مر مرا تقلیدشان بر باد داد
که دو صد لعنت بر این تقلید باد
"جلال الدین محمد بلخی"
پژوهشگران دانشگاه زوریخ سویس دست به انجام آزمایش جالبی زدند که نگریستن به نتایج آن میتواند اندیشه برانگیز باشد. آنها 228 نفر از دانشجویان را به انجام آزمایشی فراخواندند. این دانشجویان از گروههای تدریسی گوناگون بودند و در ابتدا به قید قرعه به دو دسته صدوچهارده نفری تقسیم گشتند.
در برابر هر کدام از ایندسته ها یک سری پرسشهای امتحانی قرار دادند. پرسشها بیشتر مربوط به اطلاعات عمومی در سطح متوسط میشدند تا پاسخ دادن به آنها چندان دشوار نباشد. برای اینکه دانشجویان به فکر انجام پاسخ دادنهای سرسری نیفتند از ابتدا مقرر گردید که هر دانشجو در ازای هر پاسخ درست مقداری پول دریافت نماید.
پرسشها از اینگونه بودند : درازای (طول) مرز میان سویس و ایتالیا چه اندازه میباشد؟ و یا تراکم جمعیت در کانتونهای (نامی که برای ایالات در کشور سویس استفاده میگردد) چگونه است؟ پرسشهایی که پاسخ دادن به آنها برای باشندگان سویسی نسبتا براحتی انجام میگیرد.
پرسشها برای هر دو گروه یکسان بودند و تنها فرق میان دو گروه این بود که شرکت کنندگان دسته دوم بهمراه برگه آزمایش، میانگین پاسخهای گروه نخست را نیز دریافت کردند تا با پاسخهای خود مقایسه نمایند.
میانگین پاسخ به این معنا که اگر اکثر افراد گروه نخست به یک پاسخ مشخص رسیده بودند، پژوهشگران آن پاسخ را بعنوان پاسخ همگانی برگزیدند و مهم نیز نبود که آیا پاسخ درست میباشد و یا نه.
پس از انجام آزمایش مشخص گردید که میانگین پاسخهای واقعا درست گروه نخست درصد بالایی را تشکیل میداد در صورتیکه میانگین پاسخهای درست گروه دوم کمتر بودند. این آزمایش را یکبار دیگر با طرح پرسشهای جدید انجام دادند، تنها این بار میانگین پاسخهای گروه دوم را بهمراه برگه آزمایش در اختیار افراد گروه نخست قرار دادند.
این دفعه میانگین پاسخهای درست گروه دوم درصد بالاتری را نسبت به گروه نخست تشکیل میدادند.
در مجموع پنج بار این آزمایش را انجام دادند و هر بار نیز گروهی که میانگین پاسخهای گروه دیگر را در اختیار داشت، پاسخهای درست کمتری را عرضه مینمود.
پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که شرکت کنندگان در مجموع با وجودیکه پاسخهای صحیح را میدانستند اما هر بار با مشاهده میانگین پاسخهای گروه دیگر که عمدتا نیز درست نبودند، بخود شک راه داده و رای خود را دگرگون میکردند.
پروفسور دیرک هلبینگ Dirk_Helbing سرپرست گروه پژوهشگران پس از انجام مصاحبه با شرکت کنندگان در آزمایش به این نتیحه رسید که هربار شرکت کنندگان با وجودیکه واضحا نظر خود را تغییر داده بودند اما قویا معتقد بودند که پاسخهای خود را نوشته اند و تحت تاثیر دیگران قرار نگرفته اند. او ادامه میدهد که انسانها زمانیکه دریابند که دیگران چه فکر میکنند و چگونه عمل مینمایند، عمل و فکر خود را با اکثریت مطابقت میدهند. او میگوید اگر این آزمایش را مبتنی بر کنش و واکنش انسانها در سده حاضر بدانیم، متوجه میگردیم که ناهمگونی در عملکرد بسیار پائین میآید اما این به معنای پائین آمدن میزان وقوع اشتباه در عملکرد نمیباشد.
پژوهشگران بر این گمانند (معتقدند) که بنگاههای تبلیغاتی کالاها از خیلی وقت پیشتر از این پدیده آگاهی داشته اند و پیوسته از پدیده میل به دنباله روی گروهی در انسانها بخوبی استفاده میکردند و انسانها را به خرید کالاهایی که در حالت عادی بطور جدی مایل به خریدشان نبودند، تشویق میکردند.
1 comment:
درود بر شما
:این شعر را من به این صورت دیدهام
خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دوصد لعنت بر این تقلید باد
پاینده باشید
Post a Comment