پیش از نبرد واروس
نبرد واروس یا آنطور که آلمانیها آنرا مینامند نبرد جنگل تویتوبورگ یا نبرد هرمان را میتوان ساعت تولد کشور آلمان در گاه باستان نامید.
این نبرد در پائیز سال 9 میلادی انجام گرفت (ماه دقیق این نبرد مشخص نیست) و داستانی دارد که به فیلمهای هیجان انگیز هالیوود شبیه میباشد. هرمان قهرمان ملی آلمانیها در این نبرد سرگذشتی مشابه با سرگذشت ماربد داشت اما با انجامی دیگر.
هرمانHermann der Cherusker یا آنگونه که رومیها او را میخواندند آرمینیوس Arminius یکی از شاهزادگان محلی ژرمن از قبیله شات قوم شروسکی بود که در کرانه های باختری رودخانه راین زندگی میکردند. او پسر زگیمر Segimer از روسای قبیله شات بود که در سال 17 یا 18 پیش از میلاد بدنیا آمد.
جنگ نگار رومی وله یوس پاترکولوسVelleius Paterculus از زگیمر بعنوانPrinceps gentis eius بمعنای شخص اول در میان قبیله نام میبرد.
زگیمر و برادرش هر دو از متحدین رومیان در میان شروسکیها بودند و اینچنین بود که هرمان بهمراه برادرش فلاووس از کودکی به رم فرستاده شدند. این فرستاده شدن درست از نوع فرستاده شدن ماربد به رم بود که پیشتر در بخش یکم از او نوشتم.
در سال هفتم میلادی پوبلیوس کوینکتیلیوس واروس Publius_Quinctilius_Varus که در تاریخ آلمان تنها به نام واروس مشهور است و از سرداران و سناتورهای سزار آگوستوس بود، ماموریت یافت تا به مناطق ژرمن نشین رفته و نظم نوین آگوستینی را مستقر سازد.
واروس پیش از آن کارنامه درخشانی را در امور حکومتی و سپاهیگری داشت. واروس نخست حکمرانی ایالت آکائه یا شبه جزیره پلوپنزدر یونان را بعهده داشت.
او در لشکر کشی به خاور زمین همراه آگوستوس بود و سپس در لشکرکشی به مناطق آلپ بگونه موفقیت آمیزی شرکت کرد. او که در ازدواج دوم خود با مارسلا خواهر زاده آگوستوس پیمان زناشویی بسته بود پس از مارسلا با کلاودیا خواهرزاده دیگر آگوستوس ازدواج کرد.
در زمینه های سیاسی نیز واروس مدارج ترقی را با شایستگی و با سرعت میپیمود بطوریکه او بزودی بهمراه تیبریوس که پس از آگوستوس سزار گردید، مقام کنسول را که بالاترین مقام نظامی و اداری در روم بود، بدست گرفت.
بهرحال واروس در سال هفتم میلادی ماموریت یافت تا به گرمانیا رفته و از آنجا یک استان یا ایالت تمام و کمال رومی درست نماید.
به هرمان که در این میان در ارتش روم تربیت نظامی یافته و افسری شایسته و مورد اطمینان گردیده بود بمناسبت توانائیها و آگاهیهای وسیع نظامیش و همچنین آشنائیش با مناطق ژرمن نشین و مردمان آنجا، فرماندهی ارتش کمکی روم محول گشته و بهمراه واروس به آلمان اعزام گردید.
پس از اسکان یافتن هیئت نظامی/اداری اعزامی در آلمان، بزودی روشن گردید که مردم آلمان، با نظم نوین رومی میانه خوبی ندارند و همزمان نیز واروس نمیخواست که در انجام وظیفه ای که به او محول گشته بود کوتاهی بخرج دهد.
هرمان که سختگیریهای واروس و ممانعتهای مردمش را میدید سرچپه (برعکس) برادرش که به رومیها وفادار مانده بود، بزودی روی از ایشان گردانید و متوجه شروسکیها شد.
او میدانست که قبایل ژرمن بصورت کامل تحت تسلط رومیها نیستند و پتانسیل خطرناکی را تشکیل میدهند که در صورت یافتن رهبری درست و متحد گشتن میتوانند برای روم رقیبی خطرناک گردند. هرمان توانست که قبایل شات، مارسه و بروکترها را که از خانواده شروسکیها بودند به اتحاد بخواند و با نشان دادن نقاط ضعف ارتش روم به ژرمنها دلهای ایشان را قوی گرداند.
هرمان بازی خطرناکی را شروع کرده بود از یک طرف هم سفره واروس بود و به او وانمود مینمود که طرفدار پیاده شدن سیستم نوین رومی در آلمان میباشد و از سوی دیگر با هموطنانش در تماس بود.
هرمان نقش خود را با چنان مهارتی انجام میداد که حتی هشدار یکی از سران قبایل ژرمن بنام سگستس Segestes که در مورد قیامی که بزودی انجام خواهد شد نیز در واروس موثر نیفتاد.
سگستس که هرمان دختر او را علیرغم میل سگستس به ازدواج خود درآورده بود مجبور شد که در قیام هرمان شرکت کند اما در هنگام جنگ بنفع واروس عمل کرد و توسط ژرمنها محاصره گردید. بنا به گزارشات تاکیتوس مورخ رومی، او بعدها دختر باردار خویش را که همسر هرمان بود به گروگان گرفت و با خود به رم برد.
گزارشهای روم باستان در مورد صحنه های جنگ با یکدیگر در تناقض میباشند و بندرت میتوان دو گزارش را یافت که با یکدیگر همآهنگی داشته باشند. چیزی که به احتمال زیاد به اختلاف فاحش بیان ماجراها از سوی منابعی بازمیگردد که به تاریخ نویسان سرگذشتهای خویش را بیان نموده اند.
منابعی مختلف با برداشتهای مختلف و علایق مختلف از یک چیز واحد.
چیزیکه همگی در آن همرای هستند اینستکه در نبرد واروس سه لژیون رومی بکلی نابود گشتند و این یک هشتم کل ارتش روم بود. این سه لژیون لژیونهای هفده، هژده و نوزده رومی بودند که واروس را همراهی میکردند و جمعا بیست و یک هزار سرباز پیاده و شش هزار سوارکار را شامل میشدند.
2 comments:
با بهترین درود ها
این نبرد یکی از بزرگترین افتخاران المانی ها است و باید هم باشد من هنگامی که استراتزی ارتش رم را در این نبرد خواندم دیدیم نبرد هرمن در برابر ارتش یرگ و قوی رم بسیار زیرکانه و هوشمندانه بوده
بهر روی هر کشوری افرادی بزرگ دارند که با اینکه در حایی دیگر تحصیل میکنند و رشد میکنند ولی به ازادی کشورشان فکر میکنند
شاد باشی و تندرست
از جنگل های این منطقه من دیداری با یکی از دوستان تاریخ نویس داشتم بسیار زیباست
داریوش عزیز،
حقیقتا آلمانیها به وجود هرمان یا هرمن عمیقا افتخار میکنند و اینرا نامهای مکانها، تیمهای رشته های مختلف ورزشی، انجمنها و بیش از همه بناهای یادبودی که برای او ساخته اند و هنوز هم گردشگران زیادی را بسوی خود جلب میکنند، گواهی میدهند.
یکی از عمده ترین گردشهای علمی مدارس شهرهای گوناگون آلمان ( در طول مدت مدرسه شاگردان مدارس میان سه تا چهار گردش علمی با معلمان خود انجام میدهند) را بازدید از بنای یادبود هرمان تشکیل میدهد و در این گردش علمی آموزگاران کوشش میکنند تا این بخش از تاریخ آلمان را بصورت زنده برای دانش آموزان بازگو نمایند.
در بخش بعدی کوشش میکنم تا جریان نبرد را نسبتا مشروح بیان نمایم و در آخرین بخش پایان کار هرمان خواهد آمد.
موفق و پیروز باشید.
Post a Comment