جستجوگر در این تارنما

Friday 23 December 2022

هنگامیکه نزدیک بود غرب بجای مسیحی شدن، میترائی شود

 

چرا تاریخ کریسمس را مدیون خدای خورشید ایرانی هستیم؟

سربازان رومی او را از شرق امپراتوری روم به پایتخت امپراتوری روم آوردند. میترا، خدای ایرانی که آیینش به سرعت در غرب رایج شد.  

کلیسا بخشهایی از مراسم روز تولد او را (21 دسامبر) با مراسم تولد ناجی مسیحی (24 دسامبر) به اشتراک گذاشت.

ناحیه هدرنهایم برای شهر فرانکفورت در آلمان همان چیزی است که کمپراتن برای شهر زوریخ در سویس می باشد. در اینجا، در شمال سکونتگاه سابق رومیان در کناره رود نیدا، خدای میترا بهمان اندازه شهر کوچک سنتوم پراتا در دریاچه زوریخ  پذیرفته شده بود. او توسط سربازانی که او را در لشکرکشی به آسیای صغیر با او و آئینش آشنا شده بودند، به این نواحی آورده شده بود. 

سربازان امپراتوری روم به هر جا در اروپا که رفتند، چه در گال (فرانسه) یا اسکاتلند، در امتداد رودخانه راین یا در کرانه های رود دانوب، مکان‌هایی برای خدای خود که پیشینه ایرانی داشت، ساختند. مانند مکان‌هایی که در هدرنهایم در سال 1826 و در کمپراتن در سال 2015 کشف و حفاری شدند.

منطقه هدرنهایم فرانکفورت در کنار رودخانه نیدا

ناحیه کمپراتن زوریخ (سنت گالن) در کشور سویس

در کناره های رودخانه نیدا چهار مکان مذهبی میترایی وجود داشتند که اصطلاحاً   Mithrae میتراکده و یا مهرابه نامیده می شدند و تصاویر مراسم آیینی و دیگر آثار در رابطه با آنها هم اکنون در موزه باستان شناسی فرانکفورت قابل بازدید می باشند.

 نمایشگاه بین المللی با عنوان «میترا، آشنایی بیشتر با یک فرقه رومی» کوشش می کند تا ورود مقدسات نو را به امپراتوری روم ردیابی کند. در مورد اینکه رودخانه نیدا کجاست و همچنین در مورد رابطه اش با میترا خدای ایرانی پیشتر از این در مقاله  میترا خدای ایرانی شهر نیدا در آلمان  نوشته ام..

میترا که بود؟

پژوهشکده های غرب پس از سده ها وقفه از سال  1900  دوباره با این سئوال مشغول شده و به این موضوع پرداخته اند، یعنی از زمانی که پژوهشگر بلژیکی فرانتس کومونت کتاب خود "Le Mystere de Mithra"  را منتشر کرد.

از آنجایی که او هیچ منبع نوشتاری نداشت که اسطوره میترا را بنا به آنها بازگو کند، داستان این خدا را به گونه‌ای انتشار داد که فکر می‌کرد از تصاویر سنگی و مرمری برجای مانده می‌توان آن را خواند: میترا با تنها یک کلاه فریقیه ای از یک صخره متولد شد و یا آنچنانچه در تصویر سنگی از میتراکده اول از هدرنهایم نشان داده شده، از یک درخت.

 میترا خدای وفاداری به عهد

چوپانان به او ادای احترام می کنند. او یک گاو نر را که  نماد ماه است و با فازهای زندگی خود گذر کردن از مراحل رشد و پوسیدگی را به نمایش می گذارد، می گیرد. گاو نر از غاری که در آن بود فرار می‌کند، میترا دوباره او را بدام می اندازد، سوراخ‌های بینی‌اش را می‌گیرد، سرش را عقب می‌کشد و با خنجر رگ گردنش رامی‌زند. خوشه های ذرت از دم گاو جوانه می زنند و از زخم گردنش خون جاری می شود. این نماد عمل خلقت است که مرگ را به عنوان شرط زندگی جشن می گیرد. سپس میترا قهرمانی خود را همراه با خدای خورشید ( مشابه یونانی هلیوس) بر پشت گاو جشن می گیرد. دو همراه او، کوتس و کوتوپاتس یکی با مشعلي برافراشته و دیگری با مشعلی سرنگون که به‌ عنوان نمادهای اعتدال بهاري و پاييزي می باشند، در لباس چوپانان ايراني در انتظار او هستند. این مورد در پشت تصویر سنگی از میتراکده فرانکفورت Mithraeum I نیز وجود دارد.

با این حال، میترا نیز برای برتری با هلیوس مبارزه می کند و او را شکست می دهد. خدای خورشید تاج خود را به او می دهد، اما میترا آن را پس می دهد. این دو سپس با هم متحد می شوند تا با هم حکومت کنند. بنابراین، میترا با نام هلنی‌ شده‌اش مطابقت دارد، زیرا سلف آن، خدای ایرانی باستان، میترا، خدای وفای به پیمان بود که با جهان‌ بینی امپراتوری روم همخوانی داشت.خود یونانی ها در برابر آیین های ایرانی سخت گیرتر و مقاوم بودند. خاطره جنگ‌های با ایرانیان به طرز دردناکی در حافظه جمعی آنها ریشه داشت.

در نمایشگاه فرانکفورت، میتراکده یا مهرابه  سهMithraeum III   بازسازی شده و برای همگان قابل دسترسی است. در اینجا می توان بر روی نیمکت های کناری نمایشگاه نشست و از تماشای تندیس هایی که پس از تخریب های صورت گرفته در طول جنگ جهانی دوم دوباره بازسازی شده اند، شگفت زده شده و آنها را تحسین کرد.  غسل تعمید در آب بخشی از آغاز مراسم آئین میترا بود. خوردن غذاهای آیینی مذهبی با نان و شراب، یا حتی برگزاری ضیافت های کامل برای انجام مراسم که از نظر باستان شناسان امری ثابت شده است. در این ضیافت های آئینی مرغ و خوک که در نقاط گوناگون اروپای آن زمان بیشتر یافت می شدند و نگاهداریشان برای دامداران و روستائیان آسانتر بود به جای گاو نر ذبح می شدند.

اینکه آیا سربازان رومی نخستین بار پس از تسخیر و ویران کردن اورشلیم در سال 70 میلادی در راه بازگشتشان از راههای میان آسیای صغیر، جائیکه آئین میترا شکوفا بود، با آن آشنا شده و آنرا با خود به غرب آوردند و یا اینکه  پومپیوس سیاستمدار و فرمانده نظامی رومی  در سال 67 پیش از میلاد بهنگام نبرد با راهزنان دریایی در کیلیکیه با آن روبرو شد آنگونه که پلوتارک برای ما گزارش می دهد، پژوهشگران هنوز در مورد آن تردید دارند.  شاید هم این آئین بوسیله تیریدات وارث تاج و تخت ارمنستان هنگامی که در سال 66 پس از میلاد به روم رفت تا تاج خود را از دست نرون دریافت کند، این خدا را با خود به آنجا برده است. در آن زمان او اینگونه به امپراتور نرون سلام کرد: "من بر تو سجده می کنم، میترای من".

هیچ جای شگفتی نیست که مسیحیان نخستین در وجود میترا برای خویش رقیب بسیار بزرگی را احساس می کردند. پیشوایان کلیسا مانند  ترتولیان متعصب  (220-150 پس از میلاد) علیه این «دین شیطانی» به خشم آمدند، حتی باوجودیکه آئین میترایی معیارهای اخلاقی مشابهی را برای پیروان خود در نظر گرفته بود که مسیحیت از مومنین خویش نیز طلب می کرد.  

گاهی نیز در رم هم همه چیز باهم در تضاد قرار می گرفت.  اوریژن  تئولوگ که پدر علم الهیات لاتین خوانده می شود و معاصر ترتولیانوس بود،  مسیح را «هلیوس واقعی» می نامید. هلیوس خدای خورشید یونانیان بود.

افزون بر رقابت های کلیسای کاتولیک با آئین میترا بر سر داشتن برتری مذهبی در روم، بنا بر اظهارات کلیسای روم  حتی ملاخی یا ملاکی از پیامبران عهد عتیق  از «خورشید عدالت» در کتاب مقدس بسیار پیشتر از طلوع آئین مسیحیت صحبت کرده است.

موزاییکی در گورستان واتیکان نیز حقیقتا مسیح را نشان می دهد که ارابه خورشیدی را مانند هلیوس که نماد یونانی میترا بود می راند و تاجی درخشان نیز بر سر دارد. نماد خورشید که نماد میترا بود، تا مدتها هنوز نماد قدرت بخشیدن و مشروع ساختن پادشاهان و فرمانروایان بود، همانگونه که  Sol invictus امپراتور آورلیوس را در سال 274 خدای امپراتوری روم کرد.

 در کوره آئینی روم مرزهای میان خدایان نورانی جهان باستان از میان رفتند  و با پیکر آئین میترا ادغام شد. امپراتوران رومی نیز هر یک بنوبه خویش آیین میترا را پشتیبانی کردند.

 امپراتور کومودوس در پایان سده دوم پس از مرگ پدرش مارک آئورلیوس زمام امور را در دست گرفت. هنگامی که مارک آئورلیوس روز تولد  "Sol invictus"، خدای شکست ناپذیر خورشید را در 25 دسامبر - انقلاب زمستانی مطابق با تقویم ژولیانی - تعیین کرد - مسیحیان و عرفای میترایی همزمان جشن گرفتند. کومودوس در این زمینه چیزی را تغییر نداده بود.

هنگامی که امپراتور کنستانتین در سال 312 به مسیحیان امتیازهایی داد، خورشید میترایی دیگر رو به کم نور شدن و نهایت خاموش شدن نهاد. در سال 380 مسیحیت به دین رسمی و یگانه امپراتوری تبدیل شد، در سال 392 همه فرقه های آئین های دیگر بت پرستی نامیده شده و ممنوع گشتند. از این پس Mithraea   میتراکده ها و مهرابه ها نیز رو به ویرانی گذاشتند، برخی بکلی ویران گشته و برخی دیگر نیز به کلیسا تبدیل شدند.

از این پس دیگر نور جهان مسیحیت جای خدای خورشید ایرانی را گرفته بود.

پایان