جستجوگر در این تارنما

Thursday 25 April 2019

گفتار اردیبهشت ماه ۹۸

بسیارند کسانیکه چیزی را که تو مینویسی، میخوانند و گپی را که میزنی، میشنوند اما توانایی آنرا ندارند که آنها را بفهمند.
  
شنیدن را بیاموز. اینگونه تو از کسانی هم که یاوه میگویند، فرا میگیری.
افلاطون
  
چیزهای فراوانی هستند که دانا خواهان  فرا گرفتنشان نیست.
رالف والدو امرسون

زیباترین هدیه ای که میتوانی به کسی بدهی، مقداری از وقتت است زیرا که اینگونه بخشی از زندگیت را به او داده ای.


Monday 15 April 2019

میدان اسپانیای شهر سویا بخش یک Plaza de España

پیش از هرچیز باید بگویم که بگمان من  دیدن واقعی و کافی این میدان و مکانها و پارک مجاورش در کمتر از یکروز تمام میسر نمیباشد. بنا به ملاحظاتی این امر برای من میسر نشد ولی با وجود این توانستم که دوبار و هربار چندین ساعت را در آن بسر برم و ببینمش. چیزی را هم که در پائین میخوانید، برداشت و نتایج این دو بازدید من از این میدان و اطرافش میباشد که بنظر خود من به اندازه ای که میبایست، کافی نیست. این را کسانی بیشتر متوجه میشوند و تایید میکنند  که خود آنجا بوده باشند.
در پیرامون این میدان دانشگاه بین المللی سویا ( یا بگویش اسپانیایی سبیا ) با بنایی بسیار زیبا، پارک ماریا لوئیزا، هتل آلفونسو سیزدهم و تندیسی از ال سید قهرمان ملی اسپانیا قرار دارند.
خیابانهای پهن و زیبا با درختکاریهای منظم و مناسب  و کافه های خیابانی ساده و بی آلایش و تمیز راههای رسیدن به میدان اسپانیا را در هر فصل سال و در هر وقت روز خاطره انگیز و لذت بخش مینمایند. بخصوص برای کسانیکه بخواهند این راه ها را پیاده طی کنند.
پیش از پرداختن به خود میدان اسپانیا، کوتاه به مکانهای نامبرده شده بالا میپردازم.

دانشگاه بین المللی سویا. این دانشگاه که یکی از دو دانشگاه موجود در سویا (سبیا) میباشد و در سال ١٥٠٥ تاسیس شده است. دانشگاه سویا امروزه پذیرای ٧٤٠٠٠ دانشجو در رشته های گوناگون میباشد. به هنگام گشایش،  دانشگاه  نخست متعلق به کلیسا بود و رشته های تئولوژی، پزشکی، فلسفه و هنرهای تجسمی ( هنرهای تجسمی به رشته هنرهایی مانند نقاشی، مجسمه سازی، گرافیک میگویند که در سده گذشته فتوگرافی نیز بدان اضافه گشت ) درآن تدریس میشدند اما در سال ١٥٥١ شهرداری سویا (سبیا) آنرا مرکزی برای تحصیل عمومی  Estudio General   نامید و بعنوان دانشگاهی دولتی معرفی و حمایتش کرد.
هم اکنون دانشگاه سویا در ١٢٠ رشته گوناگون دانشجو پذیرفته و در بسیاری از این رشته ها تا درجه دکترا ایشان را همراهی میکند. این دانشگاه از سوی پارلمان اتحادیه اروپا برای مبادله دانشچو و استاد میان دانشگاههای برتر اروپا انتخاب شده است و مبادله دانشجو نیز ( بصورت فرستادن دانشجو از دانشگاه یک کشور به دانشگاه کشوری دیگر در مقاطع زمانی قابل انتخاب میان شش ماه، نه ماه و دوازده ماه بمنظور آشنایی بیشتر فارغ التحصیلان آینده دانشگاههای اروپا با یکدیگر و ارزیابی امکانات دیگر کشورها ) در این دانشگاه بگونه بسیار فعالی در جریان است.
                                                  گوشه ای از حیاط دانشکده حقوق دانشگاه سویا
دانشگاه سویا از نظر تعداد دانشجو سومین دانشگاه مهم اسپانیاست و نخستین دانشگاه ناحیه اندلس است که بیش از پانصد سال پیش ساخته شده است.  در آن هزاران اثر هنری و تاریخی موجود میباشند. این دانشگاه همراه با دانشگاه شهر مالاگا، محرک وپیشگام و پیشرو در امور تکنولوژی در منطقه اندلس اسپانیا میباشد.
کتابخانه این دانشگاه بیش از یک و نیم میلیون جلد کتاب نو و کهن در خود جای داده است و از این منظر پس از کتابخانه های دانشگاههای مادرید و بارسلون مقام سوم اهمیت را در اسپانیا بخود اختصاص داده است.  در مورد دانشگاه سویا (سبیا) میتوان بسیار بیشتر نوشت ولی برای این مقاله که در نظر داشت تنها از دیدنیهای پیرامون میدان اسپانیا یادی کرده باشد،  فعلا کافیست.
                                                              دو نما از درون دانشگاه سویا

هتل آلفونسو سیزدهم واقع در خیابان سان فرناندو و در نزدیکی دانشگاه سویا.  هتل در مالکیت شهرداری سویا بوده و توسط  Starwood Hotels & Resorts Worldwide  اداره میگردد.
هتل آلفونسو سیزدهم  یکی از قدیمی ترین هتلهای اسپانیا و در عین حال گرانترین آنها میباشد و اخیرا نیز میزبان باراک اوباما رئیس جمهور پیشین آمریکا  که در کنگره جهانی توریستیک سویا شرکت  و سخنرانی کرد،  بود.
معمار و طراح هتل شخصی بنام  خوزه اسپیاو مونیوز José Espiau y Muñoz  بود و ساخت هتل در سال  ١٩١٦  بدستور آلفونسوی سیزدهم پادشاه وقت اسپانیا آغاز و در بیست و هشتم آوریل سال  ١٩٢٩ با حضور پادشاه و ملکه اش ویکتوریا اویخنیه  Victoria Eugénie که بمناسبت برگزاری مراسم جشن ازدواج دو اشراف زاده اسپانیایی به آنجا رفته بودند،  رسما افتتاح گردید.
در اصل اما این هتل را بمناسبت برگزاری نمایشگاه  ایبرو آمریکایی که در سال ١٩٢٩ در شهر سویا مرکز ایالت اندلس برگزار میشد،  ساخته بودند.
در نمایشگاه ایبرو آمریکا که از نهم ماه مای  سال  ١٩٢٩   تا  بیست و یکم  ژوئن  سال  ١٩٣٠  بطول انجامید، در کنار بازرگانان و صنعتگران و هنرمندان همه ایالات و شهرهای اسپانیا که در آنجا کالاهای خود را بنمایش میگذاشتند،  کشورهای زیر نیز شرکت داشتند: پرتغال، ایالات متحده آمریکا، برزیل، مکزیک، اوروگوئه، پرو، آرژانتین، شیلی، کلمبیا، کوبا، ونزوئلا، جمهوری دومینیکن، بولیوی، پاناما، السالوادور، کستاریکا و اکوادور.
نمایشگاه موفقیتی را که از آن انتظار میرفت بدست نیاورد زیرا همزمان با آن نمایشگاه  مشابه بزرگتری در شهر بارسلون برگزار میشد که نظرها را بیشتر بخود جلب کرده بود.
همه این کشورها نیز در شهر سویا بفراخور حالشان بنای یادگاری ساختند که عمدتا تا کنون نیز باقی مانده اند و از نقاط دیدنی شهر میباشند.
خیابانهای پیرامون هتل آلفونسو سیزده، زیبا و آرام بوده و خیابانهایی که از سوی هتل  به سمت کلیسای خیرالدا میروند، دارای کافه های خیابانی کوچک و آرام و زیبا هستند که پیر و جوان اقشار گوناگون به زیر سایه درختان زیبا در آنها به صرف قهوه و نوشیدنی و خوردن چیزهای کوچک اسپانیایی (تاپاز Tapas) میپردازند. روبروی دروازه ورودی به حیاط هتل نیز میدان کوچک و زیبایی با مجسمه ها و فواره های زیبا قرار دارد که نه تنها مورد علاقه بزرگسالان بلکه بسیار هم مورد علاقه  نوجوانان و جوانان است.
در برابر هتل ایستگاه قطار برقی شهری قرار دارد که بهنگام توقف کوتاه خود در ایستگاه باتریهای خود را شارژ کرده و به راه خود ادامه میدهد. این قطار شهری از کنار کلیسای خیرالدا نیز گذر کرده و در آنجا نیز ایستگاه دارد. فاصله آمدن دو قطار برقی بدنبال هم پانزده دقیقه میباشد. در مجموع مسیری که این قطار برقی طی میکند چندان طولانی نیست و تنها هشت یا نه ایستگاه میرود ولی کودکانی سبیایی بسیار با شوق و علاقه سوارش میشوند. بهنگامی که قطار در حرکت نیست از همه خیابان های مسیر حرکت قطار برقی شهری بعنوان راههای دوچرخه رو و وسایل نقلیه  کوچکی که جوانان امروز بکار میگیرند، استفاده میشود.
در بخش دیگر در مورد پارک ماریا لوییزا خواهم نوشت زیرا این بخش کمی مفصل تر از شرح حال هتل آلفونسو سیزده و دانشگاه سویا ( سبیا ) خواهد شد.

Thursday 11 April 2019

کلیسای خیرالدا Giralda

خیرالداGiralda  یا کلیسای جامع شهر ٧٠٠ هزار نفری سویا ( به گویش اسپانیایی سبیا )  در ناحیه مستقل اندلس اسپانیا که چهارمین شهر پرجمعیت کشور اسپانیا میباشد، سرگذشت جالبی دارد.
شاید بسیاری شهر سویا را نشناسند و یا تنها از روی نام فیگاروی آرایشگر در اپرای مشهور آرایشگر شهر سویل روسینی و یا احتمالا به سبب شناخت از تیم فوتبال سویا که نامی هست، با آن آشنایی داشته باشند. از این رو نخست شرحی کوتاه درباره این شهر می دهم.
شهر سویا که بنا به اسطوره ها توسط هرکول ساخته شده ( لازم به ذکر است که نخستین بومیان ثبت شده اسپانیا در واقع یونانیان مهاجر بودند که بیش از دوهزاروهفتصد سال پیش سفرهای دریایی خویش را بسوی کرانه های باختری دریای مدیترانه آغاز کردند و در جزایر گوناگون و سرزمینهای بسیاری پیرامون دریای مدیترانه که در معنی دریای میانه میباشد، سکنی گزیدند) در جنوب باختری شبه جزیره ایبریا و در کنار رودخانه گوادال کوئیبیر قرار دارد. 
نام رودخانه از نام عربی آن یعنی الوادی الکبیر گرفته شده. بنا به روایت تاریخ نگار رومی تیتوس لیویوس که در سال ٦٤ پیش از میلاد بدنیا آمد، نام این رودخانه کرتیس بوده است. در زمان رومیها این رودخانه تا شهر کوردوبا قابل کشتیرانی بود. 
رودخانه  گوادال کوئیبیر Guadalquivir با شیبی برابر با ٢ درجه و طول ٦٥٧ کیلومترکه زمینی به مساحت ٥٦٩٧٨ کیلومترمربع را آبیاری میکند، شهرهای  سویا و کوردوبا  را به دریا متصل میسازد. این رودخانه تنها رودخانه قابل کشتیرانی اسپانیا است و در حال حاضر نیز رفت و آمد کشتی های اقیانوس پیما تا شهر سویا بر روی این رودخانه انجام میگیرد.
پس از شهرهای ونیز و جنوا، سویا ( سبیا ) دارای کهن ترین بافت قدیمی شهرهای اروپا و همزمان هم بزرگترین آنها میباشد. گمان می رود که  این شهر در حقیقت  پیش از آمدن یونانیها و رومیها به اسپانیا و توسط فنیقی ها بنا شده باشد.
شهر سویا تابستانهای بسیار گرم و زمستانهای ملایم دارد. بیشترین میزان بارندگی در این شهر در ماههای از اکتبر تا آوریل بوده و میانگین سالانه بارندگی این شهر پانصد میلیمتر میباشد که معمولا حاصل پنجاه و دو روز بارانی در سال است. شهر آب و هوایی مدیترانه ای اقیانوسی دارد. فرودگاه شهر در ده کیلومتری آن قرار دارد.


سویا در پی نبردی که در نوزدهم ژوئیه سال هفتصد و یازده  میلادی در کنار رودخانه گوادالته میان گوتهای غربی حاکم بر اسپانیا و لشکریان طارق بن زیاد درگرفت، گشوده شد. این نبرد به شکست گوتها و کشته شده پادشاه ایشان رودریش انجامید. از آغاز فتح اسپانیا در سال ٧١١  اندلس بمنزله بخشی وابسته به آفریقا بوسیله یک والی که از قیروان فرستاده میشد، تحت قیمومیت خلفای اموی دمشق اداره میشد. در مدت  ٤٥ سال  ٢١ والی بر اندلس حکمرانی کردند که یا از سمت های خود برکنار می گشتند و یا بوسیله افراد قبایل عرب و بربر کشته می شدند.
راینهارت دوزی Reinhart_Dozy  در کتاب اسلام اسپانیا در صفحه ده مینویسد:
" عربهایی که در اسپانیا پیاده شدند هنوز فرزندان صحرا بودند و طبیعی بود که در سواحل گوادال کوئیبیر فقط در اندیشه تعقیب منازعات میان قبیله ای خود باشند که از عربستان، سوریه و یا آفریقا با هم داشتند"
در دمشق و پس از بر روی کار آمدن خلفای عباسی  و کشتار تمام شاهزادگان اموی و تعقیب هواداران ایشان، تحولات بزرگی روی دادند.

عبدالرحمان یکی از شاهزادگان اموی که معجزه آسا از این کشتار جان بدربرده بود در پی یک تاخت و تاز طولانی که پنج سال بدرازا کشید، خود را به اسپانیا رسانید. او در آنجا موفق به پیوند  قبیله های گوناگون شد  و توانست در برابر والی عباسی کوردوبا (قرطبه) ایستادگی کند. در ماه مه سال  ٧٥٦ عبدالرحمان از سوی قبایل عرب و بربر بعنوان امیر مستقل اندلس به رسمیت شناخته و به این ترتیب دولت مستقل اندلس تاسیس شد.
دولت مستقل کوردوبا ١٧٣ سال دوام یافت.  در سال  ٩٢٩  میلادی عبدالرحمان سوم که در سال  ٩١٢ بر تخت نشسته بود، استقلال خویش را از خلافت بغداد اعلام کرد و به این ترتیب اندلس را به مرتبه خلافت غرب رسانید. عبدالرحمان سوم حدود نیم سده حکمرانی کرد و پس از مرگش او را الناصر ( پیروزمند ) لقب دادند. پس از سقوط  خلافتی که عبدالرحمان سوم تاسیس کرده بود در سال ١٠٣١  میلادی، اندلس بصورت یک رشته امیر نشینهای مستقل و ملوک الطوایفی درآمد. 
نکته جالب در این باره اینجاست که بنا به روایت تاریخ نویس عرب، عبدالواحد المراکشی  در کتاب  المعجب فی تلخیص اخبارالمغرب، نخستین امیری که استقلال خود را اعلام کرد شاپور( سابور به زبان عربی ) والی ایرانی ایالت  باداخسBadajoz ،غربی ترین بخش اندلس بود.

سنگ گور شاپور که در حفریات باستان شناختی در منطقه    Alcazaba_of_Ma1laga   پیدا شده، اکنون در موزه باستان شناسی شهر باداخس است.

بازگردیم به کلیسای جامع شهر یا کلیسای خیرالدا که بزرگترین بنای گوتیک در اسپانیا میباشد. بنایی است به درازای (طول) ١١٦ متر و پهنای (عرض) ٧٦ متر که بلندترین نقطه آن ١٠٤ متر میباشد. این ١٠٤ متر نیز مربوط به مناره آن است. مناره را میتوان توسط ۳۱ پاگرد هریک به بلندای سه متر از پاگرد قبلی، طی کرد. پاگردها نه به شکل پله بلکه بصورت سراشیب ساخته شده اند. بر بالای سر پاگرد سی و یکم و بر فراز ناقوسهای متعدد کلیسا مجسمه خیرالدیو با وزن ١٣٠٠ کیلوگرم قرار دارد که در حال حاضر در دست مرمت است ولی مشابهش را که سبکتر هم میباشد در برابر درب ورودی کلیسا قرار داده اند. کلیسا در مرکز شهر سویا و در نزدیکی کانال آبی آلفونسو سیزده که از رودخانه گوادال کوئیبیر منشعب شده است، قرار دارد.
بنای نخستین کلیسا در واقع مسجدی بود به سبک مغربی که توسط سلسله الموحدون در سده دوازدهم ساخته شد. مناره آن که تا به امروز هم باقی مانده و مناره کلیسا را تشکیل میدهد و ناقوسها به آن آویزانند و خیرالدیو بر روی آن قرار دارد. مناره را بدستور ابو یعقوب یوسف بن عبدالمومن  سلطان وقت اندلس ، معمارانی بنام های علی ال جومره و احمدبن باسوع  در سال ١١٧٠ طراحی کرده و با ارتفاع ٨٢ متر آنرا ساختند تا صدای موذن تا دور دستها نیز برود.
ابو یعقوب یوسف  که کمی پیش از آن برادر بزرگتر خویش را برانداخته و کشته و خود برجای او نشسته بود، اندیشه مبارزه با برادران کوچکترش که نواحی کوردوبا و فس را اداره میکردند، درسر می پروراند. او میخواست که اندلس را از حالت ملوک الطوایفی درآورده و دوباره در زیر یک پرچم متحد سازد،  از اینرو برایش بسیار اهمیت داشت  که از حمایت  سران دینی برخوردار باشد و ساخت چنین مسجدی  با  این اندازه  به او در این امر کمک میکرد. ابو یعقوب یوسف بن عبدالمومن توانست پس از آغاز ساخت این مسجد در سال  ١١٧٢ شهر والنسیا را نیز بگشاید و جنبش قراقوش را نیز که از مصر بسوی مغرب راه افتاده بودند، در شمال لیبی در هم بشکند. 
باری مناره این مسجد همان بخشی از کلیسای امروز است که ساخت آن ادامه یافته  و امروزه ١٠٤ متر ارتفاع دارد. جهانگردان میتوانند از بالای مناره بافت قدیمی شهر در پیرامون کلیسا  و همچنین  دورنمای شهر را از چهار سو نگاه کنند. این مناره و بخشی از دیوار دفاعی شهر و برجی بنام برج طلایی  Torre_del_Oro  تنها چیزهایی هستند که از دوران الموحدون در شهر سویا باقی مانده اند.
خیرالدیو تندیس زنی است سه و نیم متری که در یک دست شاخه ای از درخت نخل و در دست دیگر میله ای که پرچمی  با نشان چلیپا (صلیب) به آن وصل است، را دارد. این مجسمه بر روی پایه ای قرار دارد و با وزیدن باد به پرچم فلزی آن، خیرالدیو بدور پایه خود میچرخد و جهت وزش باد را نشان میدهد. در زبان اسپانیایی واژه خیرار girar  بمعنای چرخیدن میباشد و خیرالدیو Giraldillo    نیز نامش را از همین واژه گرفته و به معنی گردنده است. نکته جالب اینکه این نام در حقیقت مردانه میباشد.  بهمین مناسبت نام این کلیسا نیز از این تندیس گرفته شده و خیرالدا ( شگفت اینکه نام کلیسا یعنی خیرالدا نامی زنانه است) نامیده میشود که البته میتوان در باره تشابه نامی کلیسا با مجسمه خیرالدیو به گمانه زنیهای دیگری هم پرداخت که پسان (بعدا) در جای خود به آن اشاره خواهم کرد .با توجه به اینکه اسپانیائیها از استعداد خوبی در کاربرد  اشارات ظریف و کنایه ها برخوردارند، گاه واژه هایی با بیشتر از یک معنی و مصداق به کار می برند.
نمایی از سمت درب خروجی کلیسا
کودکان دبستانی بهمراه آموزگارانشان در حیاط پیش از درب خروجی کلیسا. کودکان بسیار منظم و آموزگاران بسیار مهربان بودند
خیابان مجاور کلیسا که کافه های خیابانی فراوانی دارد
پس از اینکه اسپانیائیها در سال ١٢٤٨ سویا را از مغربیها باز پس گرفتند، از مسجد آن بعنوان کلیسا استفاده کردند و زمانیکه در سال  ١٣٥٩بخشهای بزرگی از این مسجد کلیسا به سبب زلزله بکلی نابود شدند، در سال ١٤٠١ به جای آن آغاز به ساخت کلیسایی کاتولیک به سبک گوتیک کردند. یکی از خوانندگان کر کلیسا پیش از آغاز بکار ساختمان کلیسا گفت : بگذارید کلیسایی چنان با عظمت  بسازیم که همه کسانیکه پس از پایان ساخت به آن مینگرند، ما را دیوانه پندارند.
 Hagamos una iglesia tan grande que los que la vieran acabada nos tengan por locos   
تنها بنای باقی مانده از مسجد در ساخت کلیسا پس از آن  حیاط  باغچه های پرتقالش بودند و بخشی از مناره که بازسازی شد و گسترش آن ادامه یافته و اکنون خیرالدا  نام دارد. 
ساخت کلیسا در سال ١٥٠٦ به پایان رسیدند و از سال ١٩٨٧ خیرالدا در دفاتر سازمان یونسکو بعنوان  اثری از میراث جهانی بشر ثبت و پذیرفته شد. در سال  ٢٠٠٨ قدیمی ترین نقشه های ساختمانی این کلیسا مربوط به  سده شانزدهم میلادی در صومعه ای  نزدیکی شهر سن سباستیان واقع در شمال اسپانیا پیدا شدند. در این نقشه پنج تالار بزرگ کلیسایی و سی و دو ستون مشخص شده اند. در تالار میانی کلیسا دو ارگ بزرگ بصورت آینه در برابر هم ایستاده اند.
کلیسا آثار زیبای فراوانی در خود جای داده است. بیشتر کارهای اشیا درون کلیسا کنده کاری های بر روی چوب هستند اما همچنین گچبری های سقف و پنجره های زیبای رنگین و اشیای  فلزی و زرین هم در این کلیسا فراوان به چشم میخورند. تندیس دوشیزه آنتیخوا روبروی تالاری که پادشاهانی چون فردیناند سوم و همسرش بئاتریکس و پسرانشان مانند   آلفونس دهم  Alfonso_X_of_Castile  پادشاه  کاستیل  Castile در آن آرمیده اند، برپاست. 

آرامگاه کریستف کلمب نیز دراین کلیسا قرار دارد. بازمانده پیکر کریستف کلمب را پس از ماجراهای فراوان سرانجام در سال ١٨٩٨ درکلیسای جامع سویا (خیرالدا) دفن کردند که از آن پس به یکی از مقاصد بازدید جهانگردان مبدل گردید. کریستف کلمب خود مایل بود که پس از مرگ در قاره جدید بخاک سپرده شود.

حال  میپردازم به موضوعی که در آغاز نوشته کوتاه به آن اشاره ای کردم و آن همانا شیوه و روشی است که به واژه خیرار یا چرخش در زبان اسپانیایی پرداخته می شود.
با پیروزی اسپانیائیها بر مغربیها وزنه سیاسی و اجتماعی این بخش از جهان چرخید.  اسپانیائیها در کلیسای کاتولیک هم پیمانی یافتند که میتوانست ملیتشان را تقویت کند و در برابر دشمنان ( مغربیها ) یاریشان دهد و متحدشان سازد. از اینرو تا مدتها کلیسا نقشی اساسی در سیاست های خارجی و اجتماعی اسپانیا بازی میکرد و میخواست این نقش را بنمایش گذارد. این امر به وضوح در آثار هنری و همچنین معماری بجای مانده قابل مشاهده است.
می توان تندیس خیرالدیو را  که با پرچمی سپر مانند و نشان چلیپا (صلیب) بر فراز این کلیسا  و روی خرابه های مسجدی بنا شده  و جهت باد را نشان میدهد ( حالا دیگر باد از سوی دیگری میوزید )  یکی از این موارد دانست. اشاره میکنم به ظرافت زبانی اسپانیائیها و اینکه چگونه واژه های چند بعدی را آگاهانه انتخاب و استفاده میکنند.

اکنون که اسپانیا دوباره استقلال و اتحاد خویش را بازیافته بود، توانست با رعایت احترام کامل برای کلیسای کاتولیک که آثار این احترام تا به امروز نیز از میزان پایبندی  مردم به انجام مراسم مذهبی آشکار است، از دخالت آن در سیاست و قانونگذاری بکاهد و اسپانیا شود.  اسپانیا یکی از نخستین کشورهای جهان بود که حق شرکت فعال زنان  در انتخابات  حمایت کرد و آن را به اجرا درآورد. 
نمای شهر از بالای مناره خیرالدا
بناهای زیر در طراحی ساختشان از ساختمان بنای کلیسای خیرالدا الهام گرفتند:
ساختمان ورزشی  مدیسون اسکوار گاردن  نیویورک، آمریکا.
مرکز خرید     کانری کلوب پلازا Country_Club_Plaza در کانزاس سینی، آمریکا.
ساختمان ترمینال و بندرگاه  سانفرانسیسکو، آمریکا.
ساختمان  برج آزادی در میامی، آمریکا.
ساختمان  هتل میامی بالتیمور  در فلورید،   آمریکا.
برج ساختمان آسمانخراش  ریگلی  در شهر شیکاگو، آمریکا.
ساختمان  ریل رود دیپو  مینیاپولیس، آمریکا.




منابع :

کتاب ایران در اسپانیا تآلیف شجاع الدین شفا صفحات 218 تا 230.