جستجوگر در این تارنما

Tuesday, 18 May 2010

با داروهای کهنه چه کنیم؟


در دهه های شصت و هفتاد سده گذشته میلادی این یک سئوال مطرح و حادی نبود. شخصی بیمار میشد، نزد پزشک میرفت، پزشک هم دارویی تجویز میکرد، وضع مالی مردم هم بد نبود از طرف دیگر بیمه های اجتماعی نیز توانائی پرداخت داشتند پس دارو خریده میشد، مصرف میشد و مازاد آن؟
بر سر مازاد آن چه میآمد؟ دستشوئی و توالت و سطل آشغال.
هرچه باشد آپارتمان نشینی این فرصت را به کسی نمیدهد که هرچیزی را درخانه بتوان نگه داشت. آپارتمانها هم بقول معروف باغ دراندشت نبودند که بتوان بخش کوچکی از غذای ظهر را برای گنجشکها درون حیاطشان پرت کرد. داروها نیز بازمانده غذای ظهر نبودند. پس دستشوئی و توالت جای مناسبی برای داروهای کهنه بنظر میرسید.
اما این هم نمیشود که هر داروئی را پس از مصرف بخشی از آن یا سرآمدن مدت اعتبارش به دستشویی ریخت. چرا؟ خیلی ساده، این داروها از طریق سیستم های فاضلاب و گذشتن از تصفیه دوباره به سیستمهای آبرسانی شهر برمیگشتند. مواد شیمیائی و داروهایی که با سیستمهای آب به اصطلاح تصفیه شده به مصرف دوباره میرسیدند خود تبدیل به فاجعه ای گردیدند که ابتدا مشخص نبود. پس از بروز فاجعه تازه متوجه آن شدند.

یک مثال و مقایسه ساده و افراطی این نمونه را از میان نمونه های گوناگون میآورم تا عیان گردد که تاثیرات مواد شیمیایی که داروها نیز از جمله آنها بحساب میروند، تا چه اندازه میتواند باشد. در آب رودخانه هایی که فاضلاب کارخانجات صنعتی و شیمیائی به آنها میریزند، پژوهشگران متوجه شدند که ماهیهای نر رفتار ماهیهای ماده را انجام میدهند. این یعنی دگرگون کردن مصنوعی طبیعت جانداران.

بهر رو، پس چاره کار چیست؟ در اواسط دهه هفتاد داروخانه ها موظف گشتند که بازمانه داروها را بپذیرند و در نابود کردن آنها بطریقی که به زیست محیط فشاری وارد نشود، بکوشند.
کارخانجات بزرگ تولید دارو نیز قول به همکاری با داروخانه ها را داده بودند زیرا در این میان برملا شده بود که بازمانده قرصهای ضدحاملگی و داروها که به دستشوی و توالتها ریخته شده بودند، در انگلستان خصوصیات مردم را متغیر کرده است. بنابراین از ترس اینکه مردم سراغ داروها نروند، بناگاه کارخانجات بزرگ داروسازی دلنگران محیط زیست شدند.

وزرای بهداری کشورهای اروپایی شروع کردند به دادن اعلامیه پشت اعلامیه که مردم نکنید، از برای خدا نکنید.
چه نکنید؟ دارو به دستشویی نریزید، این بازمانده دارو را ببرید بدهید به داروخانه ها. خب مردم اروپا هم که حرف حساب میفهمند، پس بردند و دادند به داروخانه ها.

اما داروخانه که زمین فوتبال نیست. آنعده از هموطنان گرامی که قدم رنجه کردند و به اروپا سری زدند احتمالا در کنار خریدهای گوناگون و اینور و آنورها رفتنهای مختلف، دیده اند و متوجه شده اند که یکی از چالشهای بزرگ مردم این قاره داشتن جا میباشد. به اینصورت که جا هست ولی هرجایی را بدست بساز و بفروشها نمیدهند.
شاید هم بخاطر همین باشد که کشوری مانند آلمان با یکچهارم بزرگی ایران و ده میلیون نفر جمعیت بیشتر نه تنها گندم وارد نمیکند بلکه صادر هم میکند. مردمش هم پلو خور نیستند، بیشتر سیب زمینی و نان میخورند یعنی مصرف گندم و محصولات گندمیشان هم کم نیست.

هرچه هم که بیشتر بطرف شمال اروپا برویم اگر جا هم باشد، مسئله گرم کردنش در فصلهای سرد پیش میآید و هزینه هایی که بابت گرم کردن بایستی پرداخت.
درنتیجه پس از مدتی سروصدای داروخانه ها در آمد و با کم شدن حمایتهای کارخانجات دارو سازی که خیالشان راحت شده بود که مردم ماجرا را تا حدی فراموش کرده اند، برخی از داروخانه ها نیز از پذیرش داروهای کهنه سرباز زدند.

در سال 2006 از هر هفت آلمانی تنها یکنفرشان داروهای زیادی را به داروخانه ها تحویل میداد اما کماکان سالانه چند صد تن داروی مایع ( مثلا باقیمانده شربت سینه کهنه شده) از راه دستشویی و توالت به حوضچه های تصفیه آب سرازیر میشد.

زمانیکه به این چند صدتن باقیمانده، داروهایی را که پس از مصرف جذب بدن نشده و دفع میگردیدند، اضافه نمائیم، به این امر پی میبریم که وزن واقعی داروهایی که از طریق فاضلابهای شهر به حوضچه های تصفیه سرازیر میگردند بسیار بیشتر از رقمی است که ما گمان میبردیم.

حوضچه های تصفیه فاصلاب در موقعیتی قرار ندارند که آبها را بصورت کامل تصفیه نمایند، درنتیجه مقدار زیادی از اینگونه داروها بهمراه دیگر بازمانده هایی که نمیتوان بازیافتشان کرد به سیستمهای آب گوارشی شهرها وارده شده و جذب بدن انسانها گشته و تاثیرات سوء خود را بجای میگذارند.

سیستمهای تصفیه آب شهری تنها از طریق بازمانده های دارویی و زباله های انسان نیستند که آلوده میگردند بلکه زواید صنعتی و کودهای شیمیایی و غیره نیز در این امر تاثیر گذار عمده هستند.

پژوهشگران دو پیشنهاد عمده به دولتها و ملتها مینمایند :
نخست آنکه از تشکیل و یا گسترش کلانشهرها جلوگیری جدی بعمل آید، زیرا کلانشهرها پدیده های غیر طبیعی و ماورای توان طبیعت هستند.
امکانات طبیعی برای پذیرش گونه های مختلف جانوران که انسان هم از زمره آنها محسوب میشود محدود است.
به این معنی که تهیه نمودن آب سالم از طبیعت برای شهروندان شهری با جمعیت دویست یا سیصد هزار نفر در یک منطقه بسیار آسانتر است تا فراهم نمودن آب برای همان شهر در همان منطقه با جمعیتی برابر دو یا سه میلیون نفر.

برای نگریستن به دیگر معضلات مربوط به کلانشهرها و مشکلات مربوط به تمرکز جمعیت در آنها از دیدی دیگر و جامعتر (ن. ک. به اگر جمعیت را کنترل نکرده بودیم، امروز با یک فاجعه روبرو میبودیم! ). این گزارش از سایت مهار بیابان زایی در چند بخش نوشته شده و برای کسانیکه علاقه مند به این گونه مباحث هستند، قابل توصیه میباشد.

دوم بازگشت منطقی به گیاپزشکی و انجام پژوهشهای بیشتر در مورد این گونه علوم منقرضه که مدتهای زیاد از سوی دانشگاهیان و عامه مردم دستکم گرفته میشدند.

اما رسیدن به ایندو هدف در شرایط امروزی و با توجه به عادات مصرفی انسانها چندان آسان هم نمیباشد.

2 comments:

Anonymous said...

فرهاد سلام
با توجه به برسی شما در رابطه با این موضوع شاید این هم بد نباشد:

انسان ها از دیرباز از گیاهان خوراکی خود رو به منظور مصارف غذایی بهره می جسته اند، اما با پیشرفت بشر در علوم کشاورزی استفاده از گیاهان وحشی رفته رفته اهمیت کمتری پیدا کرده و از طرفی دیگر با گسترش زندگی شهرنشینی، استفاده از این منابع غذایی که روزگاری تنها منبع غذایی انسان به شمار می آمد به فراموشی سپرده شده است. امروزه با افزایش جمعیت و کمبود مواد غذایی از یک طرف، پرهزینه بودن کشت و کار و تهیه آب و خاک مناسب کشاورزی از طرفی دیگر، جا دارد که بار دیگراین منابع طبیعی ورایگان، حداقل به عنوان یک منبع فرعی در کنار سایر منابع غذایی مورد توجه قرار گیرد. برای نمونه با توجه به وجود فلور دررشته کوههای زاگراس و بویژه در منطقه کرمانشاه، انواع و اقسام گیاهان خوراکی خودرو و گیاهان دارویی در کوهستانهای زاگراس دیده می شود. گیاهان تیره چتریان، گیاهان تیره نعناع مثل مریم گلی، انواع گونه های کاکوتی، ازبوه، پسته وحشی، انواع ترشک ها، رزهای وحشی، زالزالک و ... از جمله گیاهان خوراکی و دارویی هستند که پراکندگی بسیار گسترده ای دارند.از جمله گیاهان دارویی نیز می توان به آویشن، فراسیدن، بومادران، بابونه، درمنه، گل گاوزبان، سماق وحشی، عروسک پشت پرده، انواع تمشک، گلابی وحشی و ... اشاره کرد.با توجه به تنوع اقلیمی منطقه زاگراس، می توان گفت که برای نمونه در استان کرمانشاه انواع گیاهان خوراکی و دارویی خودرو وجود دارد به عنوان مثال در ارتفاعات استان گیاهانی چون آویشن، ازبوه، و انواع پیازهای وحشی را داریم. در کنار رودخانه های استان نیز گلابی وحشی و یک نوع گیلاس وحشی را می توان یافت و همچنین آلبالوی وحشی را در جنگلهای نوسود و نودشه را می توانیم ببینیم.با نزدیک شدن به منطقه قصرشیرین که منطقه گرمسیر استان کرمانشاه قلمداد می شود، اکالیپتوس را داریم که از لحاظ خواص دارویی دارای اهمیت ویژه ای است.در دشت های استان کرمانشاه نیز می توان انواع شقایق ها را یافت. در سمت شهرستان هرسین گیاه تشنه داری از تیره گل گاوزبان وجود دارد که برای التیام زخم ها از آن استفاده می شود. در شهرستان سرپل ذهاب نیز گیاه تشنه داری از تیره گل میمون را داریم که کاربردی مشابه قبلی دارد.مردم استان کرمانشاه تاحدودی گیاهان خوراکی خودرو را می شناسند واین بدان سبب است که گیاهان خوراکی را از دیرباز به صورت سنتی مصرف می کرده اند. اما امکان اینکه زمانی گیاهان خوراکی خودرو، درکشورمان کشت شوند خیلی کم است، مگر گیاهان خودرو که جنبه دارویی داشته باشند که در این صورت احتمال کشت آن ها بیشتر می شود، اما در مورد گیاهان خوراکی خودرو احتمال کشتِ خیلی کمی وجود دارد

ارادتمند کوهپایه نشین زاگرس

afshin said...

[گل] خداوند نگهدار ایران باد [گل]


یکی پر خرد گفت کز سیستان
بیاید یکی گرد گیتی ستان

سراسر بیالاید ایران زمین
ز تازی نژادان پر مکرو کین

چنان پست گرداند اهریمنان
که دیگر نماند از ایشان نشان


پس آنگه آن گرد عالی تبار
بیاراید ایران چو باغ بهار

از ایلام تا خاک مازندران
ز اروند تا دامن سیستان

نگردد بجز داد ؛ فرمانروا
گلستان شود کشور آریا

[گل] شادکام و بهاری باشید [بدرود]