جستجوگر در این تارنما

Monday 1 March 2010

ایرانیان و یونانیان - گفتار یک بخش ششم


مصریها موفق نگشتند که مقاومتی جدی از خود نشان دهند و آخرین فرعون بومی پسامتیخ سوم (پ1) در ابتدا بعنوان پادشاه دست نشانده در مقام خویش ابقا گردید اما سرانجام پس از بروز یک قیام نافرجام کشته گردید. تلاس کمبوجیه برای فرمانبردار کردن سیره نایکا (پ2) بهمان اندازه ناکام ماند که لشگرکشی به نوبیه (پ3). در گزارشات باستانی سیمای کمبوجیه با خطوط کدر ترسیم گشته است. او نه تنها بعنوان بانی قتل برادر جوانترش بردیه معرفی میگردد، بلکه بگونه عصیانگری بی شکیب در برابر خدایان سرزمین مصر ظاهر میشود.
------------------------------------
پ1- Psametich III پسر آماسیس و ملکه تاخه تا، در زمان حیات پدرش فرماندهی ناوگان مصر را بعهده داشت. پس از مرگ پدر، سلطنت را بعهده گرفت ولی در این مقام بیش از شش ماه باقی نماند زیرا که لشکریانش در برابر ارتش ایران شکست خوردند. این شکست را بیشتر ثمره خیانت فرمانده مزدوران یونانی لشکر مصر در شهر هالیکارناسوس میدانند. اتکا به نیروهای خارجی همیشه عواقب دراز مدت شومی را در تاریخ برای همه کشورها به ارمغان داشته است.
پ2-Cyrenaika واقع در بین مصر و کشور لیبی امروز و در کنار دریای میانه که امروزه برقه نامیده میشود. سیره نیکا بهمراه فسان و تریپولیتانی سه استانی بودند که لیبی باستان را تشکیل میدادند. مرکز منطقه سیره نیکا امروزه شهر بنغازی نام دارد. به گاه باستان میان این سه استان و کشور مصر جنگهای پی درپی و مکرری رخ دادند. از دید یونانیها و رومیها آفریقا ابتدا از غرب سیرخ نایکا شروع میشد.
پ3- نوبیه که به پارسی باستان کوسیا نامیده میشد و آن محلی است میان اسوان در مصر و کریمه در سودان. بزبان قبطی یا مصرباستان نوبیه معنای طلا را میداد و به گاه باستان برای زر، عاج، برده و چوبهای خوشبویش مشهور بود.


24








بهر جهت هنگامیکه کمبوجیه پس از سه سال درنگ در مودرایه (مصر) و در پی دریافت خبر شورش بردیه دروغین (گئوماته) رو به پارس نهاده بود، مرگ او را دریافت و آنهم مرگی طبیعی و نه خودکشی، بگونه ای که پیش از این گمان کرده میشد. سرکشی گئوماته کشور پهناور ایران را به درهم ریختگی کشانید. گئوماته مغ (پ1) در این سرکشی بیش از هرچیز روی پشتیبانی طبقه مقتدر روحانیون حساب میکرد که از طریق وی تلاش در بدست آوردن قدرت مینمود. یک ردیف از اقدامات مردم دوستانه و از جمله بخشودگی سه ساله باژها (مالیاتها) سبب گردیدند تا توده های مردمی رو به سوی او آوردند و این در حالی بود که نفوذ نژادگان و اشراف بگونه های گوناگون محدود میگشت. این وقایع و معنا و تاثیر آنها را برای بافت داخلی شاهنشاهی ایران به سختی میتوان ارزشیابی نمود، اما اینها بیشک به مفهوم بازگشتن جدی از آداب و سنن محکم و منسجمی بودند که به گاه کورش بزرگ تدوین، پرورش و ستوده شده بودند.سرکشی گئوماته (پ2) بزودی نیروهای مخالف را به صحنه مبارزه کشید.
------------------------

پ1- Magier در متن آلمانی که بمعنای ساحر میباشد. مغ رابط میان انسان و خدا (بغ) بوده و روحانیان ادیان هند و اروپائی (شاخه شرقی آن) را میگفتند. بنا به هرودوت، یکی از قبایل ماد نیز بنام مگوس خوانده میشد که در خطه آذربایجان و اران میزیست و وظایف روحانی بعهده میداشت. او تنها شخصی است که از وجود چنین قبیله ای خبر داده است و نوشته های دیگران به استناد به نوشته اوست. مغ به زبانهای کهنه اروپائی مانند یونانی (ماگئیا Mageia) و لاتین (ماگیا) وارد شده و برای آنها معنای پیشگو، ستاره شناس و ساحر را داشت. از این رهگذر واژه مغ با همان معانی گرفته شده از زبان یونانی وارد دیگر زبانهای جدید اروپائی نیز گردید. هیئت اوستائی این واژه مغو (Moghu) و شکل پارسی باستان آن مگوش (Magush همانطور که در سنگ نبشته بیستون به جا مانده است) به معنای کلی دانای کار بود. برخی از مغان فلاسفه بزرگی نیز بودند و همچنین نیز مفسرین قوانین اوستا ایشان میبودند . تاثیر اندیشه های مغان که همانند زرتشت از روحانیان عالیرتبه بودند بر اندیشه و فلسفه یونان را مدتها دست کم و نادیده میگرفتند. نمیتوان تصور کرد که این مغان که متولی آتشکده های بزرگی همچون آذرگشسب یا آذربرزین مهر بودند، از خود آثاری منظوم نداشتند. این آتشکده ها خود گنج نبشتهایی را دارا بودند. ما میدانیم که حتی خود زرتشت سرودهای (گاثه ها) را دارا میبود. بنابراین تنها میتوان دریغ خورد که این آثار بدست ما نرسیدند. مغان زرتشتی نخستین و همچنین موبدان پیش زرتشتی حتی المقدور مسلط به دانشهای پیشرفته زمان خویش و دارای افکار فلسفی خود بودند. همچنین برای آگاهی بیشتر ن.ک. به راهنمای زبانهای فارسی باستان دکتر چنگیز مولایی و نیز فرهنگ فارسی به پهلوی فره وشی.
پ2- گئوماته در متن Gaumata که از نظر معنای نام احتمالا برابر گئوتمه یاد گشته در دین بودائی میباشد. این نام از دو جزء گئو Gao که برابر است با رمه و دام [امروزه هنوز هم در بسیاری از نقاط جنوبی و شرقی ایران و در کشورهای افغانستان و تاجیکستان به جای واژه گاو از گئو یا گو G(a)o استفاده میکنند و اصل آن گئوش Gao sha بوده است. واژه امروزی گوسپند را نیز بایستی شکل دیگری از ترکیب همین عبارت و سپنتو دانست که رویهمرفته به شکل گئو سپنتو Gao sepantu به معنای دام یا رمه نیک استفاده میشد] و تمه برابر با دانای کار و یا تیمارگر، تشکیل شده و کلا تیمارگر رمه را معنی میدهد. این واژه را میتوان در حالت خاصی به چوپان و شبان (گئو)ش و بان = پان = نگاهدارنده و راهنمای دام و گله نیز اطلاق نمود. جالب اینجاست که در دین مسیحی هم از خدا با صفت شبان (انسانها) که ایشان را به راه راست راهنمائی کرده و همچنین تیمارگر ایشان و یاور نامبردگان یاد گردیده است. گئوماته درپارسی باستان و گئوتمه در سانسکریت نامهای منحصر بفردی نبودند.
بهر حال گئوماته که در دژ سیکا او واتیش در نزدیکی هگمتانه توسط داریوش و دستیارانش کشته شد، بنا به شواهد و مدارک تاریخی، بنظر میرسد که روحانی موءمن و اصلاح گری اجتماعی از پارس(؟) بوده باشد که بر اثر بخشیدن مالیاتهای دو ساله مردمان و معاف کردن روحانیان و معابد از پرداخت مالیات مورد قبول توده مردم نیز قرار گرفته بود. من بر این باورم که کورش برای پیشرفت کارهای خویش از عامل دین نهایت استفاده را نمود و با موبدان رابطه بسیار خوبی داشت. موبدان نیز در میان مردم خوشنام بوده و از سوی ایشان کاملا پذیرفته و گرامی داشته میشدند. پس از کشتن گئوماتا میبینیم که تنها سرزمینهای آریائی ایران هستند که قیام میکنند و داریوش را به چالش میکشند. داریوش نیز پس از پیروزی نظامی بر سرکشان کتیبه بیستون را بنا به سنن باستانی شرقی که پیش از او نیز وجود داشتند، بر سر راه میانرودان به خراسان بنا میکند و مکرر در آن از پادشاهان دروغین که بدنبال مغی دروغگو افتاده بودند سخن بمیان میآورد و در پایان نیز از اهورامزدا درخواست میکند که کشورش را از شر خشکسالی و دروغ حفظ نماید. هرودوت مینویسد، کمبوجیه پیش از لشکرکشی به مصر و برای از میان بردن احتمال کودتا از سوی برادر خویش بردیا، وی را کشت ولی جریان را بخوبی پنهان نگاهداشت. گئوماته (گتوماتا) مغ که از این ماجرا آگاهی یافته بود در دژ محل سکونتش از آن استفاده کرده و با بخشیدن مالیات رعایا و جلب ایشان بسوی خویش سر به شورش بر ضد کمبوجیه پرداخت و در این داستان خود را بردیا وانمود کرد تا ادعایش در مورد پادشاهی در دید مردم حقانیت قانونی لازم را بیابد و با مخالفت درباریان و لشکریان کمتر مواجه شود. بنا بر هرودوت، همه کس در آسیا دریغ گئوماته بخوردند چونکه او مردمان را از پرداخت باژ و دادن سرباز معاف کرده بود. این روایت بهمراه روایتی که داریوش بزرگ از ماجرا کرده است، هر دو اغراق آمیز و غیر حقیقی جلوه کرده و متقاعد کننده نمیباشند.
25

1 comment:

Anonymous said...

Salam,
manand hamisheh jaleb wa yek joori bekr bood.

mowafagh bashid.