جستجوگر در این تارنما

Friday, 22 August 2025

دگرگونیهای بیم برانگیز در قطب جنوب

 

هشدار دانشمندان: تغییراتی ناگهانی در قطب جنوب در حال وقوع است که می‌توانند پیامدهای جهانی داشته باشند. زمان برای اقدامات متقابل رو به اتمام است. به گفته پژوهشگران آب و هوای استرالیا، تغییرات شدیدی در حال حاضر در قطب جنوب در حال وقوع هستند.  در مقاله‌ای که روز چهارشنبه در مجله "نیچر" منتشر شد، گروهی از پژوهشگران در مورد "شواهد جدید تغییرات ناگهانی زیست‌محیطی در قطب جنوب" که در طول کار میدانی مشاهده کرده‌اند، هشدار دادند.  نویسندگان همچنین در مقاله‌ای برای نشریه "گفتگو  The Conversation" هشدار می‌دهند: "آنچه اکنون در قطب جنوب اتفاق می‌افتد، بر جهان برای نسل‌های آینده تأثیر خواهد گذاشت - از افزایش سطح دریا گرفته تا تغییرات شدید در سیستم آب و هوایی."  این تغییرات در حال حاضر در حال وقوع هستند - و احتمالاً در آینده به طور قابل توجهی تشدید خواهند شد.

نقاط بحرانی در حال نزدیک شدن هستند

پژوهشگران، از جمله موارد دیگر، به عقب‌نشینی توده‌های یخ، کند شدن جریان‌های اقیانوسی، ذوب شدن صفحه یخی قطب جنوب و تهدید گونه‌هایی مانند پنگوئن‌های امپراتور اشاره می‌کنند. نریلی آبرام، پژوهشگر دانشگاه ملی استرالیا در کانبرا و یکی از نویسندگان اصلی این مطالعه، گفت: «نشانه‌های نگران‌ کننده‌ای از تغییراتی که بر یخ، اقیانوس و اکوسیستم‌ها تأثیر می‌گذارند، وجود دارد».

گرمایش جهانی به آستانه بحرانی نزدیک می‌شود، که در آن بخش‌های بزرگی از صفحه یخی قطب جنوب می‌تواند ذوب شود. این  ذوب شدنهای صفحات یخی از دهه 1990 تاکنون شش برابر شده است. صفحه یخی غرب قطب جنوب به تنهایی حاوی توده یخی کافی برای افزایش سطح دریاهای جهان بیش از پنج متر است. در حال حاضر دستکم 750 میلیون نفر در سراسر جهان در کرانه های آبهای آزاد کم‌ارتفاع زندگی می‌کنند.  افزایش سطح دریا زیرساخت‌ها و زیستگاه‌های آنجا را تهدید می‌کند.  بندرهایی در آسیا و در کرانه های خاوری ایالات متحده آمریکا، و همچنین کشورهای جزیره‌ای در اقیانوس آرام، در معرض خطر بزرگی از بالا رفتن سطح آب دریا هستند.  اما مناطقی در اروپا نیز این اثرات را احساس می‌کنند. برای مثال، جزایر فریزی شرقی در صورت ادامه افزایش سطح دریا در معرض خطر غرق شدن هستند.

دانشمندان هشدار می‌دهند که ما ممکن است به نقطه‌ای نزدیک شویم که صفحات یخی غرب قطب جنوب حتی بدون گرمایش قابل توجه بیشتر، ناپایدار شده و فرو بریزند - اگرچه این فرآیند می‌تواند قرن‌ها یا حتی هزاره‌ها طول بکشد. این توده‌های عظیم یخ به عنوان یک نقطه اوج بالقوه جهانی در نظر گرفته می‌شوند.  آنها بیشترین عدم قطعیت را در پیش‌بینی‌های افزایش سطح دریا در آینده ایجاد می‌کنند - زیرا هنوز مشخص نیست که چنین فروپاشی با چه سرعتی ممکن است رخ دهد.




Saturday, 16 August 2025

نگرشی دیگر به شخصیت پیران در شاهنامه – بخش چهلم

 

پیران چون به میان لشکر خویش بازگشت انجمنی از بزرگان و پهلوانان گردآورد و بدون هیچ درنگی به ایشان گفت:

بدانید کین شیر دل رستمست               جهانگیر و از تخمهٔ نیرمست

بزرگان و شیران زابلستان                 همه نامداران کابلستان

چنو کینه ‌ور باشد و رهنمای               سواران گیتی ندارند پای

چو گودرز کشواد و چون گیو و طوس   بناکام رزمی بود با فسوس

پیران خیلی کوتاه ولی روشن به سرداران لشکر خود می گوید که با وجود رستم و همراهان زابلی و کابلی او لشکریان توران نباید هیچ چشمداشتی برای پیروزی در جنگ داشته باشند. او اما ادامه می دهد که خواست رستم جنگیدن نیست و چون گناهکاران ماجرای کشتن سیاوش را به او واگذارند، او از ریختن خون بیگناهان چشم پوشی خواهد کرد. پیران ولی بی درنگ از سردارانش می پرسد که را می شناسید که در این ماجرا بیگناه نیست و از نزدیکان و تیمارگران شاه (افراسیاب) شمرده می شود؟ با این پرسش پیران می خواست به این موضوع اشاره کند که با وجود مایل نبودن خودش و رستم به ادامه جنگ، بوقوع نپیوستن این جنگ امری ناشدنی است:

که دانی که ایدر گنهکار نیست؟           دل شاه ازو پر ز تیمار نیست؟

نگه کن که این بوم ویران شود            به کام دلیران ایران شود

نه پیر و جوان ماند ایدر نه شاه            نه گنج و سپاه و نه تخت و کلاه

او سپس از گذشته یاد می کند و از اصراری که به افراسیاب بیدادگر می کرد تا از کشتن سیاوش بگذرد و برباد دهی خاندان و کشور را مسبب نشود می گوید و گله می کند که این جفا پیشه نه به سخنان او گوش فرا داد و نه با خردمندی در این مورد به رای زدن پرداخت و اکنون سواران رستم سرزمینهای ما را در زیر نعل ستوران خویش خواهند کوبید. افراسیاب به رایزنی گرسیوز بی خرد سیاوش پرمایه را که پرورده دست رستم بود بکشت و این بدبختی بر ما محتوم شد.

پیران در این انجمن همچنین به خشم رستم از هومان ویسه اشاره می کند. هومان گرچه در کشتن سیاوش نقشی نداشت ولی در جنگی که میان رستم و افراسیاب درگرفته بود به نجات افراسیاب شتافت و او را از چنگ رستم رهانید و رستم اینرا هنوز فراموش نکرده بود و واگذاری او را نیز درخواست می کرد. هومان برادر پیران بود:

نکرد آن جفاپیشه فرمان من                نه فرمان این نامدار انجمن

پیران در اینجا بگونه روشنی می گوید که به شاه در مورد سیاوش فرمان دادم و او نکرد. انجمن درباریان نیز به او فرمان داد و او باز انجامش نداد. این را می توان بر آن گرفت که انجمن درباریان و شخص وزیر هم در دربار افراسیاب چیزی برای گفتن داشتند و تنها فرمانبر نبودند، بلکه پیشنهاد فرمایشی نیز می دادند ولی همزمان قدرت اجرای آنرا هم نداشتند که در بیت پس از آن نیز روشن می شود:

بکند این گرانمایگان را ز جای            نزد با دلیر و خردمند رای

ببینی که نه شاه ماند نه تاج                 نه پیلان جنگی نه این تخت عاج

پیران دنیا دیده  دوراندیش و نکته سنج در اینجا پیشگویی اوضاع را نیز می کند. این بدان معناست که بیخرد خودپسند که بر مسند نشسته باشد، فرقی ندارد که چندین خردمند در دربارش باشند، او باز به بیخردی خویش ادامه می دهد و دنیا را بر همگان تیره و تار می سازد. پیران نیز اینرا می داند و افسوس خورده و می گوید از این ماجرا تنها دل شاه ایران شاد می شود و ما را (دلیران را) جز غم و درد بهره ای نباشد:

بدین شاد دل شاه ایران بود                 غم و درد بهر دلیران بود

دریغ آن دلیران و چندین سپاه              که با فر و برزند و با تاج و گاه

بتاراج بینی همه زین سپس                 نه برگردد از رزمگه شاد کس

بکوبند ما را بنعل ستور                     شود آب این بخت بیدار شور

ز هومان دل من بسوزد همی              ز رویین روان برفروزد همی

دل رستم آگنده از کین اوست               بروهاش یکسر پر از چین اوست

پیران سپس به همراهان خود گفت که هم اکنون به نزد خاقان چین خواهم رفت و گزارش خواهم داد. اما بنظر می رسید که دشواریهای کار پیران نمی خواهند به پایان برسند زیرا هنگامیکه او به درگاه خاقان وارد شد تنی چند از بستگان و خویشان کاموس کشانی را دید که مویه کنان به خاقان می گویند ما از هر جایی لشکریان فراهم می آوریم تا رستم زابلی را بکشیم و تنش را به دار بیاویزیم. ایشان نخست از دست افراسیاب شکایت می کنند و می گویند کسی که پهلوانی برای جنگ ندارد، چرا به جنگ کردن روی می آورد؟ اشاره آنها به کشته شدن دلاور خودشان کاموس برای شاه توران بود. آنها اما به هنگام مویه کردن و کین خواهی نام جاهایی را نیز در کنار هم می گذارند که  برای کسانیکه به امور تاریخی و جغرافیایی آشنایی داشته باشند پرسش برانگیز می شود. در شاهنامه آمده که پیران خروشان و گریان به اردوگاه خاقان چین در کنار میدان می رود:

بیامد بنزدیک خاقان چو گرد               پر از خون رخ و دیده پر آب زرد

پیران چون وارد سراپرده خاقان می شود کسانی را آنجا می بیند که حالشان بمراتب از حال خود او بدتر بودند و سر و صدای زیادی به راه انداخته بودند:

سراپردهٔ او پر از ناله دید                   ز خون کشته بر زعفران لاله دید

ز خویشان کاموس چندی سپاه             بنزدیک خاقان شده دادخواه

همی گفت هر کس که افراسیاب           ازین پس بزرگی نبیند بخواب

چرا کین پی افگند کش نیست مرد؟       که آورد سازد به روز نبرد؟

سپاه کشانی سوی چین شویم               همه دیده پر آب و با کین شویم

ز چین و ز بربر سپاه آوریم                که کاموس را کینه‌ خواه آوریم

ز بزگوش و سگسار و مازندران          کس آریم با گرزهای گران

مگر سیستان را پر آتش کنیم               بریشان شب و روز ناخوش کنیم

بیاد بیاوریم که سپاهیان ایران و توران در نواحی آمودریا و نه زیاد دور از کوه هماون با یکدیگر روبرو شدند. به دیگر سخن محل جنگ را می توان به راحتی در نواحی شمال افغانستان یا جنوب تاجیکستان و ترکمنستان امروزی تصور کرد. میدان جنگ رستم و کاموس کشانی هم بایستی در همین نواحی بوده باشد و در همینجاست که کاموس کشته شده و پیرامون همینجا هم هست که اردوهای ایرانیان و تورانیان و خاقان چین برپا هستند.

اینجا خویشاوندان کاموس کشانی (کوشانی) خواننده را گمراه می کنند. نخست اینکه در نزد خاقان چین مدعی می شوند که به چین می روند و سپاه می آورند و به این هم بسنده نمی کنند و در کنار چین نام بربرستان را نیز می آورند که از آنجا نیز سپاه می آورند. در بیت بعدی که در کنار چین ! و بربرستان! می خواهند گرزدارانی را از بزگوش (مکان ناآشنا) و سگسار (مکان ناآشنا) و از مازندران هم بیاورند. همه این مکانهای نامبرده شده از میدان احتمالی مبارزه نه تنها دور هستند بلکه در جهت های گوناگون می باشند. آیا این می تواند اشاره به پریشانی آنها و آشفته بودن آنها باشد یا استاد سخن مکانها را با احتیاط کمتر در کنار هم گذاشته است؟

نخست اینکه از اشاره نامی و مکانی می توان بخوبی تصور کرد که یاران کاموس از کشته شدن او وحشت زده آشفته شده بودند و هذیان می گفتند. و براستی کاموس پهلوان سترگی بود و در میان پهلوانانی که با رستم به جنگ آمدند، جنگ با کاموس دشوارترین آنها بود. این هیبت کاموس کشانی را نشان می دهد و نیز معلوم می سازد که چرا یاران و خویشانش تا به این اندازه ترسیده بودند. خویشان کاموس دیده بودند که دو پهلوان سترگ ایشان یعنی اشکبوس و کاموس بدست رستم از پای درآمدند و همین نیز آنها را وحشت زده کرده بود. بهمین سبب از شدت ترس یاوه گویی را آغاز کرده بودند.

نگاره تخیلی کاموس کشانی

یاران کاموس در بارگاه خاقان چین مویه کنان به او می گفتند که می خواهند از چین برای جنگ با رستم سپاه بیاورند. اینها از کدام چین می خواهند سپاه بیاورند؟ خود خاقان چین نمی تواند آوردن سپاه را تشخیص دهد و اگر سپاهی لازم بود، دستور به فراخواندن لشکریان پشتیبان بدهد؟ از سوی دیگر خویشان کاموس می خواهند از بربرستان نیز نیرو تهیه کنند.

در بخشی از شاهنامه که مربوط به جنگ کاووس و شاه هاماوران می باشد، خوانده بودیم که بربرستان در سمت هاماوران و نزدیکتر به شمال آفریقاست. یعنی برای سپاه آوردن از بربرستان میبایستی اینها از زابلستان و کابلستان و سیستان گذر کنند و به بربرستان برسند تا از آنجا سپاه بیاورند و به زابلستان و کابلستان و سیستان یورش آورند. آنها به اینهم بسنده نکردند و یاوه گویی را گسترش داده و گرزداران مازندرانی و سگساری و بزگوشی را هم به خدمت فرا می خواندند.

بیاد بیاوریم هنگامیکه رستم پس رسیدن خبر مرگ سیاوش و هفت روز به سوگ نشستن او آشکار کرد که می خواهد برای کین خواهی سیاوشی به توران حمله کند، پهلوانان ایرانی نیز با او هم آوا و همراه او شدند. از مناطق گوناگون نیز لشکریان برای همراهی به راه افتادند از جمله از بیشه نارون (مازندران) جنگجویانی همراه لشکر ایران به جنگ با تورانیان رفتند. در آن بخش نوشته بودم که به این موضوع باز اشاره خواهم کرد و اکنون در اینجا می توان به آن بازگشت. حالا که کاموس کشته شده، یارانش وحشت زده می خواهند از مازندران گرزدارانی برای نبرد با ایرانیان بیاورند. اینها فراموش کردند که مازندرانی ها در سپاه ایران هستند. 

فردوسی بی درنگ حالت پریشان ایشان را از زبان پیران که این سخنان را شنیده بود، برای ما چنین باز می گوید:

چو بشنید پیران دلش خیره گشت          ز آواز ایشان رخش تیره گشت

بدل گفت کای زار و بیچارگان             پر از درد و تیمار و غمخوارگان

ندارید ازین آگهی بی‌گمان                  که ایدر شما را سرآمد زمان

ز دریا نهنگی بجنگ آمدست               که جوشنش چرم پلنگ آمد ست

او بی توجه به حالت زار خویشان کاموس که آشفته و پریشان و مویان در آنجا بودند از کنار آنها گذر کرده و بسوی خاقان رفت و به او گفت رزمی را که برده و کوتاه می پنداشتیم، اکنون به درازا کشیده و با وجودیکه گردان و دلاوران کشورهای زیادی در اینجا گرد آمده اند ولی با مردی برابر هستند که نه از چنگال پلنگ به او خدشه ای وارد می شود و نه از خرطوم پیل ضربه می خورد. نه صلابت کوه بر او اثری دارد و نه موجهای رودخانه نیل را توان به زیر کشیدن او هست. او سپس دوباره کوتاه داستان سبب های بوجود آمدن این جنگ را برای خاقان چین باز می گوید:

بیامد بخاقان چنین گفت باز                 که این رزم کوتاه ما شد دراز

از این نامداران هر کشوری               ز هر سو که بد نامور مهتری

بیاورد و این رنجها شد به باد              کجا خیزد از کار بیداد داد

سر شاه کشور چنین گشته شد              سیاوش بر دست او کشته شد

بفرمان گرسیوز کم خرد                    سر اژدها را کسی نسپرد

سیاوش جهاندار و پرمایه بود              ورا رستم زابلی دایه بود

هر آنگه که او جنگ و کین آورد          همی آسمان بر زمین آورد

نه چنگ پلنگ و نه خرطوم پیل           نه کوه بلند و نه دریای نیل

بسندست با او به آوردگاه                    چو آورد گیرد به پیش سپاه

یکی رخش دارد بزیر اندرون             که گویی روان شد که بیستون

کنون روز خیره نباید شمرد                که دیدند هر کس ازو دستبرد

یکی آتش آمد ز چرخ کبود                 دل ما شد از تف او پر ز دود

پیران سپس به خاقان چین می گوید از همان آغاز نمیبایستی راه کینه جویی را پیش می گرفتیم و اکنون نیز بایستی چاره ای اندیشیم و خود را با سرافکندگی از بلای این جنگ برهانیم و به کشورهای خود برویم:

بینید تا چارهٔ کار چیست؟                   بدین رزمگه مرد پیکار کیست؟

همی رای باید که گردد درست             از آغاز کینه نبایست جست

مگر زین بلا سوی کشور شویم           اگر چند با بخت لاغر شویم

ادامه دارد

فرهنگی‌ - تاریخی‌ - صنعتی: نگرشی دیگر به شخصیت پیران در شاهنامه – بخش سی و نهم

فرهنگی‌ - تاریخی‌ - صنعتی: نگرشی دیگر به شخصیت پیران در شاهنامه – بخش سی و هشتم

فرهنگی‌ - تاریخی‌ - صنعتی: نگرشی دیگر به شخصیت پیران در شاهنامه – بخش سی و هفتم



Wednesday, 13 August 2025

هوش مصنوعی و خواندن طومارهای سوخته

 


هرکولانیوم

هنگامیکه آتشفشان کوه وزوو در سال ۷۹ میلادی فوران کرد، پمپئی تنها مکانی نبود که زیر آوار و خاکستر مدفون شد. شهرهای بی‌شمار دیگری در خلیج ناپل بودند که آنها نیز بهمراه پمپئی نابود شدند، از جمله شهر باستانی هرکولانیوم که در کنار آن ویلای دی پاپیری قرار داشت.

این ویلا در آن هنگام در فوران ویرانگر آتشفشان زیر 20 متر خاکستر و گل دفن شد. 

نمای ویلای دی پاپیری می توانسته اینگونه باشد

باز سازی شده نسبی ویلای دی پاپیری امروزه

در سده هژدهم بیش از ۱۸۰۰ طومار که اکنون به عنوان پاپیروس هرکولانیا شناخته می‌شوند و کاملا سوخته و ذغال شده بودند  در ویلای دی پاپیری dei Papiri  دوباره پیدا و از زیر زمین بیرون آورده شدند. با این حال، تلاش‌ها برای رمزگشایی و خواندن آنها تا حد زیادی با شکست مواجه شده بود، تا حدی به این دلیل که بسیاری از این اسناد و طومارها  به سبب سوختگی بدون از بین بردن آنها قابل باز شدن نبودند.




آلفا رو رو اومگا لوتا. پنج حرف از الفبای یونانی که بر روی یکی از این طومارها هنوز خوانده می شدند. این یک کار پازل کلاسیک بود که در آن باستان شناس ساعت‌ها و روزها و هفته ها در پایش می‌نشیند و هر کلمه یونانی را که می‌تواند معنی داشته باشد، مرور می کند.  یک چیز قطعی بود: ΑΡΡΩΙ  باید پایان یک کلمه بوده باشد، زیرا یک بخش خوانای یک جمله بود.  اما چه جمله ای؟ بر روی این پاپیروس در بخش جلوی این پنج حرف سوراخی وجود دارد و رمزگشایی انتهای خط بالای آن نیز دشوار است، حتی در تصویر مادون قرمز، تصویری به اصطلاح چند طیفی از ورق های پاپیروس لوله شده است که خوانا نیستند. این تصویر زمانی به همراه هفت پاپیروس دیگر که در Officina dei Papiri Ercolanesi  کتابخانه ملی ناپل نگهداری می‌شوند، بخشی از یک شبکه یک متری از ورق‌های به هم چسبیده بود که به صورت لوله ای پیچیده شده بودند. آن زمان کتاب‌های یونانیان و رومیان باستان به همین گونه به نظر می‌رسیدند.

 اما روش‌های مدرن چیزهای بیشتری را آشکار و برخی از طومارها را خوانا می کنند.

دکتر وینسنت کریستلاین Dr. Vincent Christlein استاد کرسی تشخیص الگو در دانشگاه فریدریش-الکساندر ارلانگن-نورنبرگ (FAU) Friedrich-Alexander-Universität میگوید « پیشتر حتی در مواردی که کار خواندن طومارها نسبتا موفقیت ‌آمیز بود، معمولاً تنها می‌توانستیم محتوا را تا حدی بازسازی کنیم».

امروزه باستان شناسان می‌توانند طومارها را به صورت مجازی - یعنی با کمک کامپیوتر -  باز کنند و با کمک هوش مصنوعی مندرجات بر روی آنها را بخوانند. برای انجام این کار، طومارهای پاپیروس سوخته با استفاده از دستگاهی به نام میکرو سی‌تی اسکن می‌شوند. این یک تکنیک اشعه ایکس است که تصاویر سه ‌بعدی با وضوح بسیار بالا تولید می کند. سپس این اسکن‌های سه ‌بعدی دیجیتال را می‌توان با استفاده از یک فرآیند نرم ‌افزاری پیچیده به یک نمای دوبعدی باز شده از پاپیروس های لوله شده تبدیل کرده و حروف را بر روی آن تشخیص داد و خواند.





Wednesday, 6 August 2025

یک خودروی هیدروژنی

 

Toyota Mirai

یک خودروی هیدروژنی

تویوتا فعالانه در حال توسعه فناوری‌های هیدروژنی، هم برای خودروهای پیل سوختی و هم برای موتورهای احتراق داخلی با سوخت هیدروژن است. تویوتا میرای  Toyota Mirai نمونه شناخته ‌شده‌ای از خودروهای پیل سوختی است که هیدروژن را به برق تبدیل می‌کند و در عین حال فقط بخار آب به عنوان خروجی اگزوز تولید می نماید. تویوتا همچنین در حال آزمایش موتورهای هیدروژنی است که مانند موتورهای احتراق داخلی معمولی عمل می‌کنند اما از هیدروژن به عنوان سوخت استفاده می‌کنند.

دورنگری برای طی کردن راههای دور با فناوری هیدروژنی

تویوتا از یک پیل سوختی جدید رونمایی کرد. نسل سوم سیستم محرک هیدروژنی به گونه ‌ای طراحی شده است که از موتور H2 فعلی در خودروی هیدروژنی تویوتا میرای، اقتصادی ‌تر و بادوام ‌تر باشد. بی ‌صدا با آلایندگی صفر: این رویا با تویوتا میرای به واقعیت تبدیل می‌شود. سیستم سوختی تویوتا میرای Mirai از هیدروژن و اکسیژن، برق تولید کرده و حتی در این فرآیند هوا را تصفیه می‌ نماید. همزمان این فناوری آینده نگر با  توانایی طی مسافت طولانی و زمان سوخت‌ گیری کوتاه خود، توجه را به خود جلب می‌کند.

هیدروژن چیست؟

هیدروژن پاک، ایمن و عملاً نامحدود است. در واقع، فراوان‌ترین عنصر شیمیایی در جهان می باشد و بنابراین همیشه می‌توان آن را به صورت محلی استخراج کرد.  تولید انرژی از هیدروژن نسبت به موتورهای معمولی کارآمدتر می باشد، به این معنی که برای مسافت‌های طولانی‌تر، به سوخت کمتری نیاز است.  وسایل نقلیه هیدروژنی نه مونوکسید کربن CO₂ و نه سایر گازهای مضر، بلکه تنها آب تولید می‌کنند. انرژی حاصله از سوخت هیدروژن در این خودروها به برق تبدیل می شود.

موتور الکتریکی میرای با راندمانی تا ۷۰٪، میزان چشمگیری از انرژی را به نیروی حرکتی تبدیل می‌کند. این وسیله نقلیه دارای یک باتری قدرتمند است که از نیروی محرکه پیل سوختی در هنگام شروع حرکت (استارت) و شتاب‌ گیری (گاز دادن) پشتیبا نی می‌کند.


مصرف ۲۰ درصد سوخت کم ‌تر

نسبت به مدل پیشین تویوتا، نسل سوم تویوتا میرای نه تنها از نظر مصرف سوخت بهینه تر شده بلکه بهره وری آن به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. اما مهم‌تر از همه، بهره‌ وری آن نیز به طور قابل توجهی افزایش یافته است.

یک باک پر از سوخت در این مدل برای پیمایش ۶۰۰-۶۶۰ کیلومتر کافی است.

موتورهای هیدروژنی در مقایسه با موتورهای معمولی

موتورهای هیدروژنی که با پیل‌های سوختی کار می‌کنند، مزایای متعددی نسبت به موتورهای احتراق داخلی معمولی دارند.  بهترین استدلال برای موتورهای هیدروژنی که بسیار قانع‌ کننده است اینستکه تنها محصول نهایی فرآیند شیمیایی حاصل از سوخت هیدروژن، آب است. انرژی های الکتریکی و گرمایی نیز تولید می‌شود، اما  انتشار آنها هیچ گونه ضرری برای محیط زیست تولید نمی‌ کند.

اینجا در برابر این پرسش که قرار بگیریم که آیا سوخت هیدروژنی یا سوخت برقی انتخاب بهتری برای رانندگی الکتریکی است، خودروهای با سوخت هیدروژنی برنده می شوند.  این خودروها برد قابل توجه بیشتری نسبت به یک خودروی با سوخت کاملاً برقی ارائه می ‌دهند. یکی از نمونه‌های این مزیت، گرمای تولید شده است که می‌تواند برای فرآیندهای گرمایشی در خودروهای هیدروژنی استفاده شود. به عنوان مثال، سوخت هیدروژنی مصرف برق برای گرم کردن صندلی خودرو را کاهش می‌ دهد.  

بسته به اندازه باک هیدروژنی، پشت سر گذاشتن مسافت‌های بیش از ۵۰۰ کیلومتر با هر بار سوخت‌گیری برای خودروهای هیدروژنی مشکلی نخواهد داشت.  یک کیلوگرم هیدروژن تقریباً به اندازه چهار لیتر بنزین یا گازوئیل انرژی تولید می کند.  در مقایسه با خودروهای کاملاً برقی، خودروهای هیدروژنی از نظر مدت زمان سوخت‌ گیری نیز امتیاز کسب می‌کنند. مخزن خودروهای هیدروژنی تنها در سه تا پنج دقیقه می تواند دوباره پر شود.

یکی دیگر از نقاط قوت نیروی محرکه هیدروژنی، راندمان بالای آن است.  در حالی که خودروهای بنزینی و دیزلی به راند مانی میان 30 تا 40 درصد دست می‌یابند، خودروهای هیدروژنی دستکم به 60 درصد بازدهی می رسند.  بنابراین، آنها به طور قابل توجهی کارآمدتر هستند، زیرا در موتورهای معمولی، انرژی اضافی به سادگی به صورت گرما از دست می‌ رود.

سوخت‌گیری

سه مخزن ویژه در زیر خودرو قرار دارند. حسگرها (سنسورها) هرگونه نشتی احتمالی هیدروژن را تشخیص می‌دهند. سپس خودرو به طور خودکار خاموش می‌شود و تمام شیرهای ایمنی بسته می‌شوند. در حین سوخت‌گیری، یک وسیله ایمنی مکانیکی روی لوله پمپ، اتصال بهینه به گردنه پرکننده خودرو را تضمین می‌کند. خودرو از طریق یک حسگر مادون قرمز با پمپ بنزین ارتباط برقرار می‌کند. این امر امکان نظارت مداوم بر دما و سطح سوخت را فراهم می ‌کند.


سوخت هیدروژنی

موتور الکتریکی میرای با راندمانی تا ۷۰٪، مقدار قابل توجهی از انرژی حاصل از سوخت هیدروژنی را به نیروی حرکتی تبدیل می کند. این خودرو دارای یک باتری قدرتمند است که از نیروی محرکه پیل سوختی در هنگام استارت و هنگام شتاب‌ گیری پشتیبانی می‌ کند.

ترمز در خدمت بازسازی

باتری فشار قوی high voltage battery در این خودرو انرژی ترمز را ذخیره می‌کند و از آن در صورت نیاز برای کمک به سیستم محرکه استفاده می‌کند.


وظیفه ای دوگانه: کارآیی و پایداری زیست‌ محیطی

با وجود مزایای فراوان این مدل از خودرو، سختیها و پرسشهای زیادی پیرامون پیشرانه هیدروژنی وجود دارند که نیازمند به پاسخ گویی هستند. پرسش اصلی این است که آب مصرفی در تولید هیدروژن از کجا تامین می شود و چه کیفیتی دارد زیرا نوع هیدروژن مصرفی و اینکه آیا با محیط زیست سازگاری دارد به نوع آب و منابع موثر در تولید آن وابسته است.

از آنجا که ذخایر طبیعی هیدروژن کافی نیستند، تولید آن برای مصرف در خودرو نیاز به استفاده از انرژی دارد. هنگامیکه انرژی لازم از منابع تجدید پذیر تأمین شود، به آن هیدروژن سبز می‌گویند که پاک محسوب می‌شود. در آلمان ایستگاه‌های سوخت (پمپ هیدروژن) که از انرژی سازگار با محیط زیست استفاده می‌کنند، وجود دارند ولی تعدادشان بسیار کم است.

مانع بزرگ و اصلی فراهم آوردن زیرساخت‌های لازم برای سوخت ‌گیری خودروهای هیدروژنی است. با این حال، تعداد جایگاه‌های سوخت‌گیری پیوسته در حال افزایش است و ایجاد زیرساخت ‌های کافی تنها مسئله زمان است. انتظار می‌رود تقریباً ۴۰۰ جایگاه سوخت ‌گیری برای خودروهای هیدروژنی در چند سال آینده ساخته شود. تا آن زمان، سوخت‌گیری یک موضوع استراتژیک است، اما با برنامه ‌ریزی مناسب، به دلیل برد طولانی خودروهای هیدروژنی، این موضوع مشکلی ایجاد نخواهد کرد. 

خاطر نشان سازم که در حال حاضر تعداد خودروهای شخصی ثبت شده در کشور آلمان 49،1 میلیون است و بنابراین اتکای به 400 ایستگاه سوخت گیری در این کشور و تا حدی کافی دانستن آن به شوخی بسیار بی مزه و بی مسئولیت بیشتر شبیه است تا منطق قابل پذیرش، اگر قرار باشد که خودروهای هیدروژنی جای دیگر خودروها را بگیرند. برای قادر بودن به فروش متناسب خودروی هیدروژنی در حد و اندازه ای که هم برای خریدار و هم برای فروشنده و تولید کننده که فروششان به علاقه خریدار وابسته است، دردسری ایجاد نشود، به یک شبکه سوختگیری و سوخت رسانی مناسب و در اندازه کافی نیاز است.

چالش نهایی برای یک جامعه واقعاً مبتنی بر خودروهای هیدروژنی، تأمین مواد اولیه برای پیل‌های سوختی آنهاست. پلاتین به عنوان یک ماده اولیه، کیفیت شیمیایی خوبی دارد اما تهیه آن گران است. پروژه‌های پژوهشی نخستین بر کاهش محتوای این فلز یا جایگزینی آن با چیزهای ارزان ‌تر تمرکز دارند. اینکه این پروژه ها تا چه اندازه موفق بوده اند را کسی تا کنون بصورت رسمی اعلام نکرده است.