که در شهرهای صنعتی چین تا سال 2015 تعداد 1500 قهوه خانه نوین دایر نماید. این عدد یعنی چهاربرابر تعداد امروزی. 

کنسرن آمریکایی میخواهد که نخست  دانه های قهوه تولید شده در هند را از تاتا بخرد زیرا هند تا کنون این دانه ها را بخارج از هند صادر میکرد. بنا به برآوردهای آمریکائیها سالانه بیش از سیصد هزار تن قهوه در هند تولید میگردد بخصوص در جنوب هند که مزارع بزرگ تولید قهوه در آنجا وجود دارد.
تحلیلگران و بازارشناسان متوجه شده اند که در این اواخر مصرف  قهوه در خود هند  سالانه پنج  درصد افزایش داشته است. کشوری که  قهوه صادر میکرد اکنون میرود تا خود به بزرگترین مصرف کننده محصولات خود مبدل گردد و جالب اینکه درآمد  قهوه ای که هند خود تولید میکند و خود نیز بمصرف میرساند، بدینوسیله به حساب شرکتی خارجی واریز میگردد.

یکی از روسای بزرگ فروشگاههای زنجیره ای استارباکس  خیرا اعلام کرده که در فروشگاههای استارباکس در هند بزودی لاته ماکیاتو Latte macchiato   و  کاپوچینو  Cappuccino  برای نوشیدن و یا بهمراه بردن عرضه خواهند شد آنهم در همه جا. از هتلهای لوکس گرفته تا مراکز خرید و سرانجام در خیابانهای معمولی.
جایدو اومپراکش Jaidev Omprakash  یک هنرمند معمولی هندی در حالیکه عینک آفتابی بر روی صورت دارد و در یک قهوه خانه واقع در جنوب شهر دهلی مشغول نوشیدن قهوه خود  است میگوید : در گذشته مردم بهنگام  گرد هم آمدن، با هم یک لیوان چای مینوشیدند اما ما امروزه  تقریبا هر روز یکدیگر را در یک قهوه خانه نوین ملاقات میکنیم و با هم قهوه مینوشیم.

یک  فنجان قهوه و یا اسپرسو در قهوه خانه های زنجیره ای هند  دارای قیمتی  برابر با  یک  یورو میباشد. قیمتی که برای هندیها کاملا غیرمعمول بنظر میرسد اما طبقه متوسط هند با علاقه اینکار را انجام میدهد تا خودی نشان داده باشد. فراموش نکنیم که هنوز نیمی از مردم هند درآمد روزانه ای برابر با دو دلار یعنی تقریبا یک و نیم یورو دارند و نشان دادن اینکه کسی میتواند تنها برای یک فنجان قهوه یک یورو خرج نماید، به چشم میخورد.

فروشگاههای زنجیره ای غربی تا حدودی خود را با شرایط مملکت تطبیق میدهند. هر چه باشد هدف آنها فروش کالاهایشان میباشد. به اینصورت است که فروشگاه نامی مک دونالد  نام خود را  دگرگون  کرده و هندی میکند و بجای عرضه کردن بیگ مک از گوشت گاو که  در هند حیوانی مقدس تلقی میشود، در صورت غذاهای خود مهاراجه مک  را که از گوشت مرغ  و ادویه جات  هندی تهیه میگردد، عرضه مینماید.

هدف فروختن است و برای اینکار میبایست که نخست احساسات خریدار را در نظر گرفت تا بتوان به محتویات جیبش دست یافت.

نمای گسترش فروشگاههای زنجیره ای استارباکس در کشورهای جهان

Tuesday, 22 February 2011

خطر در شیشه های شیر نوزادان

 شیشه های پلاستیکی شیر نوزادان که در آنها از ماده شیمیایی بیسفنل آ Bisphenol A استفاده شده است دیگر اجازه ساخت در کارخانجات کشورهای اروپایی را ندارند. برای شیشه های شیری که هم اکنون در بازار هستند مهلت سه ماهه ای تعیین گشته تا آنها را نیز از قفسه های فروشگاهها برچینند. دانشمندان ثابت کرده اند که وجود این ماده در مصنوعاتی که با مواد غذایی در رابطه هستند باعث عقب ماندگی ذهنی و اختلال در تکامل مغز کودکان میگردد.
بیسفنل آ Bisphenol A  را تنها در شیشه ها و پستانکهای نوزادان نمیتوان یافت بلکه در انواع پلاستیکهای روکش مواد غذایی، سی دی ها، ظروف و بطریهای پلاستیکی و بسیاری چیزهای دیگر میتوان وجود این ماده ناسالم را ردیابی کرد.
سالهاست که پزشکان و دانشمندان در مورد مصرف مواد پلاستیکی که عمدتا موجب نازایی در زنان و ناتوانی و عقیم شدن در مردان میگردند و شدیدا مشکوک به سهیم بودن در امر ابتلا به بیماری دیابت، سرطان سینه و آسیب رسانی به سیستمهای اعصاب میباشند، هشدار میدهند. فهرست آسیبهایی که مواد پلاستیکی وارد میسازند بسیار بلندتر از مواردی است که در بالا عنوان گردیدند.
در مورد مصرف بیسفنل آ Bisphenol A  در مصنوعات پلاستیکی مدتها بود که میان دولتمردان و دانشمندان بحثها و گفتگوهای داغ در گرفته بود. پارلمان اتحادیه اروپا سرانجام در مورد این هشدارها و دلایل محکم عرضه شده توسط دانشمندان واکنش نشان داد و مصرف آنرا در مصنوعات ممنوع اعلام کرد.
گرچه که اداره مربوط به امور مواد غذایی اتحادیه اروپا میزان بیسفنل آ Bisphenol A را در مواد غذایی کمتر از حد خطرناک اعلام کرده ولی دانشمندان معتقدند که این اداره یک ارگان  وابسته میباشد و خواستار حذف کلی این ماده از مواد غذایی و موادی که با خوردنیها در تماس مستقیم میباشند، گردیدند.
استفاده بیسفنل آ Bisphenol A  در مواد غذایی و مصنوعات پلاستیکی هم اکنون در کشورهای فرانسه، دانمارک، کانادا، استرالیا و برخی از ایالات کشور آمریکا ممنوع اعلام گردیده و دولتهای این کشورها (ایالات) خواستار حذف این ماده از کلیه اقلام مربوط به کودکان و نوزادان میباشند. بر روی محصولات کارخانجات تولید کننده این اقلام از این پس بایستی مارک  bpa-free  نمایان باشد که نبود این ماده را در مصنوعات تضمین نماید.
کسانیکه میخواهند کاملا مطمئن باشند بهتر است از مصنوعات مشابه شیشه ای ( مانند شیشه شیر کودک ) استفاده نمایند.

Monday, 21 February 2011

دستگاههای آب شور شیرین کنی

مصرف انرژی بسیار زیاد، گران از آب درآمدن تولیدات و ضربه بزرگ به محیط زیست. سازمان جهانی محیط زیست WWF, World Wide Fund For Nature  در برابر پدیده دستگاههای آب شور شیرین کنی اعلام خطر کرد.
ده هزار دستگاه آب شور شیرین کنی در سراسر جهان در حال کار هستند که در 150 کشور جهان روزانه بیش از پنجاه میلیارد لیتر آب شیرین تولید میکنند. این مقدار آب کافیست تا نیمی از جمعیت اروپا را از نظر آب  آشامیدنی  و مصرف روزانه  آب  پوشش داد  اما  چنانچه  مارتین گیگر Martin Geiger  متخصص امور مربوط به  آب آشامیدنی و سخنگوی WWF  در مصاحبه ای اعلام کرد، چشمان بسیاری بر روی خطرات بزرگ جانبی دستگاههای آب شور شیرین کنی بطور آگاهانه یا نا آگاهانه  همچنان بسته مانده  است.
برآورد میشود که تا سال  2015  تعداد  این دستگاهها در سطح جهان تا دو برابر افزایش  یابد. در حال حاضر کشورهای عربستان، استرالیا و اسپانیا در زمینه نصب  و بهره برداری از این دستگاهها از دیگران پیشی گرفته اند و بسیار فعال هستند. کشور چین نیز در نظر دارد تا سال 2020 تعداد دستگاههای آب شور شیرین کنی خود را تا سه برابر میزان فعلی افزایش دهد.
گیگر اخطار داد  که با وجود این دستگاهها   مسایل تازه ای در سطح جهانی  مطرح میشوند. این دستگاهها انرژی زیادی مصرف میکنند بطوریکه در کنار هر دستگاه  آب شور شیرین  کنی نیاز به  ایجاد  یک  نیروگاه جهت  تامین انرژی مورد مصرف آن میباشد. 
آلاینده های  حاصل از این نیروگاهها  خود مبدل  به معضلی بزرگ  برای محیط زیست  میگردند و کرانه های دریاها و آب خود دریاها از این آلودگی بر کنار نخواهند ماند. 

گیگر همانند بسیاری دیگر از خبرگان محیط زیست و امور آب، معتقد است بایستی کوشش نمود تا مصرف آب بهینه گردد و فرهنگ مصرف بهینه آب را بایست در میان مردم رواج داد و در کنار آن نیز بایستی که سیستمهای کهنه آب رسانی را به روز و نو نمود و همچنین دستگاههای تصفیه فاضلاب را گسترش و پوشش داد.

در حال حاضر سه گونه موثر دستگاه  جهت شیرین کردن آب دریا  عرضه میشود یا بزودی عرضه خواهد شد. 
دستگاه نوع نخست همان دستگاههای مورد استفاده در بسیاری از کشورهای جهان منجمله  کشورهای کرانه های  جنوبی خلیج پارس میباشد. این دستگاهها  توسط گرم کردن و بخار نمودن آب عمل میکنند که در آن بخار تولید شده  را دوباره  سرد کرده  و آب را تقطیر میکنند. نمک باقی مانده در این دستگاهها را بایستی مرتب  زدود  و دستگاهها را پاک نمود. این نمک را یا دوباره به دریا میریزند که خود تعادل طبیعت را در دریا بهم میزند و یا در زیر خاک پنهان میکنند. مصرف انرژی در این نوع دستگاهها بسیار زیاد میباشد و بخاطر همین نیز آب شیرین تولید شده بسیار گران تمام میشود.

دستگاه نوع دوم مراحل  تکمیل خود را طی کرده  و در حال  آزمایش شدن است. در این گونه دستگاه آب دریا را با فشار زیاد از پوسته ای عبور میدهند.  ساختار پوسته بصورتی است که ملکولهای آب میتوانند از آن عبور کنند ولی ملکولهای نمک در پشت آن باقی میمانند. این شیوه هم ارازنتر و راحتتر از روش نخست میباشد و هم به انرژی کمتری نیاز دارد.

دستگاه نوع سوم مراحل واپسین تکمیل خود را طی میکند و هنوز آزمایش قطعی نشده است اما عملکردش به این صورت میباشد که در آن از خاصیت و میل شدید  آب به شور شدن استفاده میگردد. در این دستگاه  آب دریا را که شور است به سوی محلول بسیار شورتری که توسط نمک بخصوصی اشباع گردیده است هدایت میکنند. بمحض رسیدن آب دریا به این محلول، آب دریا خود را از نمک محلول در خود جدا میسازد تا بتواند با نمک دیگر مخلوط گردد. پس از این عمل آب تازه بصورت مصنوعی شور شده را به دستگاهی منتقل میکنند و حرارت میدهند. ساختار شیمیایی نمک جدید بصورتیست  که بمحض  در تماس  قرار گرفتن  با میزان کمی از انرژی گرمایی، خود نمک بخار  گشته و از  آب  جدا میگردد. چیزی که باقی میماند آب شیرین است.

قدر مسلم تمامی این دستگاهها و شیوه های گوناگون تقطیر آب، مشکلات  کمبود آب  جهان را که جمعیتش پیوسته در حال  افزایش و متمرکز شدن در شهرهاست، حل نخواهند کرد و در کنار آن  مسائل تامین  انرژی برای شیرین کردن آب و زدودن نمک جدا شده از آب را نیز مضاعفا به  پیش  میکشند،  هر چند هم که  روشهای  نوین تولید آب شیرین،  مصرف انرژی  را تا حد یکسوم کاهش میدهند. 
علاوه بر آن این یک راه حل مورد استفاده برای همه جا نخواهد بود و بازهم  نقاط  دور از سواحل دریا مشکلات  کمبود  آب شیرین را خواهند داشت و قیمت آب شیرین تولید شده در کناره های دریاها  هم هنوز بسیار بالا خواهد بود. 

به تازگی در کنفرانس  بین المللی  که با حضور متخصصان  امور آب  و آبفا و مهندسین کشورهای مختلف جهان انجام گرفت،  این پرسش مطرح گردید که برای روستای کوچکی در سودان که در آن برق وجود ندارد، حاضرین در کنفرانس چه نوع دستگاه آب شیرین کنی و یا راه تامین آب مورد نیاز اهالی را پیشنهاد میکنند؟ پاسخ نخبگان و مهندسین حاضر سکوت سنگینی بیش نبود.

Saturday, 19 February 2011

شش سم خطرناکی که در محیط زیست رها میشوند – بخش سوم

زرنیخ
در رده بندی مواد سمی آلوده کننده محیط زیست زرنیخ یا آرسنیک مقام چهارم را بخود اختصاص میدهد. زرنیخ از شبه فلزات است و از گاه باستان برای بشر بعنوان عنصری زهرآگین شناخته شده بود. در تاریخ موارد زیادی یاد شده که  این زهر را برای کشتن پنهانی دیگران بکار گرفته بودند. زرنیخ در حال حاضر سالانه جان 5 تا 9 میلیون نفر انسان را بصورت مستقیم تهدید میکند.
زرنیخ سمی است که نه میتوان آنرا مزه کرد و نه بوئید. این سم را میتوان بطور عمده در باتریها و نیز در برخی از داروها به فراوانی یافت. همچنین در طی پروسه  پرداخت برخی از سنگهای کانی مانند آهن و مس مقادیر زیادی از گرد زرنیخ در هوا پخش میگردد و با نشستن بر روی ملکولهای هوا میتواند به راحتی از مکانی به مکان دیگر منتقل گردد.
زرنیخ همچنین میتواند بهمراه باد و گرد و خاک برخاسته از باد بر روی سطح آبهای روان و آبهای ساکن مانند دریاچه ها نشسته و از آنجا بسادگی به سیستمهای آبهای آشامیدنی وارد گردد. در حال حاضر کشورهای هند، نپال و بنگلادش از همه بیشتر در معرض صدمه دیدن از این زهر میباشند.

سموم مربوط به دفع آفات گیاهی
اینکه سموم دفع آفات گیاهی  جزو شش زهر خطرناک جهان قرار گرفته کسی را شگفت زده نمیکند. کمابیش همه میدانند که با پخش این سموم بر روی کشتزارها و باغات، این مواد که بر روی محصولات باقی میمانند دوباره از همین راه  بصورت مستقیم ( مانند سمومی که بر روی پوست میوه ها باقی مانده اند) و یا غیر مستقیم (مانند سمومی که بر روی غذاها و علوفه دام و طیور باقی مانده اند و سپس از طریق آنها) وارد بدن انسان میگردند. اما چیزیکه گروه چلیپای سبز به آن توجه نموده است این موضوع میباشد که در سراسر جهان میان پنج تا هشت میلیون نفر وجود دارند که مستقیما با این سموم در رابطه هستند و آنها کسانی میباشند که در کارخانجات تهیه این سموم کار میکنند و  بیواسطه  در معرض خطرات گوناگون  ناشی از این فرآورده ها قرار دارند.
در کنوانسیون  استکهلم  18 نوع  از این سموم  بکلی خطرناکتر از بقیه  توصیف  گشته و استفاده کردن از آنها برای  کشورهای اروپایی  ممنوع اعلام  گردید، اما  این بمعنای  ممنوع  بودن تولید این سموم نمیباشد و یا اینکه بمعنی نفروختن تولیدات  اندوخته  شده  در انبارها  به  کشورهای  دیگر بخصوص  کشورهای جهان سوم و آفریقایی نمیباشد. سم  د.د.ت  نمونه بسیار بارزی از ایندست میباشد که باوجود ممنوع  بودن مصرف این ماده ضد آفت در کشورهای اروپایی و غربی، فروش آن  به دیگر کشورها بلامانع تلقی میگردد.
اما تنها فروش آشکار سموم دفع آفات گیاهی نیستند که تولید مشکلات میکنند. بنا به پژوهشهای گروه چلیپای سبز برای نمونه در روسیه حدود 400 هزارتن از این مواد وجود دارند که مصرف آنها بنا به مفاد کنوانسیون استکهلم ممنوع میباشد اما بازیافت نیز نگردیده اند. این مواد و دیگر مواد شیمیایی را میتوان به راحتی در بازارهای سیاه اینگونه کشورها خرید و فروش نمود.

تاثیرات اینگونه سموم  بر روی بدن موجودات گوناگون است. هم تاثیرات آنی وجود دارند مانند سردرد و حالت تهوع و غیره  و هم تاثیرات دراز مدت مانند ابتلا به سرطان و متلاشی گشتن درونی سیستمهای تنفسی و گوارشی و هم چنین عقب ماندگی های ذهنی و نقصهای بدنی در کودکان. 

Wednesday, 16 February 2011

نخستین انسانهای تنگه هرمز

زمانیکه پیش آهنگان انسانها  به منطقه جبل فایا  واقع در امارات متحده عربی در کرانه های جنوبی خلیج پارس رسیدند، با منطقه حاصلخیزی مواجه گشتند که قابل مقایسه با حالت امروزیش نبود. خلیج پارس هنوز بوجود نیامده بود و بجای آن دنباله رودهای دجله و فرات که  بهم پیوسته بودند در آنجا جریان داشت که در تنگه هرمز به اقیانوس هند میپیوست.
در این ناحیه چشمه های آب شیرین فراوانی وجود داشتند که زندگی کردن را در این منطقه میسر میساختند. برخی از این چشمه ها هنوز نیز در زیر آبهای خلیج پارس فعال هستند.
احتمال اینکه این انسانها از شمال و در امتداد مسیر رود بهم پیوسته نخستین (دجله و فرات) به این منطقه آمده باشند بسیار کم میباشد زیرا نوع ابزار دست ساخت  یافته شده در این محل  شباهتهای بسیار زیاد و انکار ناپذیری با ابزارهای یافته شده از انسان آن زمان در شمال آفریقا (اتیوپی) دارد.
کشف ابزار و آلات سنگی ساخت دست بشر در کرانه های جنوبی خلیج پارس که سنشان به 125 هزار سال میرسد کاوشگران را شگفت زده  کرد. این یافته های نو باعث  گردیدند تا کاوشگران  بپذیرند که  انسان خردمند Homo sapiens  بسیار زودتر از زمانیکه تا کنون گمان میرفت، قاره آفریقا را ترک کرده و در جهان پراکنده شده  است.
زمان پدید آمدن انسان خردمند را 200 هزار سال پیش در آفریقا تخمین میزنند. برخی از دیرین مردم شناسان انسان خردمند را سرچشمه گرفته از انسان راست قامتHomo erectus  میدانند که در حدود 3،2 میلیون سال پیش بر روی زمین ظاهر گشت. بتازگی بخشی از استخوان پای انسانی در اتیوپی پیدا شد که از روی فرم آن مشخص گردیده که مربوط به انسان راست قامت میباشد. این استخوان یافته شده را 3،2 میلیون ساله تخمین زده اند.
تپه آهکی جبل فایا در جنوب منامه  در دید نخست  بهیچ وجه به محلی استثنائی و قابل توجهی نمی ماند. این مکان بصورت عجیبی خشک و خالی از سکنه میباشد که در آن بندرت گیاهی میروید و بندرت حیوانی زندگی میکند و بنظر نمیرسید که روزی محیط مناسبی برای زندگی کردن بوده باشد اما این حالت همیشه به این صورت نبوده است. زمانی انسانهایی در آن زندگی میکردند و چیزی که آنها از خود بجای گذاشته اند امروزه سر و صدایی به پا کرده است.
یک گروه از کاوشگران بین المللی به رهبری پروفسور دکتر هانس پتر اورپمان Hans-Peter Uerpmann  باستان شناس آلمانی از شهر توبینگن در بخشی از تپه که بطور طبیعی حفاظت شده و در شمال شرق جبل فایا میباشد مقادیری مصنوعات و ابزار سنگی ساخته شده دست بشر را از دل خاک بیرون کشید که احیانا قدیمی ترین چیزهای بجا مانده از انسان خردمند هستند که خارج  از قاره آفریقا یافته شده است.
دانشمندان توانستند که توسط  آخرین اسلوبهای  تاریخ سنجی  پی ببرند که عمر قدیمی ترین شیئی  یافته شده در این مکان را میتوان 125 هزار ساله تخمین زد. این  به معنی آن میباشد که  انسان خردمند 60 هزار سال زودتر از زمانی که تا کنون گمان برده میشد، قاره آفریقا را ترک کرده است. نتایج یافته های نو چهره  جدیدی را از تکامل و مهاجرت و مسیر مهاجرت انسان به تصویر میکشد. پروفسور اورپمان میگوید : به لطف تغییرات جوی و جغرافیایی مناسب  انسان خردمند این امکان را یافت تا مناطقی جدیدی را کشف و مسکونی نماید.
سناریوی زیر در صد وسی هزار سال پیش احتمالا در جنوب شرقی شبه جزیره عربستان انجام گرفته است:
سطح آب دریا در باب المندب  محل ورود به دریای سرخ،  حدود 100 متر پایین تر از سطح آب امروز دریا بوده و همین نیز باعث گردیده که باریکه  خشکی که دستکم  یک و نیم کیلومتر پهنا داشته، قاره آفریقا را به شبه جزیره عربستان متصل نموده و راه برای مهاجرت حیوانات به سوی شمال باز کند. ناحیه یمن کنونی به احتمال زیاد شرایط مناسبی را برای زیستن عرضه میکرد بطوریکه حیوانات را بسوی خود جلب نمود.
بدنبال حیوانات انسانها به راه افتادند.  وجود بارانهای موسمی باعث گردیده بودند که جنوب و شرق عربستان به صورت امروزی خشک  نباشد و راه گذار موجودات به شمال شبه جزیره نیز آسان گردد.
نوع اشیاء یافته شده در جبل فایا مربوط به دورانهای بعدتر یعنی چهل هزار سال پیش، نمایانگر آنستکه انسان خردمند در این ناحیه از جهان از بدو ورود به این منطقه  تکامل  منحصر بفرد خود را داشته است.
یافتن این ابزار بصورت کاملا اتفاقی انجام گرفت. پروفسور اورپمان که بهمراه همسرش از دهه نود سده گذشته در یک گورستان از زمان نوسنگی این منطقه کاوش میکرد و با این منطقه آشنایی داشت، عادت داشت که اواخر هر هفته بهمراه همسرش و چند نفر دیگر به گردش در این منطقه بپردازند. در یکی از همین گردشها که در سال 2003 انجام گرفت، آنها بصورت تفننی به حفاری در یک منطقه پرداختند. نیک بختی و خوش اقبالی نیز زیاد آنها را منتظر نگذاشت زیرا بزودی موفق به یافتن این ابزار ساختنه شده بدست انسانهای 125 هزار پیش گشتند.
تاکنون بر اثر یافتن بازمانده های استخوان انسان در غارهای کوه قفزه  Qafzeh و اسکول  Skhul در نزدیکی ناصره واقع در اسرائیل گمان برده میشد که نیای انسانها در صد هزار سال پیش از آفریقا به این منطقه آمده است و از اینجا بوده که به سراسر جهان راهی گشت.
دانشمندان و کاوشگران اسرائیلی مدعی یافتن دندانهای انسان 400 هزار ساله پیش گشتند اما دیگر دانشمندان به درستی این ادعا با دیده تردید مینگرند.
آزمایشات زمین شناسی بر روی خاک و زمین منطقه جبل فایا مشخص کرد که این منطقه همیشه  مسکونی نبوده است و دورانهایی را نیز پست سرگذاشته که بخاطر خشکی بیش از حد هیچ انسانی نمیتوانسته در آن زندگی نماید. در دوران یخ بندان زمین، منطقه عربستان به سختی خشک بود و برای انسان دوران سنگی چیزی وجود نداشت تا بتواند به حیات خود در آنجا ادامه دهد.
به احتمال بسیار زیاد در این زمان انسانهای  آن دوران  یا بموازات رود نخستین (بهم پیوسته شده دجله و فرات) بسمت ناحیه میان رودان امروز حرکت کرده اند و یا با گذشتن مستقیم از این رود بطرف بخشهای شمالی تر (جنوب  ایران) رفتند و از آنجا اندک اندک  آسیا را مسکونی نمودند.
برخی از بازماندگان این انسانها چندین و چند نسل بعدتر یعنی زمانیکه در منطقه جبل الفایا دوباره باران به اندازه کافی میباریده احتمالا دوباره به آنجا باز گشته اند.

Saturday, 12 February 2011

تاریخچه مختصر سازمانهای اطلاعاتی در جهان – بخش دوم

زمانیکه  کورش بزرگ مملکت  ماد را به سال 547 پ.م. گرفت، وجود این  سازمان  اطلاعاتی  مادها را چنان کارآمد دانست که نه تنها  آنرا باقی  گذاشت  بلکه  حتی  گسترشش  نیز داد. او پهنه کشور گسترده و بزرگ خویش را با شبکه ای  از گزارشگران پوشانید که بصورت  مرتب  گزارشهای  خود را به دربار میرساندند. اینها که چشمها و گوشهای  شاه بزرگ  نامیده میشدند، وظیفه داشتند که در گوشه های  گوناگون  کشور بزرگ ایران، اخبار  را در زمینه های گوناگون  گرد آورده  و چنانکه گزنفون گزارش میدهد در کمال وفاداری و پنهان کاری  به وزیری درستکار که برای رسیدگی به  این  گزارشات  گمارده  شده بود، برسانند.
گزنفون ادامه میدهد : بدینوسیله شاه بزرگ توانست افرادی را بکار بگیرد که نقش چشم و گوش او را داشتند و نه تنها گزارش کار ملل مغلوب را به او گزارش میدادند بلکه گزارشهایی نیز از شیوه و کیفیت کار ماموران دولتی و تاثیر رفتار و روشهای بکار گرفته شده از سوی ایشان را بر دیگر ملل، به اطلاع او میرساندند.
پروفسور دیوید گرافDavid Graf      تاریخ نگار دانشگاه میامی آمریکا  معتقد است که این گزارشگران دربار هخامنشیان برای اینکه کار خود را بخوبی و درستی و مرتب  انجام دهند از سوی دربار ایران مورد پشتیبانی های همه جانبه قرار میگرفتند.

از نمونه زیر میتوان دریافت که دامنه عملیات این ماموران تا  به  کجای کشور پهناور هخامنشیان  ادامه میافت. 
یوزف ویزه هوفر Josef Wiesehöfer   تاریخ شناس  دانشگاه مونستر آلمان و از همکاران دانشنامه ایرانیکا که کتابهای ایران باستان، قیام گئوماتا و جلوس داریوش نخست،  کشور پارتها و ایران و انیران را به چاپ رسانده، مینویسد : قطعه  پاپیروسی  در شهر الفانتین  واقع  در جنوب  کشور مودرایه (مصر)  یافته شده  که در آن از  ماموری با نام گئوشاکا (گوش) یاد شده است. این مامور گزارش خود را به زبان آرامی که زبان دیوانی ایران بود، برای  نماینده  دربار  پارسی  روان کرده بود.

مقارن  با همین زمان ارتشتار چینی  بنام سون تسی Sun Zi General  در کتابی که هنر جنگ ورزی نام دارد،  نخستین تعالیم  کتبی جاسوسی  جهان را برای  ما  باقی  گذاشته است (حدود 500 پ.م.).  این  کتاب  و کتاب  دیگری  بنام آرتاشاسترا  که پسان (بعدا) در مورد آن خواهم نوشت، هنوز هم بعنوان مراجع  پایه  در آکادمیهای  نظامی غرب و حتی  کشورهای  چین و شوروی سابق  تدریس و تفسیر میگردیدند و هنوز میگردند. 

کتاب هنر جنگ ورزی  با این قطعه آغاز میگردد : « آگاهی از هنر جنگیدن برای مملکت  دارای  اهمیت ویژه ای است که حیات و ممات  کشور  وابسته به آن میباشد. جاده ای است که هم میتواند به  محلی امن منتهی گردد و هم به گردنه کوهی که از آن میتوان به پایین پرت و نابود شد. بخاطر همین هم هیچگاه  نباید  مورد اهمال  قرار گیرد.»
پیام پایانی کتاب هم واضح و روشن است : «  ...و بدینسان فرمانده  روشن بین و ارتشتار خردمند، د اناترین و و رزیده ترین افراد  ارتشش را برای جاسوسی برمیگزیند تا ب دینوسیله کامیابی یابد. م اموران مخفی ارتش  از مهمترین اعضای ارتش میباشند زیرا بکارگیری  تواناییهای عملیاتی ارتشها  تا  اندازه زیادی  به قابلیت  و شایستگی اینان وابسته است».  وفاداری  کامل  به مملکت، درایت، شجاعت، متانت و داشتن صبر بهمراه  اخلاقیات از پایه های کتاب سون تسی میباشند. 

هیرون اول Hieron I  خودکامه شهر سیراکوس یونان که در سال 466 پ.م. درگذشت با استفاده از شیوه های مشابه، آگاهیهای خود را پیوسته در زمینه وقایعی که در حوزه اقتدارش میگذشت، به روز میکرد. ارسطو در مورد او گزارش میدهد که این خودکامه پیوسته میکوشید که توسط مامورانی که به آنها کرم گوش میگفتند، در جریان تمامی امور قرار گیرد و در منطقه زیر امر او چیزی دیگر نبود که بر او پنهان مانده باشد. هیچ گرد هم آیی و اجتماعی انجام نمیگرفت که هیریون از آنچه در آنها گذشته بود، خبردار نمیشد. سازمان جاسوسی و ضد جاسوسی هیرون تنها بمنظور نگاه داشتن او بر تخت بکار گرفته میشد.

Thursday, 10 February 2011

خودروی پرنده

با بالا رفتن قدرت خرید متقاضیان و زیاد گشتن تعداد خودروهای شخصی و عدم استفاده از وسایط نقلیه عمومی بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک جهان با معضلی بنام ترافیک آشنا شدند که نه تنها بر روی محیط زیست تاثیرات مخرب میگذارد بلکه زندگی شخصی افراد را با افزایش تنشهای روانی ناشی از در ترافیک ماندن و از دست دادن وقت درهم ریخته و مشوش میسازد. راه عاقلانه و منطقی مراجعه به وسایل نقلیه عمومی میباشد که با حس تظاهر بشری که در پی نشان دادن جاه و مقام است، در تضاد میباشد. 

جدیدا در آمریکا خودرویی طراحی و بصورت مدل عرضه گشته که هم میتواند بشر متظاهر را آرام کند و هم از مشکل ترافیک خیابانها رهایش نماید هر چند که این خلاصی قیمتی برابر با 150 هزار یورو داشته باشد.
این مدل جدید خودروی بالدار  Terrafugia Transitions  نام دارد و با جمع کردن بالهایش در گاراژ منزل جا میشود. نخستین سفارش این خودرو قرار است که امسال تحویل مشتری داده شود.

این خودرو که بزرگیش به اندازه خودروهای شاسی بلند Sport Utility Vehicle  - SUV   از نوع نیسان قشقائی میباشد، بر روی زمین مصرفی برابر با هفت لیتر در صد کیلومتر دارد.

در ایالات متحده بمنظور راحتتر بفروش رساندن این نوع خودروی بالدار قرار است که مینی فرودگاههایی را در نزدیکی محلات اعیان نشین بسازند.

در آگیهایی تبلیغاتی برای فروش این خودروی بالدار بیشتر بر روی این موضوع تاکید میشود که زمانی را که فرد برای نماندن در ترافیک صرفه جوئی میکند، میتواند با دوستان و خانواده در آسمانها بسر برده و مناظر زیبایی را مشاهده نماید.
از تاثیرات نتیجه پریدن با خودرو بر روی محیط زیست و ایجاد ترافیک هوائی هنوز کسی صحبتی به میان نیاورده است. میتوان حدس زد که این نوع وسیله نقلیه خصوصی، ابزار خوبی برای سری بین سرها درآوردن و قیافه گرفتن باشد.

Wednesday, 9 February 2011

خالی شدن باتری خودروهای برقی براثر سرما

پیش از این و در حالت عادی نیز خودروهای برقی در پیمودن مسافتهای طولانی تر از 150 کیلومتر بطور مداوم مشکل اساسی داشتند زیرا باتریهای آنها خالی میشد اما این مشکل در زمستان حتی بزرگتر هم میشود و راننده آنرا بلافاصله لمس میکند. در حال حاضر برای راننده  دو راه حل بیشتر باقی نمیماند. نخست خاموش کردن بخاری خودروی برقی که این امر تنها تا حدی کمک میکند و دیگر اینکه از همان ابتدا قید پیمودن مسافت طولانی یکبارگی را زدن.

اخیرا آزمایشهای انجام شده بر روی انواع خودروهای برقی موجود در بازار در کشور آلمان این نقیصه را واضحا روشن و مشخص کرد. برای نمونه خودرو برقی  اسمارت  Smart Fortwo ED که بنا به اظهارات سازندگانش میبایستی مسافت 135 کیلومتر را یکنفس بپیماید، پس از راندن 106 کیلومتر متوقف شد. خودرو میتسوبیشی  Mitsubishi i-MiEV حتی وضعیت بدتری داشت. این خودرو پس از پیمودن 77 کیلومتر متوقف شد در حالیکه سازندگانش سخن از پیمودن 144 کیلومتر میگفتند.
در هردوی این خودروها در 10 کیلومتر آخر بخاری را خاموش کرده بودند تا فشار کمتری به باتری وارد گردد.

علت ضعیف شدن باتری خودروهای برقی در زمستان را دو چیز برآورد کرده اند: نخست اینکه توان باتریهای  نو که از لیتیوم ساخته شده اند در فصل سرما افت کلی پیدا میکند و این مربوط به مشخصات این نوع باتری میباشد و دوم اینکه در زمستان در کنار دیگر دستگاههایی که بوسیله باتری خودرو تغذیه میگردند بخاری خودرو نیز به آنها اضافه میشود.

پیشتر از آن در خودروهایی که با سوخت فسیلی کار میکردند، گرمای  اضافی تولید  شده  توسط  موتور  را  به گونه ای کاملا هوشمندانه  به شبکه  حرارتی و بخاری خودرو منتقل میکردند اما در خودروهای برقی این امکان وجود ندارد زیرا موتوری که تولید گرمای بیش از حد بکند در این خودروها وجود ندارد.
مهندسین و طراحان خودرو پیشنهاد میکنند بمنظور جلوگیری از هدررفت گرمای موجود در درون اتاق خودرو بایستی جدارهای عایق گرمای مناسب و موثر را بکار گرفت. 
در ساختمانها نیز از جدارهای عایق بمنظور جلوگیری از انتقال و مبادله گرما  استفاده میشود اما این نوع جدارها را نمیتوان در خودرو نیز بکار گرفت زیرا جدار عایق بکار رفته در خودرو بایستی بسیار سبکتر باشد و همزمان نیز در برابر ضربه های حاصله از تصادم و برخودر مقاومت نماید تا امنیت سرنشینان خودرو بخطر نیفتد. 
تنها در این حالت است که میتوان خودرویی امن و در عین حال اقتصادی به بازارهای پررقابت جهان عرضه نمود.
در کنار آن همچنین باید به عایق کردن و گرم نگاه داشتن باتری اندیشید تا باتری توان خود را از دست ندهد. 
راههای مورد استفاده فعلی برای  بکار نگرفتن اضافی باتری، صرفنظر کردن از گرم  نمودن اتاقک درون خودرو (بجز شیشه ها) و دوجداره نمودن بدنه خودرو میباشد که ایندو مورد در حال حاضر تنها در  مدل رنو کانگو راپید Renault Kangoo Rapid Z.E عرضه میگردد و آنهم نه در مدلهایی که برای کشورهای اسکاندیناوی ساخته میشوند. میزان مسافتی که کانگو راپید میتواند با یک باتری بپیماید 65 کیلومتر است و حداکثر سرعتش نیز 100 کیلومتر در ساعت میباشد.

Monday, 7 February 2011

رابطه میان سر و صدا با سکته های مغزی

کمابیش همه خبر داشتند که سر و صدای زیاد با بالا رفتن فشار خون و سکته قلبی در رابطه میباشد اما کمتر کسی میدانست که از هر دوازه سکته مغزی نیز باید که یکی را به حساب عامل سروصدای بلند گذاشت.
آزمایشهایی که بر روی 50 هزار نفر انجام گرفتند، پزشکان را متقاعد ساختند که عنصر سر و صدا اعم از سر و صدای  محیط کار و یا  سر و صدای حاصل از ترافیک و بوق زدنهای بیدلیل و دیگر صداهای بلند در امر بوجود آمدن سکته مغزی عامل مهمی میباشد.
چگونگی انجام و نتایج این آزمایشها را درEuropean Heart Journal   منتشر کرده اند. سرپرست گروه پژوهشگران که خانم مته سورنسون  Mette Sørensen    دانمارکی است میگوید : بایستی در مورد این یافته جدید سریعا واکنش نشان داد.
حد معمول صداهای  قابل  تحمل برای انسان در مرز  پنجاه و پنج دسی بل  قرار دارد که برابر با آهنگ صدای معمولی انسانها میباشد. از پنجاه و پنج تا شصت دسی بل را برای مدتی میتوان بدون دردسر تحمل کرد و از 65 دسی بل با بالا بطور مستمر و یا مدتی طولانی میتواند که در کودکان کمتر اما در افراد بالای  سن 55 پس از گذشت زمان نه چندان طولانی کار را براحتی به سکته مغزی بکشاند.
سر و صدای ناشی از ترافیک خیابانها نیز میتواند دقیقا همین آثار را بر جای گذارد.
دکتر گئورگ پرامل  رئیس بخش تحقیقی دانشگاه مونیخ که از دانشگاههای بسیار معتبر اروپا بشمار میرود، میزان خطرناک بودن صداهای مدام بالاتر از 55 دسی بل را در رابطه با امراض قلبی تائید میکند و ادامه میدهد که صداهای بلند ناگهانی که بطور مداوم نیز نباشند میتوانند برای سلامت انسانها بهمین اندازه خطرناک باشند.
میانگین صداهای 60 دسی بلی باعث گردیدند که از هر هزار نفر سی و هفت نفر دچار سکته گردند. این میزان به چهل و هفت نفر افزایش یافت زمانیکه میانگین بلندی صداها از 60 دسی بل به 70 دسی بل رسیدند. اما چیزیکه پژوهشگران به آن اشاره نمودند اینستکه صرفنظر از بدیهی بودن خطر صداهای بلند برای سلامتی انسانها، میزان مشخص نمودن میانگین صدا امری است که در موردش میان نخبگان هنوز جر و بحث وجود دارد.

Sunday, 6 February 2011

ایرانیان و یونانیان – گفتار دو بخش پنجم

شگفت آور است که نخستین دادگاه خرده کوزه در سال 487 اتفاق افتاد یعنی 20 سال کامل مردم خود را از سوی خودکامگی مورد تهدید نمیدیدند. بنا بر بخشی از پژوهشهای انجام گرفته  و نیز برگرفته از کتاب قانون اساسی آتنیها نوشته ارسطو، ثبت وقوع  نخستین دادگاه  خرده سفال در سال 487 پ. م.  قطعی میباشد.
شگفتی نداشت که رفرمهای کلئی ستنس با مقاومتها و مخالفتهایی بخصوص از جانب طبقه اشراف (اوپاتریدها) مواجه گردیدند.
رقیب و مخالف  او ایساگوراس (پ 1) ، اسپارتی ها را به  پیشرفت  در آتن  واداشت (508 پ. م.) اما اهالی آتن نمیخواستند که بگذارند تا دستاوردهایشان از کفشان ربوده شوند  بنا براین اسلحه بدست گرفتند و ایساگوراس را همراه با پادشاه اسپارتی کلئومنس (پ 2) در اکروپولیس محاصره کردند. 
پس از اینکه محاصره شدگان با گرفتن امان بر جان،  خود  را تسلیم نمودند،  کلئی ستنس و هم مسلکانش دوباره  به آتن بازگشتند. زمانیکه انجام حمله مجدد اسپارتی ها  مشخص گردید، آتنیها، قطعا با هدایت کلئی ستنس، با  آرتافرن (پ 3)  خشترپاوان (ساتراپ) سارد اتحاد کردند (507 پ. م.). این اتحاد چندان لازم هم نبود زیرا که ارتش اتحادیه  پلوپونز تمایلی زیادی  برای جنگ با  آتن نداشت  و عملا از هم پاشیده  شده و آتنیها توانستند که در برابر متحدان اسپارتیها یعنی خالکیدیها و بوئوتها پیروزیهای جانانه ای بدست آورند که  گویا در یکروز اتفاق  افتادند (506 پ. م.). 
دولت کلئی ستنس  بدینوسیله امتحان  خویش را در میدان جنگ خویش  با موفقیت پشت سرگذاشت.  درعوض اتحاد با پارسها برای آتن اندیشناک و خطرناک گردید. برای ما جای تعجب نمیباشد که زمانیکه ابرهای تیره آسمان آتن از فراز این شهر گذرکردند، آتنیها به نمایندگان خودشان که برای امضای قرارداد اتحاد به نزد ایرانیان اعزام کرده بودند، پشت کرده  و ایشان را انکار کرده  و بی اعتبار گذاشتند.
سرانجام کلئی ستنس نامعلوم است. اما او با رفرمهای خویش برای خود بنای یادبود فراموش نشدنی را برپاکرد.
از این پس شهروندان آتنی چه در قالب شورای اشراف آرئوپاگ ( Areopag )، چه در شورای پانصد نفری بوله (پ4)  بنیاد شده توسط کلئی ستنس، در گردهم آئیهای ملی و یا در صدر مناصب مختلف، بنا بر میزان توان، تمایلات  و امکانات خویش در جریانهای سیاسی حضور داشتند.
--------------------

پ 1Isagoras سیاستمدار آتنی و پسر تئی ساندروس Teisandros از خانواده ای اشرافی در آتن. نامبرده پس از سه روز مقاومت در اکروپولیس تسلیم گردید.
پ 2Kleomenes  پسر آناکساندریداس  Anaxandridas  از سلسله آگیدان پادشاهان اسپارت. کلئومنس بردار لئونیداس بود که پس از به شاهی رسیدن در تنگه ترموپیل  بهمراه  سیصد  جنگجوی اسپارتی خویش و پنج هزار تن دیگر از دیگر نقاط  سرزمین یونان  در برابر سپاهیان ایرانی  آن اندازه مقاومت کرد که آتنیها بتوانند جان سالم از معرکه بدر برند و خطوط دفاعهای بعدی یونانیان را مستحکم سازند. لئونیداس در این نبرد با تمامی جنگجویانش کشته شد. خشایارشا پس از پیروزی  در محل  کشته شدن وی بپاس رشادتش  بنای یادبودی برای وی بنا نمود.
پ 3 – برادر داریوش و فرماندار لیدیه و سارد.
پ4 –  Bulé بوله شورایی بود که در آتن از زمان شاهی وجود داشت  و اعضای آنرا افرادی از خانواده های اشراف تشکیل میدادند که غالبا عضویت مادام العمر آنرا داشتند.  در سال 594 پ.م.  سولون اقدام به یکسری رفرمهایی نمود که بوله را بصورت شورایی متشکل از 400  نفر در آورد. 
کلئی ستنس این شورا را پانصد نفره نمود و عضویت در آنرا از انحصار اشراف خارج کرد. از آن پس شهروندان آتنی که سی امین سال عمر خود را پشت سر میگذاشتند، میتوانستند که به عضویت در شورای بوله  کلئی ستنسی انتخاب گردند. پس از انتخاب از سوی مردم، نمایندگان میبایستی در امتحانی شرکت میکردند بنام دوکی ماسی Dokimasie که در آن تبحر و آگاهی نماینده از وظایفش در شورا و وابستگی  و علاقه اش  به  آتن  و نه  به  شخص یا گروه بخصوصی پرسش میگردید.
پس از موفقیت  در این امتحان  داوطلب میتوانست که سوگند نمایندگی را اداد کند.  از وظایف مهم این شورا یکی هم  پرداختن به مسایل احتمالی، پیش از وقوع  ایشان میبود. این گونه پرداختها پس از آنکه از سوی رئیس شورا در میان اعضا مطرح میگردید و به بحث گذاشته میشدند، برای تصویب نهائی به رای عمومی مردم آتن نیز گذاشته میگردیدند تا قاطعیت یابند. بدینوسیله نوعی از دورنگری و پرداختن به احتمالات آینده در میان مردم  تقویت میگردید.
منتخبین در این شورا حقوق روزانه یک درهم دریافت میکردند که به  سختی برابر با دستمزد  روزانه  یک کارگر ساده بود.  بنابراین افراد زیادی نبودند که متمایل به داشتن این مقام باشند. اغلب افراد شورا را اشخاص متمول تشکیل میدادند. برای اینکه مشکل کمبود اعضای شورا حل گردد به شهروندان اجازه داده شد که بتوانند در طی حیات خویش  دو دوره خود را کاندید کرده و به عضویت در شورا انتخاب شوند بشرطیکه این دو دوره پشت سر هم نباشند.
رئیس شورا بنا بر جریان انتخابی بسیار پیچیده ای برای مدتی کوتاه از سوی نمایندگان شورا انتخاب میگردید  و مسئولیت هدایت، برنامه ریزی، انتظام و سازماندهی امور شورا را بعهده داشت. این نوع  انتخاب پیچیده رئیس شورا از آنجا سرچشمه میگرفت که آتنیها تجارب سخت و بدی را از مردانی بخاطر داشتند که پس از اهدای اقتدار کامل به ایشان، بصورت خودکامه درآمده  بودند.
68






هنوز هم حاکمین از افراد طبقه ها بالای جامعه یعنی از میان اغنیا یا پنتاکوسیومدیمنویی (پ1)  انتخاب میگردیدند و در شورای اشرافی آرئوپاگ  تنها کسانیکه پیشتر جزو گروه حاکمین بودند، راه میافتند و آنهم اگر اینان تا آنزمان  وظایف محوله  به  ایشان  را به  نحو مطلوب و رضایت بخشی انجام داده بودند. اما این محدویت در برابر این واقعیت چه اهمیت میداشت که از این پس درهای شوراها و تجمعات ملی بر روی هزاران شهروند آتنی گشوده شده بود؟ 
قانون اساسی نوین کلئی ستنس پس از اینکه جا افتاد، با گذشت زمان حاکمینی را در دل خود پرورید که در کنارشان انبوهی از مردم عادی که تجربه سیاسی داشتند قرار داشت.  و  والاتر اینکه، هر چه مردم  بیشتر در امور مملکتی  و جریانهای مربوط به مملکتداری شرکت میکردند، به میزان علاقه عمومی ایشان به مسائل دولتی افزوده گشته  و خواست پیشرفت  و پیروزی دولت هم  همزمان با این امر در میانشان بالاتر میرفت.
رفتارمحافظه کارانه کلئی ستنس در کلیه امور مذهبی  با  نوآوریهای  وی  در زمینه سیاست در تضاد کامل قرار داشت.  کلئی ستنس ساختار قدیمی چهار تیره یونانی  شهر آتن را متشکل از هوپلت ها (Hopleten)، آرگادئی ها، گله ئونتها (Geleonten) و اگی کورئیدها (Ägikoreiden) و همچنین سه فرم روحانی قدیمی ( که با اشکال جدید روحانیت محله ها هیچگونه ارتباطی نداشتند)، خاندانها  و طبقه کاهنین را دست نخورده باقی گذاشت.
اگر کلئی ستنس قصد کوچکترین دستبردی به این ساختار بافت کهن جامعه  میداشت،. این میتوانست یک اشتباه بزرگ باشد. امری که خود کلئی ستنس هم با درایت از آن اجتناب ورزید (پ2).
او بعنوان یک سیاستمدار واقعی  پایه های سیاست را بر مبانی نوینی که  شایستگی  کشیدن این بار را داشتند، بنا نمود و این حالت  تا زمانیکه یک دولت مستقل آتی وجود داشت، ادامه یافت.
دستگاه دولتی آتن که توسط کلئی ستنس طراحی گشته بود، در سراسر یونان یگانه  و منحصر بود.  بهر سو که بنگریم، نمیتوانیم  دولتشهری را با قوانین مشابه بیابیم.  در هرگوشه ای  میدان بدست  اشرافیت حاکم  بود  و افزون بر این، دولتشهر اسپارت هم  بعنوان نیروی برتر اتحادیه پلوپنزوسی بر دیگر دولتشهرها تفوق و برتری داشت.
اینکه آیا اتحادیه پلوپنزوسی در موقعیتی قرار داشت که مسئولیتها و تعهداتی  را خارج از یونان بعهده بگیرد یا نه، پرسشی است که تا اینجا بدون پاسخ میماند.
تا این زمان اسپارت بیشتر لشکرکشی های دریایی را یا رد میکرد و یا اینکه با بی میلی انجام میداد، همانطور که لشکرکشی برعلیه پولیکراتس در جزیره ساموس را انجام داد.

-------------------------

پ 1 -   Pentakosiomedimnoi  یا پانصد ثروتمند . از میان ایشان بود که حاکم شهر میتوانست انتخاب گردد و برای سنجش اندازه دارایی ایشان، برابر با میزان ثروتشان، پیمانه های بزرگ غله  و حبوبات شمرده میشدند. داشتن انبارها و ذخایر غله و حبوبات از نشانه های ثروت و بی نیازی محسوب میگردید.
بیدلیل هم نبود که یونانیان به بازرگانی دریایی  و توان خرید و فروش غلات و حبوبات با دیگران حساسیت  نشان میدادند و با افتادن راههای آبی  تنگه های بسفور و داردانل بدست ایرانیان، یونانیها پریشان میزان بازرگانیشان با کرانه های دریای سیاه که از موقعیت خوب کشاورزی بهره داشتند، گردیدند.
حاکمین یا کسانیکه میتوانستند حاکم گردند نیز محق بودند که بگاه جنگ در سواره نظام حضور داشته باشند.  این از پیامدهای تقسیم جامعه آتنی به چهار طبقه بود  که در آن  گروه  حاکمین (آرخونها به یونانی باستان) یا کسانیکه میتوانستند حاکم شوند، یکی از این طبقات را تشکیل میدادند. 
پس میتوان گفت که قدرت حاکمه عملا هنوز در کف مرفهین جامعه آتن و اشراف باقی مانده بود.  تنها بخشی از آن  قدرت  و تصمیم گیری بر سر وقایع داخلی و یا سیاست خارجی با شهروندان عادی تقسیم شده بودند. 
بدین ترتیب مشارکت مستقیم  و مسئولانه مردم چه از گروه اغنیا و چه از گروههای دیگر با یکدیگر و در کنار همدیگر در جهت حفظ  و پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادی آغاز گردیده بود.  زین پس هر گروه علاوه بر کوشش در حفظ منافع خویش به حفظ منافع و سرنوشت دیگر اقشار جامعه نیز علاقه نشان میداد.

پ 2 –فیله ها ( بخشهای شهری) همانطور که نویسنده نیز در متن آورده از چهار تیره اصلی یونانی و  علاوه بر آن سه  تیره  دوریایی هیله ئیدها Hylleiden،  پامفیلوئیدها Pamphyloiden  و دومانه ئیدها Dymaneiden تشکیل میشدند که از زمانهای پیش از مهاجرت هلنی ها به یونان در آنجا بودند. 
در هر فیله  خانواده ها  یا خاندانهای متعددی وجود داشتند.  پیوندهای خاندانی میان اعضای هر خاندان بسیار قوی بودند  و این روابط بهمراه  وظایف  و حقوق مخصوص خودش از پدر به پسر به ارث میرسید.

69


Friday, 4 February 2011

تاریخچه مختصر سازمانهای اطلاعاتی در جهان – بخش نخست

جاسوسی و سازمانهای جاسوسی و ضد جاسوسی یکی از کهن ترین نهادهای ساخته شده بدست بشر است. به گاه باستان نیز کسانیکه بر سریر قدرت نشسته بودند و اداره مملکتی را بدست داشتند، گروهی از گزارشگران و خبرچینان را در اختیار داشتند که اخبار حال  لشکریان دشمن را به طرف خودی میرساندند. 
روشها و شیوه های بکار گرفته شده از سوی اینان در ابتدا ساده بودند،اما بمرور زمان پیچیده تر و مشکلتر گشتند تا هم کار ایشان را راحتتر نمایند و هم اینکه در صورت لو رفتن ماموران، اطلاعات مخفی بسادگی بر همگان روشن نگردند و دشمن نداند که ماموران مخفی چه در سر داشته اند و تا به کجا به پیش رفته بودند. 
کسانیکه نامهای ماتا هاری، دکتر زورگه، لورنس عربستان و دیگران را شنیده اند و یا احیانا در مورد آنها چیزی خوانده اند ممکن است که فکر کنند جاسوسی و اداره اطلاعات و ضد جاسوسی از اختراعات و ابداعات بشر در سده های اخیر میباشند، اما این چنین نیست. نگاهی به کتابهای تاریخی و گزارشات باستانی و نبشته های تاریخ نویسان ما را متوجه چیز دیگری میکند.

چهارهزارو سیصد سال پیش فرمانده یک واحد کوچک و دوره گرد صحرایی خبری را بر روی لوح گلی نوشت و برای تتی فرعون مصر روان کرد و در این نوشته توضیح داد که برای پیشگیری و متوقف کردن ارتشی که در حال آمدن به سوی آنها میباشد، پادشاهش چه کارهای لازم است که بکند.
گزارشهای هیروگلیفی و باقیمانده بر روی پاپیروس گویای این واقعیت میباشند که برخی از فراعنه مصر برای پیشبرد کارهای سیاسی و نظامی خویش بخصوص در زمینه سیاست خارجی و پرس و جو کردن در مورد ارتشهای کشورهای دیگر گزارشگرها یی را در اختیار داشتند. بنظر میرسد که گرفتن خبر از حال دیگران بخصوص دشمنان از همان ابتدای تاریخ  متداول و عادی بوده است. بیخود نیست که به جاسوسی دومین حرفه قدیمی جهان میگویند.

پس از فراعنه از قدیمی ترین مورد استفاده از سیستم های جاسوسی و ضدجاسوسی موثر در رابطه با حمله ای نظامی که خبر داریم، سرگذشت یوشع بن نون از همراهان حضرت موسی است. یوشع یا یوشیا بمعنای خدایار میباشد و این نامی بود که حضرت موسی برای او اختیار کرده بود. او پس از مرگ حضرت موسی قوم یهود را از صحرای سینا به کنعان یا سرزمین موعود رسانید. 
آنها برای رسیدن به کنعان نخست از رود اردن عبور کرده و راه خود را با شمشیر باز کردند زیرا در این ناحیه دولتشهرهایی از پیش وجود داشتند و مردمانی در آنجا زندگی میکردند. در جریان گشودن شهر اریحا  Jericho  یوشع  پیش از یورش به شهر که  دارای  باروی بلند و محکمی بود، دو نفر از بنی اسرائیل را در جامه بازرگانان به آنجا فرستاد. ایندو پس  از ورود به شهر به آن سان که شیوه  بازرگانانی  است که مدتی طولانی در راه بودند، به روسپی خانه ای که در میان دو  دیوار بلند و  سنگین موازی  با هم کشیده به دور شهر قرار داشت، رفتند و از روسپی راحاب نام که در آنجا بود اخباری  در مورد لشکریان شهر و چگونگی  حال ارتش و مقدار آذوقه اریحا  بدست آوردند. 
ماموران  ضد جاسوسی  اریحا  که از وجود  دو جاسوس و رخنه آنها  بدرون شهر خبردار شده بودند  در پی یافتن  ایندو به روسپی خانه وارد شدند ولی آندو پیش از دستگیر شدن، از پنجره اتاق رحاب  که به  بیرون از باروی  شهر باز میشد، فرار کردند و پیش از رفتن نیز با راحاب قرار گذاشتند تا  بهنگام یورش بنی اسرائیل به  اریحا برای  اینکه به روسپی و وابستگانش صدمه ای وارد نشود، بندی سرخ رنگ را  از همین پنجره به بیرون آویزان کند.
پس از محاصره کردن شهر، یوشع بمدت شش روز به  سربازانش  دستور داد تا بدون جنگ  آوردن هر روز یکبار بدور شهر حرکت  کرده و اذهان  مدافعان را مغشوش و بخود مشغول کنند. در این میان روزانه برخی از سربازانش را  از راه همان پنجره اتاق  راحاب مشخص شده با نشان بند سرخ رنگ،  پنهانی بدرون دژ شهر روان نمود.  روز هفتم ارتش یوشع هفت بار بدور شهر گردید و سپس در شیپورهای جنگی دمیده شد.   جنگ  که شروع  شد، رخنه گران به دژ، دیوار شهر را از درون  خراب کردند  تا  لشکریان یوشع  بتوانند به راحتی  وارد  شهر گردند.
در 2600 سال پیش هم زمامداران کشوری کوشش میکردند که آگاهی حاصل نمایند که مخالفان و دشمنان ایشان در داخل و در خارج چه در سر میپرورانند. در کتاب هیستوریا نبشته هرودوت؛ آنجا که هرودوت از دیااکو پادشاه مادی برای ما مینویسد، خاطر نشان میسازد که :" به همه جاهائیکه در زیر فرمان او بودند، خبرچینها و گزارشگرانی گسیل نمود بطوریکه دیگر سخن بی پرده را تنها در خلوتها بر زبان میآوردند".  امروزه بر ما مسلم  میباشد  که مادها  و دیا اکو خود این سازماندهی را از آشوریها فراگرفته بودند.

Wednesday, 2 February 2011

بلند صحبت کردن با خود

کسانیکه در اماکن عمومی و خیابانها با خود تا حدی بلند صحبت میکنند در نظر دیگران غیرطبیعی جلوه مینمایند، چیزیکه همیشه هم اشتباه نیست. اما در این میان نباید فراموش کرد که هرکسی یکزمان خود در چنین حالتی بوده است.  نتایج یک پژوهش نمایان ساخته که با خود صحبت کردن میتواند در مواردی بسیار به انسانها کمک کند، بشرطیکه انسان بداند راهش چیست.
دکتر دیرک وده کیندDirk Wedekind  Dr.  از دانشکده روانکاوی و روان درمانی دانشگاه توبینگن آلمان در بلند با خود صحبت کردن، گونه دیگری از با خود اندیشیدن را می بیند. او معتقد است که اینگونه گفتمان با خود نوعی تائیدیه نهادن بر اندیشه هایی است که در درونمان از آنها با خبریم اما در بزبان آوردن و انجامشان  دچار تردید میباشیم. اینگونه گفتمان، دلگرمی دادن بخود میباشد که حتما هم نباید در مورد چیزهای بخصوصی باشند بلکه میتوانند که در مورد چیزهای کاملا عادی روزمره نیز صدق نمایند.
او ادامه میده که تجربیات عملی و حرفه ای او نشان میدهند که بسیار مواقع پیش آمده که زمانیکه انسانها در مورد پذیرش یا رد چیزی مردد بوده اند با بلند صحبت کردن با خود به نتایج نسبتا مناسبی دست یافته اند. با خود صحبت کردن میتواند همچنین بگونه دریچه اطمینان در انسان عمل کند و در برابر کشش اعصاب مقاومش کرده و نگذارد که خشم و خود خوری در انسان رشد نماید.
انسانها بمرور زمان از حالات کاملا طبیعی موجودات زنده فاصله میگیرند و این میتواند بصورت فشاری بر روان ایشان عمل نماید. برای نمونه از کودکان خرد که در زمینهای بازی مخصوص کودکان بازی میکنند نام برده شده است. 
اگر دقت کرده باشید بسیاری از این کودکان بهنگام بازی پیوسته با خود گفتگو میکنند و با صدای بلند خود را در جریان کاری که میخواهند انجام دهند میگذارند یعنی بنوعی تائیدیه از خود مطالبه کرده و نیز دریافت میکنند.  بدون دریافت این تائیدیه کودک مردد میماند و عملی انجام نمیدهد یا به سختی انجام میدهد. از سال پنجم زندگی انسان این خاصیت در کودکان بناگاه بسیار کم گشته و به کلی رنگ میبازد. در عوض با خود صحبت کردن  تنها در افکار کودک انجام میگیرد. چیزی که ما به آن تفکر و اندیشیدن میگوئیم.

Tuesday, 1 February 2011

شش سم خطرناکی که در محیط زیست رها میشوند – بخش دوم

جیوه
در گذشته جیوه تقریبا در همگی خانه ها پیدا میشد آنهم بصورت جزئی از درجه های دماسنج و درجه های حرارت سنج بدن. همچنین پرکردن دندانها توسط پزشکان نیز اکثرا توسط این فلز (پلمب) انجام میگرفت.
جیوه که از فلزات سنگین است، سمی دارد که بر روی سیستم اعصاب بطور مستقیم تاثیر گذار است. 15 تا 19 میلیون انسان بر روی کره زمین در معرض مستقیم خطر تماس با جیوه قرار دارند (همچنین ن. ک. به  جیوه، از سموم رها شده در طبیعت پرندگان را همجنسگرا کرد ).
دو سوم جیوه جهان از راه طلا شویی انسانها، بهمراه زباله و صنایع فلزات سنگین وارد چرخه های محیط زیست گشته و آنها را آلوده میسازند. زمانیکه در صنایع فلزات جیوه در معرض تماس با گرمای بالا قرار گیرد، بصورت گاز متصاعد گشته و وارد هوا میشود که توسط باد و رودخانه ها زمینهای دور دست را نیز میآلاید. همچنین زمینهای کشاورزی و کشتزارها را. از این راه جیوه وارد زنجیره غذایی انسانها میگردد. 
جیوه تاثیرات خطرناکی بر روی مغز، کلیه و سیستم اعصاب میگذارد و میتواند که به سقط جنین در موجودات زنده نیز بینجامد. میزان بالای جیوه در بدن انسان حتی به مرگ نیز ختم میگردد.

کروم حاصل از کار دباغی
میان 13 تا 17 میلیون نفر در معرض بیماریهای ناشی از تراکم  کروم  در محیط زیست قرار دارند. کروم بصورت طبیعی نیز در طبیعت وجود دارد اما بخش بزرگی از کروم مورد نظر ما که  آنرا سمی  ارزیابی کرده اند توسط  کارگاههای  دباغی در طبیعت رها و به معضلی برای سلامتی انسانها مبدل گشته است.

در جنوب آسیا و همچنین در خاورمیانه جائیکه دباغیها و کارگاههای کوچک و نیمه بزرگ صنعت چرمسازی وجود دارند، از موادی که حاوی کروم هستند استفاده میگردد. 
دباغی آلوده کننده ترین، مشکلترین، ناپاک ترین و کم درآمدترین بخش صنعت چرمسازی و کارخانجات تولیدات مصنوعات چرمی میباشد. 
کروم موجود در مواد استفاده شده در دباغی توسط پسآبهای صنعتی  وارد رودخانه ها و چاههای آب گشته و یا توسط حرکت هوا در محیط زیست منتقل و منتشر میگردد. کروم افزون بر اینکه سبب بیماریهای گوارشی میگردد، سیستمهای تنفسی  و اعصاب  را نیز مختل میسازد و میتواند به تولید  غدد  سرطانی نیز بپردازد.