لورنس نیز همانند اوپنهایم که اینک برای سرویس اطلاعاتی آلمان کار میکرد، بخدمت وزارت امور خارجه و سرویس جاسوسی انگلیس درآمده بود. او از سال 1910 تا 1914 در کارکامیش به فعالیتهای باستان شناسی و خاکبرداری مشغول بود.
اما لورنس در این زمینه به اندازه اوپنهایم موفقیت نداشت در عوض خدمات جاسوسی و همآهنگی خود را در منطقه بسیار ماهرانه تر و بهتر از اوپنهایم انجام داد و حتی در برخی موارد نقشه هایی را که اوپنهایم کشیده و طراحی کرده بود، لورنس با زرنگی تمام اقتباس نموده و ابتکار عمل را از دست او بیرون کشیده و به سود امپراتوری انگلیس به اجرا درآورد. از میان علل مختلف پیش افتادن لورنس بر اوپنهایم نیز می توان یکی این را شمرد که لورنس به لطف کمپین اطلاعاتی انگلیس بر ضد اوپنهایم نه تنها از سوی شیوخ و امرای عرب پذیرفته شده بود بلکه بدویهای معمولی نیز او را پذیرفته بودند.
در سفری که اوپنهایم به عربستان داشت، توانسته بود که با عبدالعزیز بن سعود رابطه نزدیکی برقرار نموده و هدایایی نیز به او پیشکش نماید بطوریکه ابن سعود نسبت به اوپنهایم نظر خوبی داشت. تفنگی که ابن سعود از اوپنهایم هدیه دریافت کرد که بر روی آن کنده کاری و نوشته شده بود، در همان زمان نیز چیز نفیسی محسوب میشد و هنوز هم موجود میباشد. ابن سعود در سال 1901 ریاض را گشود و پس از آن حجاز را تسخیر نموده و خانواده هاشمی را از آنجا بیرون رانده بود.
اوپنهایم بخوبی میدانست که اعراب از سلطه عثمانیها بر خودشان ناراضی هستند. عثمانیها که پس از تصرف کنستانتینوپل بلافاصه به جلگه های حاصلخیز رودهای دجله، فرات، رود اردن، رودخانه لیتانی در لبنان و نیل روی آورده و آنها را به سیطره خود درآورده بودند، در درازمدت نتوانستند که استقلال فکری و مالی اهالی این نواحی را تحمل نمایند.
اعراب معتقد بودند از زمانیکه سرزمینهای ایشان به تصرف عثمانیها درآمده است، حقوق شهروندی ایشان قویا تضعیف گشته و تاریخ گذشته ایشان به هیچ انگاشته می شود. عثمانیها حتی خلافت بر مسلمین را حق خود می دانستند. از طرف دیگر عثمانیها متحدین آلمان در جنگ جهانی نخست بودند ولی امپراتوریشان در حال انزوال بود و از اینرو بسود آلمانها نبود که ایشان بیش از این براثر قیامهای مردم و قبایل مناطق عربی تضعیف گردند ضمن اینکه این قیامها نیز اجتناب ناپذیر بودند.
همزمان نیز انگلیسیها در مصر حضور داشتند و مایل به پیشروی به سوی دمشق بودند. اوپنهایم بخوبی میدانست و بدرستی دریافته بود که انگلیسیها بیشترین سود را از سقوط امپراتوری عثمانی خواهند برد و این سقوط هیچ مملکتی را به اندازه انگلیسیها خوشنود نخواهد کرد. سقوطی که دیر یا زود غیرقابل اجتناب می نمود.
بنابراین اوپنهایم فرضیه انقلاب در سرزمینهای اسلامی دشمنان ما را مطرح کرد که در سال 1914 بصورت کتابی منتشر گردید (Die Revolutionierung der islamischen Gebiete unserer Feinde ). در این فرضیه اشغال سرزمینهای اسلامی مد نظر اوپنهایم نبود بلکه اوپنهایم معتقد بود که حضور آلمانیها در این کشورها و این مناطق بایستی تنها اقتصادی، سیاسی و فرهنگی باشد و نه بیشتر در غیر اینصورت این امر خارج از حد توانائیهای آلمان می باشد.
برای این منظور گروههای آلمانی از ترکیه بسمت خاور بحرکت درآمدند. هدف بخشی از ایشان کمک رساندن به یک ناراضی هندی بنام ماهندرا پراتاپ بود که اینزمان در کابل اقامت داشت. این گروه را افسر ترکی بنام کاظم اوزالپ یا کاظم بای که از جمعیت اتحاد و ترقی و جزو دسته ترکهای جوان که آتاتورک نیز عضوش بود، همراهی می کرد.
نماینده آلمانی گروه در افغانستان ورنر اوتو فون هنتیگ بود که مدتی در سفارتخانه های آلمان در استانبول و تهران فعالیت داشت. وظیفه این گروه شوراندن مناطق باختری هند انگلیس بود. در ایران ویلهلم واسموس حقوقدان و شرقشناس ماموریت یافت تا به جنبشهای ضد انگلیسی جنوب ایران یاری رساند و میان ایشان همآهنگی برقرار کند.
2 comments:
اگر در نگارش متن، واژه "بومی ها" به جای "بدویها" نوشته شود، مرتبهٔ تحقیر انسانهای آن زمان مرتفع خواهد شد
واژه بدوی ترجمه واژه
Beduinen
است که اوپنهایمر از آن استفاده می کرد. او که به زبان و ادبیات عربی مسلط بود خود این واژه را از عربی گرفته بود و بدون هیچ تغییری در آن، از آن استفاده کرده بود.
بدوی واژه ای عربی است که به قبایل بیابانگرد اطلاق می شد و هنوز هم می شود.
من درست متوجه نشدم، شما به خود واژه ایراد دارید، که در اینصورت بایستی ایراد را به زبان عربی رجعت داد و یا اینکه به وجود این بیابانگردان که بودنشان تا همین چند وقت پیش انکارناپذیر بود، معترضید.
بهر حال هدف از بکار بردن واژه بدوی تحقیر کسی نبود بلکه بدوی ها همانطور که خود اعراب آنها را می خواندند و می خوانند، واقعیت یک جامعه بودند. اوپنهایمر (و هم چنین لورنس) دریافته بود که برای پیش بردن کارها و سیاست های خود استفاده از وجود این بدوی که عمدتا کمتر دارای دانش و آگاهی اجتماعی و سیاسی و بعضا حتی انسانی بودند، ها کارآیی موثرتر و بیشتری دارد.
Post a Comment