خوزه اورتگا ای گاست José
Ortega y Gasset    تأثیرگذارترین
فیلسوف اسپانیا در سده بیستم بود. اورتگا ای گاست در نهم ماه می در شهر مادرید و
در خانواده ای که پدر و مادر در آن خبرنگار بودند دیده به جهان گشود و ۷۰ سال پیش
هم در هژدهم اکتبر ۱۹۵۵، درگذشت. تحلیل او از توده در جامعه  امروزه همچنان مطرح است. این تحلیل، جوهره چیزی
را که اکنون پوپولیسم مینامیم، در بر میگیرد.
شخصیت خوزه اورتگا ای گاست با
تصویر کلیشهای فیلسوفی که در برج عاج اندیشه های خود نشسته باشد، مطابقت نداشت،
بلکه او به جامعه خود و مشکلات آن متعهد بود.
از او جمله معروف „Yo soy yo y mi circunstancia“ «من، من و شرایط پیرامونم هستم» که گویای چیزهای بسیاریست، به
یادگار باقی مانده است.
اورتگا از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۱
به عنوان استاد متافیزیک، منطق و اخلاق در دانشگاه مادرید بر کرسی استادی نشست.
ارتباط او با این موسسه تا سال ۱۹۳۶ ادامه داشت، یعنی تا زمانی که در طول جنگ های
داخلی اسپانیا به تبعید خود خواسته رفت.
اورتگا ای گاست بیم از آن داشت
که در نتیجه اقدامات حکومتی، انحطاطی عمیق در بسیاری از حوزه های اجتماعی بوجود
آید. او می گفت که در یک جامعه میلیتاریست و نظامی، زندگی بوروکراتیک و اقدامات
خودجوش دولت، که مردم خود را جزئی از آن میدانند، به حالت تعلیق درآمده وهمه به
بردگی حکومت درخواهند آمد.
از دید او، مسئله تودهای شدن
جامعه، از ویژگیهای اوایل قرن بیستم بود. او می گفت تودهها از نظر تاریخی ریشه کن
شده و در نتیجه سرگردان گشته اند. این بی ریشه گی و فقدان آگاهی تاریخی ناشی از
آن، «تودهها» را به ویژه مستعد پذیرش ایدهها و ایدئولوژیهای پوپولیستی میکند
که از نظر او، خود را در فاشیسم و کمونیسم و اشکال دیگر، نشان میدهند. 
اورتگا ای گاست مخالف سرسخت
همه ناسیونالیسمهای اروپایی بود. ادامه این امر او را به یکی از مهمترین متفکران
و پیشگامان تاسیس اتحادیه اروپایی در سده بیستم مبدل کرد. اورتگا پایه تاریخی
فرهنگ اروپایی را در اومانیسم اروپایی میدید که ریشه های آن را می توان در
دوران باستان جستجو کرد.

 
 
No comments:
Post a Comment