پژوهشگران در قزاقستان به جسد جنگنجویی سکائی برخوردند که به او نام خورشید شاه را دادند. او از دوهزار و پانصد سال پیش بر روی گنجینه ای زرین آرمیده بود.
هرودوت تاریخنگار یونانی سکاها را دوشنده اسب مینامید، یونانیان ایشان را ماساگت مینامیدند و ایرانیان به بخشی بزرگ از ایشان تورانی میگفتند. واقعیت اینستکه ما بطور کلی از سکاها به اندازه دیگر اقوام، چیز زیادی نمیدانیم.
کریستن سن شاید نخستین کسی باشد که در مورد ایشان تحقیقات علمی و پیوسته بعمل آورد و پس از او محققان بزرگ دیگری چونان رنه گروسه در مورد ایشان روشنگری کردند.
تیره های گوناگون سکاها که آخرین گروه از خانواده قبایل آریایی بودند که بسوی باختر به راه افتادند، از مرزهای امروزی چین تا شمال دریای سیاه و خاور اروپا را بهمراه اسب و چادرهای خویش در اختیار خود داشتند و پیوسته در حال نقل مکان بودند. این خانواده از اقوام ایرانی نخست پس از شکست از یونانیها و ایرانیان بود که بفکر سکنی گزیدن و شهرساختن و کشت افتادند.
اینان تا آنزمان از خود مدارک تاریخی نوشتاری و مکتوبی باقی نگذاشته بودند.
آنچه که ما از آنها میدانیم چیزهائیست که یا دیگر اقوام مخالف ایشان در مورد آنها نوشته و گفته اند که همیشه هم بدور از گریزهایی از واقعیات نیز نیستند و یا اینکه گزارشات از زمانهایی است که گروهی از ایشان پس از سده ها درگیری و زدوخورد با دیگران، در کشوری سکنی گزیده و بخشی از آن شدند، مانند سکاهای سغدی و سکاهای هئوم نوش و سکاهای آنسوی دریا (در پارسی باستان دریا بمعنای رودخانه بود مانند آمودریا و یا سیردریا و یا همانطور که در شاهنامه نیز آمده دریای نیل و غرض از سکاهای آنسوی دریا، سکاهای فرای آمودریا میباشد) که بخشی از شاهنشاهی هخامنشی بودند، سیستانیها، سکاهایی که در ایران زمین ساکن شده و تا قندهار و کابل و پنجاب نیز نفوذ پیدا کردند و استان سیستان هنوز هم بنام ایشان خوانده میشود و یا همچنین سنگسریها که در جنوب دریای کاسپین جایگزین گشتند.
اینها در ایران و تاریخ ایران شناخته شده میباشند و بخش با اهمیت و بزرگی از فرهنگ و تاریخ ایرانی را تشکیل میدهند.
سوای آن، باستان شناسان و تاریخدانان مجبورند که با مراجعه به یافته های باستان شناسی و در کنار هم قرار دادن ایشان و کوشش در پیدا نمودن رابطه میان یافته های خود و گزارشات اقوام دیگر در مورد سکاها، نقش و مقام ایشان را در تاریخ برای خود باسازی نمایند.
از اینرو کشف جدید در ناحیه کراگاندا واقع در خاور آستانه پایتخت قزاقستان برای باستان شناسان موهبتی بسیار بزرگ بود.
آرمان بژسنوف سرپرست تیم باستان شناسان اظهار میدارد : اشیاء زرین یافته شده در گور نمایانگر آنستکه پادشاه جنگجویی در اینجا خفته است. تمامی پیکر او از طلا پوشیده شده بود و چنین رهبری را سکاها در آنزمان با خورشید پیوند میدادند. از اینروست که نام خورشید شاه به او داده شد.
به احتمال زیاد جسد یافته شده به سده چهارم و یا پنجم پیش از میلاد تعلق دارد. در آرامگاه او باستان شناسان صدوسی شیئی زرین یافتند که از دست غارتگران مقابر باستانی جان سالم بدر برده بودند. از آنجمله پیکره یک گربه وحشی، گردنبند زرین، بخشی از کمربند غلاف شمشیر، صدها توپ زرین کوچک و چهارده نوک پیکان ساخته شده از برنز.
این آرامگاه در حقیقت پنجاه سال پیش پیدا شد اما حفاریهای باستان شناسی در سال 2009 پیرامون آن آغاز گردید، بهمین دلیل در طی پنجاه سال گذشته این گور و گورهای دیگر نظیر آن مورد دستبر غارتگران گورهای باستانی قرار گرفتند.
آرمان بژسنوف میگوید : بزحمت میتوان در اینجا به گوری دست یافت که دست نخورده و سالم باقی مانده باشد.
هرمان پارزینگر آلمانی، رئیس انجمن فرهنگ پروسی که خود نیز باستان شناس برجسته ای هست نیز این جمله بژسنوف را تائید کرده و ادامه میدهد که تپه کوچکی که گور در زیر آن قرار دارد به راحتی برای غارتگران گورهای باستانی قابل رویت و شناسائی است و از این نظر برای ایشان مشکلی فراهم نمیکرد. باوجود این بازهم چیزهایی بدست آمدند.
پارزینگر خود در نه سال پیش گور بزرگی را که مربوط به سکاها میشد در جنوب سیبری کشف کرد و در آن بیست کیلوگرم شیئی زرین یافت، از آن جمله گردنبندی از زرناب که سه کیلو وزن داشت و پیکره های کوچک و بهم چسبیده حیوانات را نشان میداد.
این کشف پارزینگر پژواک زیادی در جهان باستان شناسی بهمراه داشت. این گور که حدود هفتاد متر پهنا داشت، توسط سنگهای مسطح پوشیده شده و اسکلتهای دو نفر را در خود جای داده بود.
بنا به گفته های پارزینگر این اسکلتها متعلق به زن و مردی بودند.
در برخی از تیره های سکاها، زمانیکه مرد از دنیا میرفت، زنش را نیز قربانی کرده و بهمراه او در گور میگذاشتند.
اشیا یافته شده در این گور که تعدادشان به 6000 شیئی زرین میرسید، بیانگر آن بود که جسد بایستی به رئیس قبیله ای از سکاها تعلق داشته باشد. از جمله اشیا یافته شده، پوشاک زرین، تیر و خنجر طلائی، سنجاق مو و گردنبند سنگین سه کیلویی بود.
موهای مرد طلائی بود و بهمراه اجساد همچنین دانه های خشخاش و حشیش نیز یافته شدند.
پارزینگر در کاوشهای اخیر با تیم باستان شناسان قزاقستان همکاری میکند.
چهارسال پیش نیز تیم دیگری از باستان شناسان آلمانی در کوهپایه های آلتایی مغولستان گور باستانی دیگری از سکاها پیدا کردند که در آن بازمانده جسد نسبتا سالم مردی که توسط خز و پوست گوسپند پوشیده شده بود را یافتند. این مرد حدود 2500 سال پیش در آنجا بخاک سپرده شده بود.
اما باستان شناسان قدمت و مقام "خورشید شاه" را با جسدی مقایسه میکنند که به او نام "انسان زرین" داده اند و در سال 1969 در نزدیکی شهر المآتی قزاقستان یافته شد. بهمراه او حدود چهارهزار شیئی زرین نیز پیدا شد.
2 comments:
فرهاد عزيز. متاسفانه هيچيك از عكسهاي تارنماي ارزشمند شما باز نميشن. شايد مشكل از هاست شما باشد. باز هم از همه چيز سپاسگزارم.
خانم محمدپور عزیز،
من فکر کنم که علت ندیدن عکس ها، سرعت پایین اینترنت در ایران باشد.
به هر حال عکسها را توسط میل به همان ترتیبی که در تارنگار بودند برایتان ارسال کردم.
موفق و پیروز باشید.
فرهنگی - تاریخی - صنعتی
Post a Comment