جستجوگر در این تارنما

Thursday, 6 May 2010

ترس از خندیدن دیگران


خنده به گونه های مختلف است، خنده میتواند شاد باشد یا از روی بیخیالی و همچنین خنده از روی خشم هم وجود دارد، اما هرکسی قادر نیست که تشخیص دهد که خنده دیگران از کدام نوع میتواند بوده باشد.

روشنتر بگویم، گروهی وجود دارند با نام علمی جلوتوفوبیکر یا گلوتوفوبیکر Gelotophobiker . این نام ریشه یونانی دارد و از دو جزء گلوس یعنی خنده و فوبوس یعنی ترس تشکیل شده و رویهمرفته معنای کسی را میدهد که از خندیدن دیگران میترسد و ناراحت میشود. کوچکترین خنده به آنها این احساس را میدهد که مورد استهزا واقع شده اند و این حس ایشان را به حالت هیجان افراطی میکشاند. شگفت آور اینکه تعداد این افراد در میان جامعه بسیار زیاد میباشد.

زمانیکه میمونها لبهای خود را بحرکت در میآورند و دندانهای خود را نشان میدهند، انسان نمیداند که آنها دارند اعلام خطر میکنند و یا اینکه میخندند. برخی از انسان شناسان بر این باور هستند که خنده هوموساپین ها یا انسانهای نخستین بیشتر ریشه در حالات تهدید شدن و یا تهدید کردن را داشته است. البته بر سر درستی این فرضیه شدیدا اختلاف نظر وجود دارد.
کسانیکه از خنده دیگران میترسند، پیوسته گمان میکنند که کارهایشان، اعمالشان و گفتارشان از دید دیگران کاملا مسخره است و از این نظر پیوسته خود را تهدید شده احساس میکنند. این حس ترس در ایشان باعث میگردد که آنها تسلط کامل بر روی کارهای خویش نداشته باشند و براثر این عدم تسلط بر خویش به انجام اشتباهاتی پردازند که واقعا بهانه خنده و استهزا کردن به دیگران بدهند. اینگونه آنها پیوسته در میان یک دایره نفرین شده باقی میمانند. این نتایج تحقیقات اخیر دانشمندان است که بر اثر آزمایش بر روی بیست و سه هزار نفر بدست آمده اند.

گمان برده میشود که سی درصد مردم کره زمین به این حالت دچار باشند. بیشتر از همه مردم ترکمنستان، مالزی و گابن و از همه کمتر مردم دانمارک و نروژ هستند که به این بیماری مبتلایند و این خود نشاندهنده آنستکه این معضل مربوط به بافت جوامع و طرز برخورد افراد با یکدیگر در میان این جوامع هست.

غالبا تخم این بیماری در کودکی کاشته میشود. اکثر این بیماران در کودکی والدینی داشتند که از ایشان اطاعت بی چون و چرا طلب میکردند و یا برعکس، فرزندان خود را بدون رعایت هیچگونه قاعده ای آزاد میگذاشتند تا هرکاری که میخواهند بکنند.
اطاعت بی چون و چرا باعث میگردد که این بیماران که هرگونه اراده ای از آنان سلب شده بود و یا اینکه نگذاشته بودند که داشتن اراداه را یاد بگیرند، در دوران بلوغ یعنی زمانی که نوجوانان با کسب محتاطانه تجارب شخصی، کوشش در یافتن علل وقایع دارند مورد استهزای دیگران قرار گیرند.
بر خلاف آن دسته دیگر که در کودکی آزادیهای بی حد و حصر داشتند، در دوران گذر از نوجوانی به جوانی بر اثر نداشتن تجربه های زندگی، دست به کارهایی میزدند که باز هم بگونه ای مورد استهزای دیگران واقع میشدند.
اما محققین برسر این نکته تاکید دارند که اینها قواعد کلی نیستند و هر اطاعت بی چون و چرای کودک از والدین و یا هر دادن آزادی بی قاعده به کودکان نباید که حتما به ابتلای به این بیماری بینجامد هرچند که درصد ابتلای اینگونه افراد بسیار بالاتر از بقیه قرار دارد.

از نشانه های کلی این بیماری میتوان از عصبی بودن، احساس ناامنی کردن و داشتن رفتار خشن را نام برد. اینگونه افراد معمولا از شرکت در تجمعات دوستان و همکاران پرهیز میکنند و هنگامیکه مشاهده میکنند ضرری متوجه دیگران میشود، لبخند بر لبانشان ظاهر میشود.

1 comment:

dariush said...

با درود به فرهاد گرامی
بسیار اگاه کننده نوشتی . ذز انجا پزشکان در سونوگرافی پروانه اینکه به پدر و مادر بگویند که جنین دختر یا پسر هست را ندارند و جرم بزرگی به حساب میاید اگر پزشکی بگوید.
بیشتر این خانواده ها اگر بفهمند دختر است به روشهای گوناگون سقط میکنند باید بگویم این مشکل در هند هم هست در هند جهیزه های سنگین و یا بهتر بگویم پول بسیاز زیادی خانواده دختر در هنگام خواستگاری باید بپردازد
شاد باشی و تندرست