جستجوگر در این تارنما

Monday 5 January 2015

سبب نامگذاری ساندویچ

در واقع ما امروز مدیونِ چارلزِ دوم پادشاهِ وقتِ انگلیس هستیم که به جایِ ساندویچ پورتسموث نمی‌خوریم.
داستانِ ساندویچ اینگونه آغاز شد : در ماهِ مایِ سالِ ۱۶۶۰ اشراف زادهِ انگلیسی‌  به نامِ ادوارد مونتاگو،  چارلزِ دوم را از محلِ تبعیدش هلند به انگلستان باز پس آورد.
مونتاگو که تا چندی پیش از آن پارلمنتاریست و از طرفداران اولیور کرامول Oliver_Cromwell  رهبر سیاسی و نظامی و حافظ منافع فئودالهای انگلیس، ایرلند و اسکاتلند که مدتی نوای جمهوریت را سرمیداد، بود. مونتاگو ولی پسان (بعدها) نظرِ خود را عوض کرد و طرفدارِ سلطنت گردید.
مونتاگو ناوگان کوچکی به هلند فرستاد تا چارلزِ دوم را به انگلیس بیاورد.
در ازایِ این خدمت چارلز میخواست که او را به لقبِ دوکی مفتخر سازد. در ابتدا قرار بود که مونتاگو دوکِ پورتسموث شود. پورتسموث بندری هست در منطقه هامشایرِ انگلیس  اما چارلز نظرش را تغییر داد و مونتاگو را دوکِ شهرکِ کوچکِ ساندویچ در شمال دوور که در منطقه کنت قرار دارد، کرد.
اورلاندو مونتاگو پشتِ یازدهمِ ادوارد مونتاگو به هنگام بازگویی تاریخ خانوادگیِ خود می‌گوید : „در سالِ ۱۷۶۲ نوه  ادوارد مونتاگو دوکِ ساندویچ که لقب و منصب را از پدر بزرگِ خویش به ارث برده بود برایِ رسیدگی به امور سخت میکوشید و بسیار پر کار بود.
او چنان پرکاری میکرد که حتی به پیشخدمتی که نهار را برایِ او میآورد پرخاش میکرد زیرا که خوردنِ غذا مانع ادامه کارش میشد.
از اینرو آشپزخانه دوک تصمیم گرفت که غذایی مهیا کند که دوک بتواند بخورد بدونِ اینکه کارِ خود را قطع نماید. آنها نانی را که بر رویِ آن تکه گوشت و یا ماهی‌ با مقداری سبزی  قرار داشت را برای نهار دوکِ ساندویچ میفرستادند.
اورلاندو مونتاگو ادامه میدهد : واضح است که این گونه غذا پیشتر از آن هم وجود داشت اما دوکِ ساندویچ آنرا به غذایِ اشرافی مبدل کرد. از آن پس بود که به این گونه غذا ساندویچ گفتند“.
اورلاندو مونتاگو باز هم ادامه میدهد که امروزه کمتر کسی‌ از شهرکِ ۵۰۰۰ نفریِ ساندویچ خبر دارد و عده کمتری نیز از داستان واقعی ساندویچ. درستی‌ و یا نادرستیِ این داستان تأیید نشده است.
برایِ ساندویچ داستانِ دیگری نیز وجود دارد که درستی و یا نادرستی آنهم مشخص نیست و آن اینکه قماربازی چنان سرگرمِ قماربازیِ خود می‌بود که فرصتِ خوردن هم پیدا نمیکرد و از اینرو ساندویچ را اختراع نمود.
هر دویِ این داستانهایِ بالا به قصه بیشتر شبیه هستند تا واقعیتِ تأیید شده و مستندِ تاریخی و از اینرو به نظرِ من بهتر است در همین حد هم به آنها نگریسته شود.


No comments: