جستجوگر در این تارنما

Friday 12 June 2015

ما نیز در جمع شما - مولوی بلخی

ای پیرما، ای میرما، ای راه ما تدبیر ما
سویت دوان نخچیرما، ای کوهبند و تیرما
تاپیش زانکه کم شوی، چون غمکشان درغم شوی
کاری بکن آدم شوی، رو برضعیفی درگشا
چون هر کسی در حد خود، کاری گزیند نیک و بد
در گیرودار این فلک، بهتر که ننشیند ز پا
پیمانه‌داران یکطرف، افسانه خوانان یکطرف
هرکه براه خود رود، اینست رسم پیرما
بی‌پرده هر سو رو مکن، با هرکه بیخود خو مکن
اندیشه کن اندیشه کن، هشدار زین تقدیر ما
روی جهان پر آدم است، آدم وجود عالم است 
نه من شوم نه تو شوی، ما نیز در جمع شما


Tuesday 9 June 2015

گذر

برای رد شدن از سیاه و رسیدن به سپید بایستی از مراحل گوناگون خاکستری گذر کرد.
شب نیز بیکباره روز نگردد.  از آن گذشت تا وقتیکه ما خوابیم، برایمان شب است حتی اگر روز باشد.


پس از شورش - اوحدی مراغه ای

ماییم و سرکویی، پر فتنهٔ ناپیدا
آسوده درو والا، آهسته درو شیدا
در وی سر سرجویان گردان شده از گردن
در وی دل جانبازان تنها شده از تن ها
بر لالهٔ بستانش مجنون شده صد لیلی
بر ماه شبستانش وامق شده صد عذرا
خوانیست درین خانه، گسترده به خون دل
لوزینهٔ او وحشت، پالودهٔ او سودا
با نقد خریدارش آینده خر از رفته
با نسیهٔ بازارش امروز پس از فردا
گر کوی مغانست این؟ چندین چه فغانست این؟
زین چند و چرا بگذر، تا فرد شوی یکتا
رسوایی فرق خود در فوطهٔ زرق خود
کم‌پوش، که خواهد شد پوشیدهٔ  ما  رسوا
گر زانکه ندانستی، برخیز و طلب می‌کن
ور زانکه بدانستی، این راز مکن پیدا
ای اوحدی، ار دریا گردی، مکن این شورش
زیرا که پس از شورش گوهر ندهد دریا

Friday 5 June 2015

خشکسالی و کم آبی، مشکلی جهانی

خشک سالی‌‌هایِ اخیرِ جهانی‌ که تا حدِ زیادی هم ساخته دستِ بشر است و اضافه بر آن خشکیدنِ دریاچه‌هایِ درونِ ایران که حقیقتاً ساخته دستِ ندانم کاریهایِ مسئولین و آزِ گروهی که به دنبالِ رسیدنِ زود به دارائیِ بیشتر بودند، هست  سبب گشتند تا میدانِ بحثِ گفتگو بزرگ گشته و بازارِ گرمی‌ نیز پیدا کنند.
عمده دشواریهایی که ما داشتیم و هنوز نیز با ثمراتش مواجه هستیم، ارزیابیِ نادرست از موقعیّت‌ها و واقیعت‌هایِ اقلیمیِ کشورمان بود. اشتباهی که نیاکانِ ما کمتر دچارش می‌گشتند.
به هر جهت، اگر نخواهیم خود را تنها با اشتباهات، ندانم کاریها و سردرگمیهایِ پیوستگیِ خود که کم هم نیستند و همیشه مقصر دانستن دیگران، مشغول نگاه داریم و به مسایل با دیدِ جهانی هم نگاهی‌ بیندازیم، متوجه خواهیم شد که افزایشِ جمعیت در جهان که بنا به برآوردهایِ جهانی‌ تا سالِ ۲۰۵۰ به مرز ۹ میلیارد نفر خواهد رسید، بسیار موردِ مطالعه خبرگان جهان میباشد و بخردان میکوشند تا راهی‌ برایِ بیرون آمدن از این مشکل بیابند.
نخستین پرسشی که در این زمینه مطرح میگردد، مسئله  چگونگی سیر کردنِ جمعیت رو به افزایش میباشد. در اینجا نیز بازار فرضیه و نظر بسیار گرم است.
البته بلافاصله در ارتباطِ با آن این پرسشِ بجا مطرح میگردد که چطور؟ با چه شرایطی؟ و به چه قیمتی؟
 اگر واقع نگر باشیم، باید بگوییم و اذعان کنیم که گرسنگی جهان را بصورتی بسیار جدی تر از آنچه فکرش را میکردیم تهدید می‌کند.
به همین سبب نیز در اوایلِ همین ماه (مای ۲۰۱۵) خبرگانی در سمپوزیومی در دانشگاهِ سن خوزهِ کالیفرنیا گرد آمدند تا این پدیده را بررسی کرده و با هم تبادلِ اندیشه کنند. آنها گفتند که این نخستین باری نیست که جهان و بشریت در برابرِ چنین پدیده مشکلی‌ قرار می‌گیرد. ۱۰۰۰۰ تا ۱۲۰۰۰ سالِ پیش نیز انسانها میبایستی چنین دشواری را از میا‌‌ن برمیداشتند به خاطرِ همین نیز انقلابی‌ در زمینه کشاورزی انجام گرفت. امّا بایستی‌ نیز در نظر داشت که شرایط آنزمان با گاهِ امروز بسیار فرق میکرد.
با وجودِ این خبرگانِ این سمپوزیوم بر این رای هستند که انقلابِ کشاورزیِ دیگری ممکن میباشد، تنها به شرطی که پیش از آن انسان انقلابی‌ در ضمیرِ خود انجام داده باشد.  اینرا نیز باید به این نوشته اضافه کرد که از پنج خبره که در این سمپوزیوم حضور داشتند هیچکدامشان بر‌این رای نبودند که این خواست در نهادِ انسانِ امروزی موجود باشد.  
شواهدِ رفتاری و پنداریِ باشنده امروز چنین چیزی را نشان نمیدهد. باشنده امروزی بسیار خودخواه تر و از خود راضیتر از نیاکانِ ۱۲۰۰۰ سال پیشِ خود میباشد و همین نیز از کار بازش داشته. پژوهشگران تاکید میکنند که از نظرِ تئوریک  تغذیه ۱۰ میلیارد نفر نیز امکان پذیر است اما در عمل چنین چیزی انجام نمیگیرد.
 سالیانِ متوالیست که خشکسالی بخش‌هایِ بزرگی‌ از جهان را فرا گرفته. بخش‌هایی‌ که قأعدتا نمیبایست خشک می‌بودند ولی هستند یا شدند.
جری هتفیلد از وزارتِ کشاورزیِ آمریکا اظهار میدارد که کشاورزانِ آمریکائی تا سالِ۲۰۵۰ نبردِ بسیار سختی با اوضاعِ جوی خواهند داشت تا خود را با شرایطِ جدید مطابقت دهند اما از ۲۰۵۰ شرایط به طورِ بسیار ناگواری غیرِ قابلِ تحمل خواهد شد. جری هاتفیلد ادامه میدهد با توجه به رشدِ شتابانِ جمعیتِ جهان، ما از سالِ ۲۰۰۰ تا ۲۰۵۰ به اندازه مجموعِ موادِ غذاییِ ۵۰۰ سالِ گذشته به موادِ غذایی نیاز داریم.
فلیکس کوگان، پژوهشگرِ اداره ملی‌ اقیانوس و اوضاع جوی (noaa این یک اداره پژوهشی ملی‌ِ آمریکائی میباشد)  که کارشناسِ بر رسی نگاره‌هایِ ماهواره ای میباشد نیز اظهارِ نگرانی‌ کرده و می‌گوید بر رویِ نگاره‌هایِ ماهواره ای این سده (سده بیست و یکم، پس از زایشِ مسیح) مشخص میباشد که هشت سال از پانزده سالِ سپری شده در این سده جاری، ما با دشواری خشکسالی در سطحِ جهانی‌ روبرو بوده ایم و میزانِ برداشتِ محصولات در سطحِ جهانی‌ پس رفته.
تنها در کشورِ آمریکا میا‌‌نِ ۱۰ تا ۲۰ میلیون کودک وجود دارند که دچارِ فقرِ غذایی هستند که البته کودکانی که دچارِ تغذیه نادرست میباشند نیز جزوِ این آمار حساب شده اند.
با وجودِ همه اینها خبرگان به چند نکته اشاره کردند که میتوانند راهگشایِ این مشکلِ بشر شوند.
·        تغییرِ سبدِ غذایی، در اینجا مصرفِ کمترِ گوشت تا حدِ امکان، مدِ نظر میباشد. تولیدِ گوشت مقدارِ بسیار زیادی آب به صورتِ مستقیم و غیرِ مستقیم نیاز دارد. برایِ تولیدِ یک کیلو گوشت به طورِ میانگین به ۱۵ هزار لیتر آب نیاز میباشد. بدبختانه منحنیِ مصرفِ گوشت، جهتِ وارونه را نشان میدهد.
·        استفاده بهتر و بهینه از دستگاه‌هایِ کنترلِ هوا شناسی‌ و اوضاعِ جوی به منظورِ کنش و واکنشِ بهتر در برابرِ تغییراتِ جوی.
·        کوششِ جدی و منطقی‌ در پایین آوردنِ میزانِ گاز‌هایِ گلخانه ای. میزانِ گاز‌هایِ گلخانه ای به اندازه ای بالاست که بزودی انسان را در برابرِ حالتی‌ قرار خواهد داد که تصورش را هم نمیکرد.
·        و سرانجام نیز  بالا بردن میزان برداشت محصولات از راههای گوناگون.
بر سرِ این نکته آخر مشاجرات و اختلافِ نظر‌هایِ بسیار جدی ئوجود دارند. دراینجا مسئلهِ روی آوردن به محصولاتِ کشاورزیِ دستکاری شده ژنتیک منظور میباشد.
حقیقتاً مخالفانِ محصولاتِ دستکاری شده ژنتیک دلایل و براهینِ بسیار مطمئن و محکمی رو کرده‌اند که مصرفِ بی‌ دغدغه محصولاتِ دستکاری شدهِ ژنتیک را که عمدتاً نیز تولیدِ انبوه هستند، بیرحمانه به زیرِ علامتِ سال میبرد ولی‌ از طرفِ دیگر نیز وجودِ لابیهایِ پر قدرت و پر نفوذِ این محصولات (مانندِ شرکتِ مونسانتو)، که نفوذِ خویش را در تمامِ جهان به گونه آرام اما مطمئن گسترانده اند، نمیتوان انکار نمود.

متخصصین موادِ غذاییِ پاک ( بدونِ استفاده از موادِ دستکاری شده ژنتیک) معتقدند که نگرشِ فست فودی انسانها اگر به موادِ غذایی تغییر یابد و طبیعی تر گردد، تا میزان بسیار زیادی دیگر نیازی به محصولاتِ دستکاری شده ژنتیک نمیباشد.


Wednesday 3 June 2015

تحمل - حافظ

باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندربند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آن که تدبیر و تامل بایدش
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام
هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش
نازها زان نرگس مستانه‌اش باید کشید
این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش
ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند
دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش
کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود؟
عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش؟


Tuesday 2 June 2015

کوچ زنی آلمانی در ۳۴۰۰ پیش

در سالِ ۱۳۷۰ پیش از زایشِ مسیح زنِ جوانی که میا‌‌نِ ۱۶ تا ۱۸ ساله بود در محلی که امروزه دٔهِ اگتود واقع در کشورِ دانمارک قرار دارد، چشم از جهان فرو بست.
پیکرش را در پوستِ گاوی پیچیده و در تنه درختی جای دادند تا باستان شناسان ۳۰۰۰ سالِ بعد یعنی‌ در سالِ ۱۹۲۱ آنرا پیدا کنند.
پژوهشگران و باستان شناسان نخست اندیشیدند که این زنی‌ جوان از همان ناحیهِ یافته شدنش میباشد ولی‌ با انجامِ آزمایشاتِ شیمیایی بر رویِ موی، دندانها و ناخنهایِ باقیمانده از زنِ جوانمرده و همچنین پوشاکی که بر تن داشت، آنها بزودی متوجه چیزِ دیگری شدند.
با بر راسیِ پوشاک او باستان شناسان بزودی دریافتند که این پوشاکِ متداولِ مردمانِ آنزمانِ ناحیه دانمارک نبود. بالاتنه ای از پشم و دامنی چرمین. با پژوهشِ بیشتر بر رویِ چرم دریافتند که گوسپندی که پوشاک از پوستِ آن تهیه شده بود میبایست که در ناحیه باواریایِ آلمان چرا میکرده باشد. منطقه‌ای که کمابیش ۸۰۰ کیلومتر از محلِ یافت دور میبوده.
از آن گذشته بافتِ مویِ زنِ جوان نیز اینرا تأیید میکرد زیرا در ناخنِ آو مواد و املاخی یافت شدند که واقعا مربوط به ناحیه جنگلِ سیاه در باواریا میباشد. این مواد میتوانستند که از راهِ تغذیه دوران کودکی و نوجوانی واردِ پیکرِ انسان شده باشند.
از رویِ بازیافته‌های لایه دندان و همچنین مویِ بلندِ زن، مسیری را که زن از باواریا تا دانمارک از آنها گذشته بود، معلوم کردند و این یک مسیرِ طولانی بود که او حدودا  ۱۵ ماه پیش از مرگش طی‌ کرده بود به این صورت که او نخست از زادگاهش (جنگلِ سیاه) به یوت لند (دانمارک) رفته بود. در آنجا  تقریباً به مدتِ ۹ ماه مانده بود تا از آنجا برای چهار یا پنج ماه به زادگاهش رفته و از آنجا دوباره به یوت لند بازگردد.
او تقریباً ۹ ماه پس از ورودش به دانمارک  درگذشت. مسافتی را که این زد در این مدت پشتِ سر گذاشته بود چیزی بالغ بر ۲۴۰۰ کیلومتر بود.
باستانشناسان بر این گمانند که این زنِ جوان به احتمال زیاد به همسریِ مردی از یوت لند در آمده بود.
در دورانِ برنز (زمانِ زندگی‌ِ زن) رابطه اقتصادیِ تنگاتنگی میا‌‌ن یوت لند و جنگلِ سیاه موجود بود که این نیز بیشتر به خاطرِ سوداگریِ  برنز و کهربا بود.

قابلِ تصور میباشد که بازرگانی از شمال که برایِ خرید و فروش به جنگلِ سیاه رفته بود با دختری از آن ناحیه ازدواج کرده و او را به همراهِ خود به سمتِ شمال برده باشد. اینگونه پیوندهای خانوادگی روابط بازرگانی را هم نزدیکتر و تنگتر میکردند.