جستجوگر در این تارنما

Friday 4 February 2011

تاریخچه مختصر سازمانهای اطلاعاتی در جهان – بخش نخست

جاسوسی و سازمانهای جاسوسی و ضد جاسوسی یکی از کهن ترین نهادهای ساخته شده بدست بشر است. به گاه باستان نیز کسانیکه بر سریر قدرت نشسته بودند و اداره مملکتی را بدست داشتند، گروهی از گزارشگران و خبرچینان را در اختیار داشتند که اخبار حال  لشکریان دشمن را به طرف خودی میرساندند. 
روشها و شیوه های بکار گرفته شده از سوی اینان در ابتدا ساده بودند،اما بمرور زمان پیچیده تر و مشکلتر گشتند تا هم کار ایشان را راحتتر نمایند و هم اینکه در صورت لو رفتن ماموران، اطلاعات مخفی بسادگی بر همگان روشن نگردند و دشمن نداند که ماموران مخفی چه در سر داشته اند و تا به کجا به پیش رفته بودند. 
کسانیکه نامهای ماتا هاری، دکتر زورگه، لورنس عربستان و دیگران را شنیده اند و یا احیانا در مورد آنها چیزی خوانده اند ممکن است که فکر کنند جاسوسی و اداره اطلاعات و ضد جاسوسی از اختراعات و ابداعات بشر در سده های اخیر میباشند، اما این چنین نیست. نگاهی به کتابهای تاریخی و گزارشات باستانی و نبشته های تاریخ نویسان ما را متوجه چیز دیگری میکند.

چهارهزارو سیصد سال پیش فرمانده یک واحد کوچک و دوره گرد صحرایی خبری را بر روی لوح گلی نوشت و برای تتی فرعون مصر روان کرد و در این نوشته توضیح داد که برای پیشگیری و متوقف کردن ارتشی که در حال آمدن به سوی آنها میباشد، پادشاهش چه کارهای لازم است که بکند.
گزارشهای هیروگلیفی و باقیمانده بر روی پاپیروس گویای این واقعیت میباشند که برخی از فراعنه مصر برای پیشبرد کارهای سیاسی و نظامی خویش بخصوص در زمینه سیاست خارجی و پرس و جو کردن در مورد ارتشهای کشورهای دیگر گزارشگرها یی را در اختیار داشتند. بنظر میرسد که گرفتن خبر از حال دیگران بخصوص دشمنان از همان ابتدای تاریخ  متداول و عادی بوده است. بیخود نیست که به جاسوسی دومین حرفه قدیمی جهان میگویند.

پس از فراعنه از قدیمی ترین مورد استفاده از سیستم های جاسوسی و ضدجاسوسی موثر در رابطه با حمله ای نظامی که خبر داریم، سرگذشت یوشع بن نون از همراهان حضرت موسی است. یوشع یا یوشیا بمعنای خدایار میباشد و این نامی بود که حضرت موسی برای او اختیار کرده بود. او پس از مرگ حضرت موسی قوم یهود را از صحرای سینا به کنعان یا سرزمین موعود رسانید. 
آنها برای رسیدن به کنعان نخست از رود اردن عبور کرده و راه خود را با شمشیر باز کردند زیرا در این ناحیه دولتشهرهایی از پیش وجود داشتند و مردمانی در آنجا زندگی میکردند. در جریان گشودن شهر اریحا  Jericho  یوشع  پیش از یورش به شهر که  دارای  باروی بلند و محکمی بود، دو نفر از بنی اسرائیل را در جامه بازرگانان به آنجا فرستاد. ایندو پس  از ورود به شهر به آن سان که شیوه  بازرگانانی  است که مدتی طولانی در راه بودند، به روسپی خانه ای که در میان دو  دیوار بلند و  سنگین موازی  با هم کشیده به دور شهر قرار داشت، رفتند و از روسپی راحاب نام که در آنجا بود اخباری  در مورد لشکریان شهر و چگونگی  حال ارتش و مقدار آذوقه اریحا  بدست آوردند. 
ماموران  ضد جاسوسی  اریحا  که از وجود  دو جاسوس و رخنه آنها  بدرون شهر خبردار شده بودند  در پی یافتن  ایندو به روسپی خانه وارد شدند ولی آندو پیش از دستگیر شدن، از پنجره اتاق رحاب  که به  بیرون از باروی  شهر باز میشد، فرار کردند و پیش از رفتن نیز با راحاب قرار گذاشتند تا  بهنگام یورش بنی اسرائیل به  اریحا برای  اینکه به روسپی و وابستگانش صدمه ای وارد نشود، بندی سرخ رنگ را  از همین پنجره به بیرون آویزان کند.
پس از محاصره کردن شهر، یوشع بمدت شش روز به  سربازانش  دستور داد تا بدون جنگ  آوردن هر روز یکبار بدور شهر حرکت  کرده و اذهان  مدافعان را مغشوش و بخود مشغول کنند. در این میان روزانه برخی از سربازانش را  از راه همان پنجره اتاق  راحاب مشخص شده با نشان بند سرخ رنگ،  پنهانی بدرون دژ شهر روان نمود.  روز هفتم ارتش یوشع هفت بار بدور شهر گردید و سپس در شیپورهای جنگی دمیده شد.   جنگ  که شروع  شد، رخنه گران به دژ، دیوار شهر را از درون  خراب کردند  تا  لشکریان یوشع  بتوانند به راحتی  وارد  شهر گردند.
در 2600 سال پیش هم زمامداران کشوری کوشش میکردند که آگاهی حاصل نمایند که مخالفان و دشمنان ایشان در داخل و در خارج چه در سر میپرورانند. در کتاب هیستوریا نبشته هرودوت؛ آنجا که هرودوت از دیااکو پادشاه مادی برای ما مینویسد، خاطر نشان میسازد که :" به همه جاهائیکه در زیر فرمان او بودند، خبرچینها و گزارشگرانی گسیل نمود بطوریکه دیگر سخن بی پرده را تنها در خلوتها بر زبان میآوردند".  امروزه بر ما مسلم  میباشد  که مادها  و دیا اکو خود این سازماندهی را از آشوریها فراگرفته بودند.

No comments: