این هیئت تبعیدی بخارائی بهمراه شمس الدین عمر بخارائی و همراهانش بودند که اسلام و نیز زبان فارسی را در این ناحیه از چین گسترش و بسط دادند. شمس الدین عمر پس از مرگ این منصب را برای پسرانش ناصرالدین و حسین که توسط تعلیم و تربیت خود او به این مشاغل آشنا و برآنها کاملا مسلط گردیده بودند، به میراث بگذاشت.
بازگردیم به دنبال ماجرای جنگ هه. در سال 1381 میلادی یعنی زمانیکه جنگ هه یازده سال بیشتر نداشت چینیها تحت فرماندهی دودمان مینگ می خواستند اراضی اشغال شده خود را از دست مغولهای متجاوز نجات دهند پس به یون نان حمله بردند و آنرا تسخیر نمودند. جنگ هه نیز بهمراه دیگران به اسارت درآمد. ماجرای اسیر شدن وی نیز بدینگونه بود که هنگامیکه جنگ هه در راهی مشغول رفتن بود، ژنرال فو یوده چینی او را در جاده ای دید و به او نزدیک شد تا از او در مورد سردار مغول جویای حال شود. اما او با سرکشی پاسخ داد و گفت که سردار مغول به داخل دریاچه پریده و گم شده است. پس از آن ژنرال او را به اسارت گرفت و به دربار شاهزاده چو دی که پس از شاه شدن یونگله نام گرفت، فرستاد. در سن سیزده سالگی او را خواجه نمودند زیرا در دربار دودمان مینگ بجز از مردان خانواده سلطنتی مینگ، کسی را در دربار نگاه نمی داشتند که خواجه نباشد.
پس از آن به او فنون رزم و سیاست ورزی آموختند که او در هر دوی این فنون سرآمد اطرافیان خود گشت. یونگله برای جلوگیری از نفوذ اشراف و شاگردان مکتب کنفوسیوس به خواجه گان که در دربارش کم هم نبودند این فرصت را می داد تا مشاغل و مسئولیتهایی را بعهده گیرند. او حتی لشکری از خواجه گان در اختیار داشت که گرچه بدستور خانواده سلطنتی خواجه گشته بودند اما وفادارانه برای او می جنگیدند.
جنگ هه که نام اصلی او ماه هه بود در نبردی اسب خود را از دست داد و پیاده به جنگ پرداخت از همینرو نیز از سوی شاهزاده چودی با نام جنگ هه خوانده شد و این نام بر روی او باقی ماند.
با سن بیست و پنج سالگی او حدود دومتر قد داشت و نیز چاق گشته بود، امری که در نزد کسانیکه پیش از رسیدن به سن بلوغ خواجه گردند، عادی می باشد. صدایش نیز بسیار نازک و تیز بود. از نظر تاریخی تا حد زیادی این امر اثبات شده به نظر می رسد که او همیشه ظرف کوچکی را با خود حتی بر روی دریاها حمل می کرد، که در آن بقایای مردانگی خود را نگه می داشت، زیرا به اعتقاد خواجه گان اگر آن را همیشه آماده همراه نمی داشتند که در هنگام مرگ با او به خاک بسپرند در آن دنیا هم مرد کاملی نمی بودند.
از جنگ هه هیچ نگاره و نقاشی مستندی در دست نیست که بر اساس آن بتوان با اطمینان گفت که او چگونه بنظر می رسیده است اما بر اساس تعاریفی که از او شده می توان نگاره زیر را تا اندازه ای شبیه به او دانست.
درسال 1402 میلادی چو دی شاه گشت و این بمعنای گسترش قدرت و اختیارات جنگ هه بود. در سال 1403 پادشاه چو دی سمت دریاسالاری را به او داده و به جنگ هه امر نمود تا ناوگانی فراهم آورد که به وسیله آن بتوان حیطه نفوذ چین را گسترش داد.
چین می خواست که پس از به پایان رسیدن دوران استیلای مغول بر آن کشور، دیگر بار خود را بعنوان کشوری نیرومند نشان دهد. اینگونه شد که دریاسالار جنگ هه نخستین خواجه ای بود که در چین چنین مقام بلند و والایی را در ارتش بدست آورد.
ناوگان جنگ هه متشکل از کشتی های گوناگونی بود که در میان آنها جونکهای غول پیکر نیز بچشم می خوردند. جونگ یا جونک کشتی های بخصوصی بودند که بصورت طبقه ای ساخته شده و سپس طبقات مختلف را بر روی هم سوار می کردند. بزرگی برخی از آنها حتی تا به 120 در 50 متر هم می رسید و تا 9 دکل داشتند. محل ساخت این کشتی ها در زمان جنگ هه شهر نانجینگ بود که در آنجا قطعات و طبقات آنرا بر روی هم سوار کرده و با انداختن آنها بر روی آبهای رودخانه یانگتسه ، آنها را بسوی دریای آزاد می راندند.
مقایسه میان اندازه کشتی سرفرماندهی جنگ هه با کشتی سانتا ماریا (در نگاره زیر به رنگ سیاه نشان داده شده) که کشتی سرفرماندهی کریستف کلمب بود.
نانجینگ تا پیش از بقدرت رسیدن یونگله پایتخت حساب می شد و از امکانات بسیاری
برخوردار بود. پس از مستقر گشتن یونگله، پایتخت از نانجینگ به پکن منتقل گردید.
No comments:
Post a Comment