جستجوگر در این تارنما

Sunday 14 November 2010

ایرانیان و یونانیان - گفتار دو بخش یکم

سقوط خودکامگی اتی و رفرم کلئی ستینس

با ظهور خودکامگی پئی سیستراتوس (پ 1)  (561 – 28/527 پ.م.) دوران جدیدی در آتن آغاز گردید.  این پئی سیستراتوس بود که سیاست خارجی آتن را فعال کرده  و شهروندان آنرا متوجه اهداف جدید نمود. 
اما بهر حال وجود یک خودکامه با حس آزادی طلبی یونانی ادغام پذیر نبود و این امر اتفاقی نمیباشد که وی  دست کم  دو بار از آتن رانده شد اما  او هربار بازگشته  و سرانجام  نیز در سال 528-527  بطور طبیعی در گذشت.  پئی سیستراتوس شهر آتن را با بناهای زیبا  و باشکوه مزین نمود و کلا دوران او خاندانش را میتوان یک دوران کم نظیر شکوفائی هنر شمرد.
کافیست که فقط بیاد بیاوریم که به گاه پئی سیستراتوس نخستین گام جدی در راه پیدایش هنر تراژدی (پ 2)  بدینگونه برداشته شد که شهروند آتنی  تسپیس  که اصلا از جزیره ایکاریا (پ 3) بود، یکنفر را بعنوان پاسخگو (در نقش دیونیسوس . م) در برابر گروه  کر قرار داد. این امر درست است که از این مرحله تا  پیدایش هنر درام (پ 4)   در سده پس از آن راهی دراز بایستی پیموده میشد، اما آغاز آن انجام گرفت و آنهم بطرز بسیار ساده و عالی.  پسران  پئی سیستراتوس پس از مرگ پدر راه  او را در زمینه سیاستهای  داخلی  و خارجی دنبال کردند اما بهر صورت آسمان سلطه خودکامگان در یونان هرلحظه تیره تر و تیره تر میگشت.
------------------

پ 1Peisistratos پئی سیستراتوس پسر هیپوکراتس از یک خانواده نژاده (اشرافی) بود که در جنگ مگارا  که در 30 کیلومتری باختر آتن واقع شده بود، خوش درخشید.  او که از مخالفان سولون بود در جنگهای طبقاتی که پس از اصلاحات سولون انجام گرفتند، در راس دیاکری ها که دهقانان بی چیزی از نواحی کوهستانی بودند، قرار گرفت و با زمینداران بزرگ و پیشه وران و بازرگانان به مبارزه برخاست و توانست که پیروز شده و حکومت خویش را مستقر سازد. او با اتکا بر مزدوران خویش توانست که حتی پس از دوبار رانده شدن از آتن باز به این شهر بازگردد.
در زمان وی معابد زئوس به گونه ای با شکوده در المپ بنا گردیده و کاریزهای آتن ساخته شدند. اشعار هومر در زمان او برای نخستین بار گردآوری گشته و دوباره نبشته شدند. او برای تسهیل در امر صادرات و بهتر نمودن اوضاع اقتصادی آتن،  روابط  خود را با دولتهای دیگر گسترش داده و بهبود بخشید.

پ 2 -  هنر تراژدی یا تئاتر تراژدی، گونه ای که این هنر با آن آغاز گردید از هنرهای پایه یونان قدیم میباشد.
در تئاتر تراژدی عمدتا تمامی داستان در یک مکان انجام میگیرد  و موضوع داستان برخلاف باور همگان ایجاد و انتشار اندوه نبوده  بلکه نمایان ساختن موضوع حقی است که بناحق تعبیر گشته و بیان این داستان و سرانجام  بیننده را پس از هراس دادن در باره نتایج آن،  داور و قاضی نمودن تماشاگر است.
صحنه های نمایش تراژدی بدینگونه پرداخته میشوند که احساسات بیننده از شروع  داستان تا پایان آن متواتر میان بازیگران نقش های مختلف برانگیخته میگردند تا سرانجام  داستان به اوج موضوع خود رسیده و اندکی بعد پایان خویش را تجربه نماید. داستانها معمولا از میان وقایع اتفاق افتاده  در دوران باستان انتخاب میگشتند. هنر تراژدی یکی از گونه های هنر درام میباشد.

پ 3Ikaria  ایکاریا  از جزایر یونانی واقع در خاور دریای اژه با گستره 255 کیلومتر مربع  و واقع گشته در شمال خاوری جزیره ناکسوس  و 19 کیلومتری باختر جزیره ساموس است که امروزه جمعیتی کمتر از 15000 نفر دارد.
بر اساس اسطوره های یونانی دایدالوس صنعتگر و سازنده دالان پر پیچ و خم برای مایناتور جزیره کرت، پسر خویش ایکاروس را در این جزیره به خاک سپرد و از اینرو این جزیره که پیش از آن دولیخه بمعنای دراز نام میداشت به پاس ایکاروس، ایکاریا خوانده شد. امروزه  صنعت گردشگری فرهنگی از منابع بسیار مهم کسب درآمد ساکنان این جزیره زیبا میبباشد و از دیدنیهای آن معبد آرتمیس و بازمانده شهر باستانی دراکانوس میباشند.

پ 4 -  هنر درام   یا به یونانی باستان  دراما  بمعنای   بازنشان ( بیان کردن و یا گفتن از چیزی با نمایش دادن آن چیز درعمل) ، از دیگر هنرهای پایه یونان باستان است که تا به امروز خود را به گونه باستان و گونه های جدید حفظ کرده است.  این هنر در حول و حوش سده پنجم پ.م. در آتن بوجود آمد . بازنشان  یا درام  در پرده های مختلف که خود نیز از صحنه های گوناگون تشکیل شده اند به نمایش گذاشته میگردد. 
در این نمایش تاریخ وقوع حوادث و یا نامهای شخصیتهای نمایشنامه نباید حتما درست  ادا شوند ولی اساس و بنیاد ماجرا دست نخورده باقی میماند.  
کلا میتوان اذعان نمود که از جانب هنر و هنرپروری و ارائه هنر و بمیان مردم عادی آوردن انواع و اقسام هنرها از طریق عرضه در آمفی تئاترهای شهرهای مختلفت یونانی، یونانیها بمراتب از ایرانیان پیشرفته تر بودند. در ایران تا همین اواخر اینگونه  هنرها را به طبقه خاصی عرضه میکردند  و هنرهای نمایشی را بصورت اقتباسی، نه کاملا جا افتاده  و مطابقت داده با نیازهای بومی و حتی ناقص، تقلید  و بمردم عرضه نمودند. در یونان فرهنگ در خدمت قوی کردن شخصیت ملی و تاریخی بکار گرفته شد و با موفقیت عرضه گشت  و حتی بر دیگران نیز تاثیر گذار گردید.
60



لیگدامیس (پ1)  ناکسوسی (پ 2)  یکی از دوستان و همپیمانان خاندان پئی سیستراتوس وادار به تسلیم در برابر نیروهای اسپارتی شد و با سرنگونی پلی کراتس (پ3)  در ساموس ( 522 پ.م.) یکی دیگر از گوشه های جمع خودکامگان سقوط کرد.
گسترش یافتن امیراتوری جهانی ایرانیان که از زمان سرکوبی اسکیتها نه تنها تراکیه بلکه متصرفات پئی سیستراتوس در کرانه های شمالی دریای اژه را هم در برمیگرفت، به حالات آن روزگار یونان اضافه گردید.
از دو پسر پئی سیستراتوس که در آتن بر جای وی نشستند، هیپارک گرچه جوانتر بود ولی شخصیت سیاسی بارزتری داشت.
او در تمایلات هنری و ادبی که برادرش هیپیاس داشت، پشتیبانی لازم را برای پیشبرد سیاستهای فرهنگی خویش پیدا کرد. هردوی آنها با شیفتگی جریانات مذهبی زمان خود را دنبال کرده و هوادار تعالیم مخفی اورفیک بودند. در مورد هیپیاس گفته میشود که او یکی از خبرگان فن پیشگویی و تعبیر که در آن روزگاران رواج بسیاری در جهان داشت، بوده است.
در زمانیکه  مفسر پیشگویی های آتنی اونوماکریتوس (پ 4)  یکی از تعابیر را تحریف نمود، هیپیاس با وجودیکه با وی دوستی بسیار نزدیکی داشت، او را به تبعید فرستاد. در این زمینه نبایستی که فراموش کرد که پیشگویی ها، تفاسیر وتعابیر آنها از دید سیاسی از اهمیت والایی برخوردار بودند و با کمک آنها برخی از اقدامات سیاسی انجام میگرفت و یا از انجام برخی دیگر جلوگیری بعمل میآمد.
-----------------------------

پ 1 - Lygdamis  لیگدامیس که یکی از یاران پئی سیستراتوس بهنگام تسخیر آتن بود، بعدها و پس از تسخیر جزیره ناکسوس به حکمرانی بر این جزیره گمارده شد. او خود از اشراف جزیره بود.

پ 2Naxos جزیره  ناکسوس (با شهر ناکسوس باستان در جنوب ایتالیا نباید اشتباه شود) از جزایر یونانی در دریای اژه  با 428 کیلومتر مربع گستره و کمتر از 20000 نفر جمعیت که حاصلخیز بوده و در آن انگور و زیتون بعمل میآورند. ساکنین ناکسوس پیش از آمدن یونانیها، کاره ها بودند که در اشعار هومر از آنها بعنوان متحدین تروا نام برده شده و اصلا در تراکیه میزیستند.

پ 3 -Polykrates   پلی کراتس خودکامه یونانی که بمدت 16 سال یعنی از سال 538 تا 522 پ.م. در جزیره ساموس حکومت میکرد. او پیش از آن از بازرگانان معتبر ساموس بود که با استفاده از نارضایتی توده مردم به قدرت رسید.  پلی کراتس از یکطرف خودخواه و مصمم و خواستار کشورگشایی و از سوی دیگر دست و دلباز و دوستدار هنر و دانش بود. در دربار او دانشمندان و هنردوستان زیادی وجود داشتند.
همانطور که پیشتر نوشته شد، فیثاغورث مشمئز و متنفر از شیوه ها و روشهای پلی کراتس، جزیره ساموس را برای همیشه ترک نمود.
پلیکراتس اتحاد خویش را با مودرایه (مصر) پیش از آنکه کمبوجیه آن کشور را فتح کند، لغو نمود. هرودوت در مورد او مینویسد : " به هر کجا که لشگر میکشید موفقیت با او بود. او 100 ناو جنگی و هزار کماندار داشت و بلا استثنا و بدون تفاوت قایل شدن همه جا را غارت و چپاول میکرد" .
به گاه  پلی کراتس ساختمان سه بنای بزرگ صورت گرفت. نخست طراحی بندر جدیدی جهت گسترش بازرگانی و لشکرکشیهای دریایی، دوم ایجاد تونلی که دو طرف جزیره را بهم وصل میکرد و از عجایب آن روزگار اینکه حداکثر تفاوت ارتفاع تونل از ابتدا تا انتها فقط  30 سانتی متر بود و سوم بنای ساختمان معبد عظیمی که با مرگ پلی کراتس برای همیشه ناتمام ماند.
ارسطو در نبشته هایش علت  وجودی این بناها را اینگونه مینویسد : " برای اشتغال مردمان و همزمان با آن تهیدست نگاهداشتنشان "
اورویتس خشس پاوان ایرانی که وجود پلی کراتس را مخالف با سیاستهای خویش میدید و از طرفی از آز و طمع پلی کراتس آگاهی داشت، با طرح حیله ای او را بنزد خود خواند و قول مساعدت و کمک مالی به او داد، پس از استقبال، همراه با پلی کراتس و تنی چند از همراهانش به بالای بلندی کوهی که مشرف بر دریا بود رفت تا از آنجا ناوگانی را که گفته بود میخواهد در اختیارش قرار دهد، به پلی کراتس نشان دهد. در آنجا پس از اطمینان از اینکه پلی کراتس دیگر راه گریزی ندارد ، وی را دستگیر کرده و به چلیپا (صلیب) کشید. هرودوت با توجه به خلقیات پلیکراتس بهنگام صحبت از انجام او،  مرگ وی را چندان هم غیرمترقبه و غیر قابل پیش بینی نمیخواند.

پ 4 Onomakritos اونوماکریتوس بیشتر جمع آوری کننده آثار پیشگویی دیگرانی بود که پیش از او میزیستند  تا اینکه خود  پیشگو باشد. او به تفسیر پیشگویی گذشتگان میپرداخت و از این راه مشهور گشته بود.


61

1 comment:

گرد افرید said...

درود رفیق

داستان جالبی بود ....چیزی نمی دانستم در این باره

خوبی این خاندان این بود که در مقابل خودکامگی به هنر توجه داشتند ...باز جای شکرش باقیه

با مهر